دانلود و خرید کتاب جمشید شاه جمال اکرمی

معرفی کتاب جمشید شاه

کتاب جمشید شاه نوشتهٔ جمال اکرمی و ویراستهٔ روشنک بهاریان نیکو است. انتشارات پیک ادبیات این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «افسانه‌هایی از ایران باستان» است.

درباره کتاب جمشید شاه

در کتاب جمشید شاه که با تصویرسازی‌های «راهله برخورداری» منتشر شده، «جمشید» یک چوپان جوان و برومند است که گله‌اش را به‌سوی دامنه‌های کوه می‌راند. ناگهان آذرخشی آسمان را روشن می‌کند و صدایی از فراز آسمان در صخره‌ها می‌پیچد که می‌گوید «جمشید بزرگ! تو انسانی نیک‌پنداری. من که هرمزدم می‌خواهم در جهانی که آفریده‌ام آیین راستی و پاکی پایدار بماند؛ پس نگهبانی آن را به تو می‌سپارم. این داستان را بخوانید تا با سرنوشت جمشیدِ چوپان و چگونگی تبدیل‌شدن او به جمشیدشاه آشنا شوید.

مجموعهٔ «افسانه‌هایی از ایران باستان» حاوی داستان‌هایی از اساطیر و مشاهیر ایران برای کودکان و نوجوانان است. در نگارش این مجموعه از شاهنامهٔ فردوسی، داستان‌های ایران باستان و کتاب «پژوهش در اساطیر ایران» استفاده شده است. ۶ جلد کتاب با عنوان‌های «فرشتهٔ باران و دیو خشکی»، «کوروش فرزند ماندانا»، «آرش دلاور کوهستان»، «جمشیدشاه»، «بستور»، «داریوش و بردیا» از این مجموعه به چاپ رسیده است.

خواندن کتاب جمشید شاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکان گروه سنی «ب» و «ج» پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جمشید شاه

در سرزمین او از مرگ نشانی نبود و چارپایان و آدمیان روز به روز بیشتر می‌شدند. سیصد سال از شهریاری جمشید گذشت. روزی هرمزد به او پیام داد که زمین برای زندگی انسان‌ها و چارپایان تنگ شده، جایی باز کن برای آن‌ها که زاده می‌شوند. جمشیدشاه انگشتر زرین خود را بر انگشت کرد، تازیانه‌ای زرنشان برداشت و به‌سوی آفتاب تاخت. هم‌چنان که به‌سوی افق پیش می‌رفت، تازیانه‌اش را بر زمین می‌کوفت و فریاد می‌زد: «ای زمین! پیشتر رو، گسترده شو! جایی برای دیگران باز کن تا جهان از تنگی در آید!» جهان گسترده‌تر شد و زمین پهناورتر. جمشیدشاه ششصد سال دیگر نیز بر زمین فرمانروایی کرد. بار دیگر نسل چارپایان و آدمیان و گیاهان و پرندگان افزون شد و جهان تنگ‌تر و تنگ‌تر. بار دیگر هرمزد به جمشیدشاه پیام داد که زمین دوباره برای آفریده‌های من تنگ تر شده! جمشیدشاه بار دیگر تازیانهٔ زرنشان خود را برداشت و به‌سوی آفتاب نیم‌روز گام برداشت. تازیانه را بر زمین کوفت و فریاد برآورد: «ای زمین! گسترده‌تر شو و جایی برای نوآمدگان باز کن!» جهان باز هم گسترده‌تر شد. جمشیدشاه نهصد سال دیگر بر زمین فرمانروایی کرد. بار دیگر زمین برای آفریدگان تنگ شد و جمشیدشاه به یاری هرمزد و تازیانهٔ زرینش جهان را گسترش داد. فرمانروایی جمشیدشاه بر زمین با خوشبختی و آسایش مردم همراه بود؛ تا اینکه هرمزد به او پیام داد: «شتاب کم جمشید! طوفان بزرگی در راه است و سرمای زمستانی سخت و پاینده موجودات جهان را به ویرانی خواهد کشاند. دژی استوار بساز و جفتی از همهٔ موجودات زنده را در آن نگاه دار تا طوفان بگذرد و نسل آن‌ها نابود نشود.» جمشیدشاه سخت به تکاپو افتاد. دژی استوار ساخت و از موجودات زندهٔ سراسر زمین جفتی برگزید و به دژ برد.    

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۶٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶ صفحه

حجم

۷۶٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان