کتاب باران برای تو می‌بارد

«باران برای تو می‌بارد...» مجموعه‌ای از اشعار یغما گلرویی(-۱۳۵۴)، شاعر و ترانه‌سرای معاصر ایرانی است. گلرویی در آغاز کتاب درباره سروده‌های این مجموعه نوشته است: تعدادی از شعرهای این مجموعه حدودِ ۱۰ سال قبل نوشته شده‌اند و حس و حال همان سال‌ها را با خود دارند. سال‌هایی که گل‌سرخ و نامه و نگاه، معنای دیگری داشتند. عشقِ هم‌نسلان من در لانگ‌شات تجربه می‌شد و مثل عشق‌های امروزی، به چشم برهم‌زدنی و ـ به قول شاملوی بزرگ ـ با متأسفم گفتنی فراموش نمی‌شد. این مجموعه برای من شبیه عکسی در آلبوم قدیمی سال‌های نوجوانی‌ست. شاید مُدل موهایم، یا نوع لباس پوشیدنم در عکس، امروز برایم غریبه باشد اما این باعث نمی‌شود عکس را پنهان کنم و دوستش نداشته باشم. این شعرها مربوط به دوره‌ای از زنده‌گی منند که در آن، همه چیز ساده‌تر بود و خلاصه‌تر. جهان، به کوتاهی یک خیابان بود و دیدن یا ندیدن نگاهی آشنا، خوشی یا ناخوشی هر روز را مشخص می‌کرد. در یکی از سروده‌های این کتاب به نام همسایه‌ها می‌خوانیم: ‌همسایه‌های ساده‌ای داریم: ‌فوتبال تماشا می‌کنند، ‌تخمه می‌شکنند ‌و با گُل زدن هر تیمی جیغ می‌کشند! ‌تنها کابوسشان دفترچه‌های قسط آن‌هاست ‌و می‌توانند ساعت‌ها حرف بزنند ‌بدون این که به‌راستی حرفی زده باشند! ‌در صفِ بنزین چه‌گوارا می‌شوند، ‌وقتِ رد شدن از چهارراه‌ها ‌به پاسبان‌ها لبخندهای شش در چهار می‌زنند از ترس جریمه شدن و تنها اعتراضشان به افزایش قیمتِ وایگراست! ‌برای ماشین‌های قسطی‌شان ‌تخم‌مرغ می‌شکنند، به جادو جمبل معتقدند و شب به شب ‌خوابِ آنتالیا می‌بینند! هر هفته همسرانشان را ‌به آرایشگاه می‌فرستند ‌با امید این که یک‌بار جنیفر لوپز از آرایشگاه به خانه برگردد و از سیاست همان قدر وحشت دارند که از عقرب! ‌همسایه‌های ساده‌ای داریم: ‌ساده به دنیا می‌آیند ‌و ساده می‌میرند...