کتاب باشگاه ۵ صبحی ها

کتاب باشگاه ۵ صبحی ها؛ اختیار لحظات آغازین صبحگاهی‌ات را به دست بگیر تا زندگی‌ات متحول شود اثر رابین شارما و ترجمهٔ فهیمه فتحی است، کتابی که داستان دو انسان کاملاً غریبه است که به طور ناگهانی با یک فرد بسیار ثروتمند آشنا می‌شوند، آن‌ها از آموزه‌های این فرد پول‌دار می‌خواهند، استفاده کنند تا به موفقیت برسند، نویسنده در این کتاب از اهمیت بیدارشدن در پنج صبح می‌گوید و او به همۀ افرادی که به دنبال موفقیت و ثروت هستند، پیشنهاد می‌کنند سحرخیز باشند.

درباره کتاب باشگاه ۵ صبحی ها

این کتاب با یک داستان اصلی شروع می‌شود که نویسنده دروس و اصولی را به مخاطب می‌گوید، در این داستان سه شخصیت اصلی وجود دارد، یک کار‌آفرین افسرده، یک هنرمند ناامید که به دنبال موفقیت است و یک میلیاردر که بسیار موفق است! آن‌ها در یک سمینار بهینه‌سازی با هم آشنا می‌شوند، در این سمینار اتفاقات جالبی می‌افتد و باعث صحبت این سه با هم می‌شوند، صحبتی که مقدمۀ ارتباط بین این سه است و وقتی میلیاردر موفق، متوجه می‌شود که این دو فرد تشنۀ تغییر و موفقیت و ثروت هستند و تصمیم می‌گیرد رمز موفقیت خودش را به آن‌ها بگوید.

سحرخیزی در این دوران بسیار اهمیت دارد، و بسیاری از افراد موفق نیز بر این مورد تأکید دارند. ضرب‌المثل سحرخیز باش تا کامروا شوی! هم دربارۀ اهمیت سحرخیز بودن است، صبح زود بیدارشدن، یک عادت خوب است و موجب انجام‌دادن کار‌ها در زمان مناسب می‌شود. نویسنده در این کتاب به راهکارهای ساده برای سحرخیز شدن کمک می‌کند و او معتقد است، سحرخیز بودن انرژی بیشتری را در ادامۀ روز ذخیره می‌کند و با داشتن برنامه‌ریزی می‌توانید تمام کارهایتان را بهترین شکل انجام بدهید.

خواندن کتاب باشگاه ۵ صبحی ها را به چه کسی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به افرادی که هیچ‌وقت سحرخیز نبودند و می‌خواهند انجام این عادت را در خود شکل بدهند، افرادی که احساس می‌کنند نیاز به انجام کار‌‌هایشان با خلاقیت دارند. صاحبان کسب‌وکارهایی که با شکست مواجه شدند و به دنبال شروع جدیدی هستند پیشنهاد می‌کنیم!

درباره رابین شارما

رابین شارما نویسنده، سخنران و مجری کانادایی است متولد سال ۱۹۶۵ است و سال‌هاست که در برنامه‌های تلویزیونی حضور دارد و مدتی است که در حوزۀ گسترش فردی کتاب می‌نویسد و به افراد مختلف نیز آموزش می‌دهد. او ابتدا در حرفۀ وکالت مشغول بود، ولی در ۲۵ سالگی تصمیم گرفت به یک سخنران انگیزشی تبدیل شود و او تاکنون ۱۳ کتاب منتشر کرده که بعضی از آن‌ها عبارتند از: رئیس بدون لقب، وقتی بمیری چه کسی برایت گریه می‌کند، زندگی خارق‌العاده و.... اشاره کرد و کتاب‌هایش به ۷۰ زبان زندة دنیا ترجمه شده است. او تا سن ۲۵ سالگی یک وکیل دادگستری بود و سپس شغلش را رها کرد و کار نویسندگی را شروع کرد و اولین کتابش را در سال ۱۹۹۴ منتشر کرد.

بخشی از کتاب باشگاه ۵ صبحی ها

«میلیاردر گفت: «بگذارید شما دو نفر را در آغوش بگیرم» و بعد دست‌هایش را یک‌جا به‌دور کارآفرین و هنرمند حلقه کرد، بی‌آنکه انتظار داشته باشد آن‌ها هم همین کار را بکنند. بعد گفت: «خدایا! شما دو نفر خیلی شهامت دارید. شما به یک پیرمرد غریبه اعتماد کردید. می‌دانم که پریروز شکل و شمایل یک ولگرد را داشتم. البته این‌طور نیست که به لباس و سرووضعم بی‌توجهم، اما آن‌قدرها به وضع ظاهرم بها نمی‌دهم». این را گفت و تبسمی بر لبانش نشست. او ادامه داد: «من دوست دارم همه چیز حقیقی باشد؛ زیبا و ساده؛ کاملاً اصیل». مرا به یاد آن گفتة خردمندانۀ گذشته‌ها می‌اندازد: «داشتن پول زیاد از شما آدم متفاوتی نمی‌سازد، بلکه بیشتر به شخصیتی شبیه می‌شوید که قبل از پول‌دار شدن بوده‌اید.»

میلیاردر به اقیانوس نگاه کرد و گذاشت تا اشعۀ صبحگاهی روی تنش پخش شود تا او را شست‌وشو دهد. بعد چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. عضلات ناحیۀ شکمش از پشت پیراهنش دیده می‌شدند. بعد از جیب پشتی شلوارکش گلی بیرون آورد. کارآفرین و هنرمند قبلاً چنین گلی ندیده بودند. گل از اینکه در جیب میلیاردر بوده باشد آسیبی ندیده بود. عجیب به نظر می‌رسید.»