دانلود و خرید کتاب عشق با جهان جهان ملک خاتون
تصویر جلد کتاب عشق با جهان

کتاب عشق با جهان

گردآورنده:سارا علیمحمدی
انتشارات:انتشارات هونر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عشق با جهان

کتاب عشق با جهان نوشتۀ جهان‌ملک خاتون با گردآوری سارا علیمحمدی در انتشارات هونر به چاپ رسیده است. این کتاب گزیده‌ای از ۶۰ غزل عاشقانه از جهان‌ملک خاتون، شاعربانوی ایرانی در قرن هشتم هجری قمری است.

بخشی از کتاب عشق با جهان

جهان‌ملک خاتون، دختر جلال‌الدین مسعود شاه اینجو، شاهدخت و شاعربانوی ایرانی است که در سدۀ هشتم هجری قمری می‌زیست. او با خواجوی کرمانی، حافظ و عبید زاکانی هم‌دوره بود و با آن‌ها مشاعره نیز داشت. جهان‌ملک بیش از هر شاعربانوی دیگری در تاریخ ادبیات ایران شعر سروده است. اشعار او به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. او همچون دیگر شاعران سدۀ هشتم هجری قمری، در سروده‌هایش متأثر از حافظ بود. بیشتر دیوان او از غزل‌های عاشقانه تشکیل شده است، گرچه رباعی و قصیده نیز دارد.

 جهان‌ملک حدود ۱۴۰۰ غزل سروده و تعداد کل ابیاتش به ۱۶ هزار می‌رسد. جهان‌ملک را می‌توان شاعری غزل‌سرا نامید. تخلص او «جهان» است که معمولاً در بیت آخر اشعارش به‌صورت ایهام به کار رفته است. او سعدی را می‌ستود. ساختار بیرونی اشعارش متأثر از حافظ بود، اما درون‌مایه‌ای متفاوت داشت. شعر او زبانی ساده و دور از تکلف دارد و در آن آرایه‌های تشبیه، استعاره، کنایه و ایهام هم دیده می‌شود. تضاد عقل و عشق، باور به تقدیر و شکوائیه از مضامین شعری اوست. در کتاب عشق با جهان تعداد ۶۰ غزل به انتخاب سارا علیمحدی، گردآورندۀ کتاب آمده است.

خواندن کتاب عشق با صائب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران اشعار کهن فارسی، علاقه‌مندان به غزل فارسی و نیز اشعار عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عشق با جهان

«ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دیدن

بی روی دلارایش عالم نتوان دیدن

بازآی که بازآید در دیده مرا نوری

چون روی ترا بینم در صورت جان دیدن

هم دیده شود روشن هم روح بیفزاید

در سرو نظر کردن در آب روان دیدن

تا کی به کنار آید آن سرو گل اندامم

در عشق بسی گنجد خود را به میان دیدن

هرکس که به دریا زد روزی قدمی داند

کاو را نبود ممکن از سود و زیان دیدن

در باغ چه خوش باشد صبحی و نوای چنگ

از گل چمنی رنگین با سرو چمان دیدن

گفتم مرو از پیشم چون عمر و دمی بنشین

زان رو که نمی شاید مرگی به عیان دیدن

گفتم بود آن روزی کاو را بتوانم دید

گفتا به رخ خورشید از دور توان دیدن

چون برگذری روزی گر رستم دستانت

بیند بتواند باز در دست عنان دیدن

ای دل به چه در بندی در عالم جانبازان

طیران هوا می کن در بند جهان دیدن

در کوی وفاداری تن در ده و دم درکش

زنهار مگردان روی از تیر و سنان دیدن»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۲۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان