کتاب زینا
۳٫۴
(۳۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب زینا
«زینا» نوشته خدیجه تاجالدین(-۱۳۵۶)، نویسنده معاصر ایرانی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
وقتی در سالن را باز کردم بوی انواع غذاها به مشامم رسید. مادر طبق معمول در آشپزخانه مشغول پختوپز بود. احوال آشپزخانه نشان میداد که داشتن میهمان حتمی است. کیفم را روی میز گذاشتم و به دیگهای روی اجاق گاز خیره شدم. به طرفم برگشت با طعنه گفت: «علیک سلام»
با رویی گشاده گفتم: «سلام علیکم».
ـ چه خبر؟
ـ دانشگاه که خبری نیست جز درس، درس، درس.
ـ حتماً صدای شکمت درآمده که اینطور غُر میزنی.
لبخندی زدم و گفتم: «این شکم مایهی آبروریزی من شده.»
خندید و گفت: «تا لباسهایت را عوض کنی و یک دوش بگیری برایت غذا را آماده میکنم.»
چشمهایم را تنگ کردم و گفتم: «میهمان داریم؟»
زیرکانه نگاهم کرد و گفت: «همانها که وقتی اسمشان میآید عقل از سرت میپَرد.»
جیغ بلندی کشیدم و گفتم: «واقعاً! خاله اینها به اینجا میآیند؟!»
ـ آرامتر، سروش از خواب بیدار میشود.
با خوشحالی مضاعف به طرف مادر رفتم و دستش را گرفتم و گفتم: «قربانت بروم که میدانی چه کسانی را باید دعوت کنی تا من خوشحال شوم.»
ابروان خوشفرمش را بالا داده و با عشوهای که گاه با آن دلم را میبرد گفت: «من دعوتشان نکردم، خودشان تلفن کردند و گفتند به اینجا میآیند.»
دوشیزه مهتاب
نازیلا نوبهاری
سرنوشت پائیزیمژگان مکاریان
پیادهروهای ناهموارنازیلا نوبهاری
یک فنجان قهوه تلخنازیلا نوبهاری
در انتظار بهارخدیجه تاجالدین
سال های دوریمرضیه یاراحمدی
میخوانمت ای عشقفاطمه دهکردی
شام شوکرانمهرنوش صفایی
عاشق تر از مجنونمریم جعفرنیا یزدی
پستوهای عشقعزیز الله رحیمیان (فرخ)
گلهایی که در جهنم میرویندسمیرا امیرخانی دهکردی
جایی بالاتر از رنجیدنمهرنوش صفایی
از زرتشت تا خمینی
منوچهر دراج
مراقبت از پوست و موسمیه صائمی
کوریژوزه ساراماگو
مجموعه بهترین های جبران خلیل جبرانجبران خلیل جبران
هشت کتاب جبران خلیل جبرانجبران خلیل جبران
داستان هایی برای پدران، فرزندان و نوه هاپائولو کوئیلو
مکتوبپائولو کوئیلو
خاطرات یک مغپائولو کوئیلو
هم دیوارمیترا داور
گام، آرپژ، آکورد، تمرینبهزاد شیرزادی فولادی
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۲۲۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۲۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
راجع به یک دختری هست قراره با پسرخالش ازدواج کنه ولی پسرخالش دوسش نداره و ازدواج بهم میزنه و اینم دل شکسته میشه و برای فراموش کردن به جبهه میره و اونجا با یه خلبان عراقی اشنا میشه و بقیه
از دست دختر توی داستان شاکیم،یعنی این دختر همش در حال گریه و عجز و لابه س تمام داستان ایشون دارن گریه میکنن😑خیلی تخیلیه و مطمئن نیستم که اگر بقیه بخونن خوششون بیاد
بی نظیر بود واقعا لذت بردم ممنونم از نویسنده پرتواناش
از خوندن کتاب واقعا لذت بردم ، خیلی خوب بود و به شما پیشنهاد می کنم ، حس و حال جالبی داره!
خیلی قشنگ بود
کتاب خوبی بود
فقط تونستم چند صفحه ی اول رو بخونم به نظرم خیلی آبکی بود.
چطور در میدان جنگ یک دختر با یک خلبان عراقی آشنا میشود برای من جای سوال است ؟
مدت ها بود که کتابی به این زیبایی نخونده بودم واقعا عالی بود خداقوت به نویسنده این کتاب عالی
وقتی خدا بخواد بنده ای را صدا بزند خودش راه را به او نشان میدهد