کتاب ماهی آزاد

کتاب ماهی آزاد نوشتهٔ ایران انتظام توسط انتشارات گیوا منتشر شده است. این اثر یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «کتب ادبیات نمایشی» و دربردارندهٔ فیلم‌نامهٔ سینمایی سه‌اپیزودی است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ماهی آزاد

کتاب ماهی آزاد یک فیلم‌نامه است و این به معنای آن است که متن شامل دیالوگ‌ها، توصیف صحنه‌ها و حرکات شخصیت‌ها است که برای تولید یک اثر سینمایی نوشته شده است. این فیلم‌نامه از سه اپیزود (بخش) مجزا تشکیل شده است. کتاب شامل توصیفاتی از محیط‌های مختلف مانند سالن کشتیرانی، سنگفرش، ماسه‌ها، ساحل، دریا و اسکله چوبی است که فضای فیلم‌نامه را ترسیم می‌کند. دو شخصیت اصلی با نام‌های «متین» و «عماد» در صحنه‌ای از کتاب ظاهر می‌شوند. توصیف ظاهری آن‌ها (متین با ریش کم‌پشت و لباس پسرانه، و عماد با چهره دخترانه و صورت تراشیده) می‌تواند به پیچیدگی‌های شخصیتی یا ابعاد خاصی از هویت آنها اشاره داشته باشد. نگاه رضایت‌آمیز آنها به یکدیگر و رفتنشان به سمت اسکله و قایق کوچک، حس پایان یک سفر یا آغاز یک ماجراجویی را القا می‌کند. وزش باد شدید، باران بر سطح دریای طوفانی، صدای بوق کشتی مسافربری و بیلبورد تبلیغاتی کنار جاده ساحلی، همگی عناصری هستند که به ساختار داستانی و فضاسازی کمک می‌کنند و می‌توانند نمادهایی در داستان باشند.

خواندن کتاب ماهی آزاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کسانی که به مطالعهٔ فیلم‌نامه‌ها به عنوان یک قالب ادبی و نمایشی علاقه دارند و همچنین برای دانشجویان و علاقه‌مندان به سینما و فیلم‌نامه‌نویسی، منبع مناسبی است. 

بخشی از کتاب ماهی آزاد

«متین عمیقاً در فکر است؛ او همسفران خود را در سالن انتظار می‌بیند. دختربچه در سکوت کنار پدر و مادرش نشسته است. اورکت سیاهی که دختربچه پوشیده بود، دست پدر است. دخترک غمگین است و سعی می‌کند اورکت را از زیر دست‌های پدرش بیرون بکشد. پدر متوجه او نیست و کلاه خود را از سر برمی‌دارد و روی دستهٔ چمدان کوچک می‌گذارد. دختربچه موفق نمی‌شود اورکت را پس بگیرد. دختربچه آهی می‌کشد و معذب تورهای دامنش را با دست می‌پوشاند. مانیتور بزرگ، حرکت جمعی ماهی‌ها را در دریا نشان می‌دهد. توجه متین و دختربچه به تصاویر جلب می‌شود. دختر بچه به زیر پایش نگاه می‌کند؛ عمق دریا دیده می‌شود. دختربچه پایش را از روی زمین برمی‌دارد و به حرکت جمعی ماهی‌ها نگاه می‌کند؛ متین نیز پایش را جابه‌جا می‌کند و ماهی را می‌بیند. ناگهان دختربچه توجهش به گوشهٔ چمدان جلب می‌شود. یکی از ماهی‌ها که از جمع جا مانده است، روی سنگ‌فرش بالا و پایین می‌پرد. دختربچه به پدر نگاه می‌کند؛ پدر متوجه او نیست. دختربچه کلاه پدر را برمی‌دارد و همان طور که نشسته، آن را روی ماهی می‌اندازد تا از چشم پدر پنهان بماند. چشمش به متین می‌افتد؛ اخم می‌کند و پشت بازوهای پدر پنهان می‌شود. انعکاس نور چشمان متین را می‌زند. متین به سقف نگاه می‌کند. دختربچه به سرعت دنبالهٔ نگاه را می‌گیرد. انعکاس نور مواج روی سقف بازی می‌کند. هر دو به یکدیگر نگاه می‌کنند و به دنبال منبع نور می‌گردند؛. منبع نور را می‌یابند. سنگ‌فرشی از جا کنده شده است و امواج دریا به بیرون و روی سنگ‌فرش سالن کشتیرانی می‌ریزد. دختربچه که نگران ماهی است به سرعت به کلاه نگاه می‌کند و می‌خواهد ماهی را بردارد تا در آب رهایش کند، اما دست نحیف او در دست‌های پدر است و دختربچه را سر جایش می‌نشاند. متین بی‌اختیار بلند می‌شود و کلاه را برمی‌دارد. طوری که ماهی درون آن می‌افتد. او به سرعت به سمت موجی که از قسمت خالی سنگ‌فرش بیرون می‌زند می‌رود و ماهی را در آب رها می‌کند. ماهی شناکنان دور می‌شود و به جمع ماهی‌ها می‌پیوندد. دست مردی، کلاه را از دست متین می‌قاپد؛ متین به خود می‌آید. از دریچه آکواریوم و زیر آب متین دیده می‌شود که وسط سالن ایستاده است. مسافران متعجب نگاهی به او می‌اندازند و از کنارش رد می‌شوند.»