کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری
معرفی کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری
کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری نوشتهٔ زبیگنیو برژینسکی (بژژینسکی) و ترجمهٔ امیرحسین نوروزی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری
زبیگنیو برژینسکی کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری (The chaice: global domination global leadershap) را در اوایل ۲۰۰۴ منتشر کرد، یعنی زمانی که کمتر از سه سال از حادثهٔ ۱۱ سپتامبر گذشته بود. او در این کتاب که در سال ۲۰۰۵ نیز تجدید چاپ شد، مسائل کلان پیش روی نقش هژمونیک ایالات متحده در ابتدای قرن بیستویکم را موشکافی کرده است؛ مسائلی همچون امنیت ملی، امنیت جهانی، جهانیشدن و رابطهٔ شکنندهٔ دموکراسی و هژمونی.
پیشینهٔ دوراهی یا انتخاب اساسی آمریکا در قرن بیستویکم به فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد برمیگردد. برخی آمریکاییها ابتدا سرمست از پیروزی در جنگ سرد «پایان تاریخ» را اعلام کردند، با این تصور که با نابودی کمونیسم دیگر چالشی بر سر راه هژمونی جهانی آمریکا وجود نخواهد داشت، اما درحالیکه در طول جنگ سرد مسائل روشن و مشخص بود، پس از آن موضوع پیچیدهتر شد: اول آنکه بسیاری معضلات جهانی به دلیل رقابتهای دوقطبی جنگ سرد پنهان مانده بود که کمکم خود را نمایان میکرد. دوم آنکه با نابودی شوروی باید تعریف جدید و جامعی از نقش جهانی هژمونیک امریکا ارائه میشد، آن هم در عصری که تکنولوژی و ارتباطات جهانی موجب بیداری ملتهای جهان شده است. سوم آنکه نقش جدید جهانی آمریکا چگونه باید اجرا میشد. این کتاب را بخوانید تا پاسخی برای این سؤالهاب بیابید.
خواندن کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ علوم سیاسی و دانشجویان و پژوهشگران این حوزه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انتخاب؛ سلطه یا رهبری
«اصطلاح جهانیشدن در اصل بهمنظور توصیفی ساده از فرایندی بهوجود آمد که مشخصهٔ تبعات جهانی انقلاب تکنولوژیک است. پروفسور چارلز دوران در سال ۲۰۰۰ تعریفی مفید از این اصطلاح ارائه کرد، تعریفی که این پدیده را بهصورت «برهمکنش تکنولوژی اطلاعات و اقتصاد جهانی» خلاصه میکرد. «جهانیشدن بر اساس شدت، دامنه، حجم و ارزش مبادلات بینالمللی در حوزههای اطلاعاتی، مالی، بازرگانی، تجاری و اجرایی در سطح جهان سنجیده میشود. افزایش سریع سرعت و درنتیجه میزان این مبادلات در دههٔ گذشته بیش از نمودهای دیگر فرایند جهانیشدن قابل اندازهگیری است». در این میان اشاره به جنبههای «قابل اندازهگیری» جهانیشدن قابل توجه است، امری که متضمن آن است که این پدیده دستکم تا حدودی عینی و واقعی باشد.
اما تا سال ۲۰۰۱، این اصطلاح اقتصادی بهظاهر ساده به نسخهٔ سیاسی پرشوری بدل شده بود. در ابتدا جهانیشدن به معنای تجدید ساختار در اقتصاد کلان بود، تجدید ساختاری که تجربهٔ محوری انقلاب صنعتی در سطح ملی را در مقیاسی جهانی نشان میداد؛ تخصصمحوری و تولید انبوه مزایایی نسبی بهوجود میآورد که به انتقال تولید از مکانی به مکان دیگر منجر میشود، به هر مکانی که استفاده از نیروی کار فراوان بیشترین سود را دربرداشته باشد، یا مکانی که نیروی کار ارزان و نسبتا ماهر حاضر و آماده باشد، یا مکانی که بیشترین موقعیت برای نوآوریهای پرسود وجود داشته باشد. مایهٔ تعجب نیست که چین ویترین مورد علاقهٔ هواداران جهانیشدن شد.
اما در دوران انقلاب صنعتی کارکردهای تولید انبوه و مزایای نسبی در داخل کشورها اتفاق میافتاد و درنتیجه مانع و محدودیتی در برابر آن وجود نداشت. برعکس، هنوز هم مرزهای سیاسی میان دولتـ ملتهای جهان وجود دارد، دولتـ ملتهایی که میتوانند به فشارهای جهانیشدن گردن نهند یا آنکه در پی سرپیچی از آن باشند. جهانیشدن انگیزههای متفاوتی به این کشورها میدهد. از یکسو، جهانیشدن فرصتی برای رشد اقتصادی، سرازیرشدن سرمایههای خارجی و کاهش تدریجی فقر عمومی عرضه میکند. از سوی دیگر، جهانیشدن دورنمایی از مهاجرتهای گسترده، از دست دادن کنترل ملی بر سرمایههای مهم اقتصادی و استثمار اجتماعی را پیش رو میگذارد. جهانیشدن برای برخی کشورهای خاص دریچهای بهسوی بازارهای جدید و در عمل تسلط سیاسی است. هرچه اقتصاد کشوری غنیتر از تکنولوژی، ثروتمندتر و پیشتازتر باشد نخبگان و حاکمان آن اشتیاق بیشتری به گسترش جهانیشدن دارند.»
حجم
۳۰۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳۰۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه