دانلود و خرید کتاب ساعت جزر و مد نویسندگان زن ژاپن ترجمه زهره خلیلی
تصویر جلد کتاب ساعت جزر و مد

کتاب ساعت جزر و مد

انتشارات:نشر هنوز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ساعت جزر و مد

کتاب ساعت جزر و مد نوشتهٔ نویسندگان زن ژاپن و ترجمهٔ زهره خلیلی است. نشر هنوز این مجموعه داستان کوتاه را منتشر کرده است.

درباره کتاب ساعت جزر و مد

کتاب ساعت جزر و مد مجموعه داستان کوتاهی نوشتهٔ نویسندگان زن ژاپن است. ایچیو هیگوچی، توشیکو تامورا، یوکیه چیری، میدوری اوزاکی، ماری موری، کیوکو هایاشی، یوکو تِسوشیما، کازوکو سائگوسا، یومیکو کوراهاشی، آنا اوگینو، یوکو اوگاوا، میری یو، تامی ساکیاما، یوکو تاوادا، یوریکو شونو، میِکو کاواکامی نویسندگانی هستند که آثار در این مجموعه گردآوری شده است. ۱۶ داستان کوتاه در این اثر قرار دارد که عنوان برخی از آن‌ها عبارت است از «زندگی روزمرهٔ او»، «صورتک‌های بی‌نام‌ونشان»، «قطار شکوفه‌های گیلاس»، «مامان چایش را می‌نوشد»، «افسانهٔ باد و آب»، «ستاره‌ها در چشم‌هایم جرقه زدند»، «داستان در داستان: داستان خیالی یوریکو شونو» و «عشق شما آدم‌ها دم مرگ است».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب ساعت جزر و مد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی ژاپن و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ساعت جزر و مد

«با نگاهی دقیق‌تر متوجه شدم جابه‌جا روی دستگاه مورد نظر درپوش‌هایی شبیه جوش هست. مرد آن‌ها را یکی‌یکی با پیچ‌گوشتی باز می‌کرد، سنجه‌ای داخل می‌کرد، اخم می‌کرد، و هر از گاهی با استفاده از چراغ‌قوه‌ای که قسمت داخلی دستگاه را از پایه روشن می‌کرد، داخلش را نگاه می‌کرد. یعنی برای ترجمهٔ حرف‌های کسی که اصلاً حرف نمی‌زد هم قرار بود به من مزد بدهند؟ شک نداشتم که بدشانس به دنیا آمده‌ام. یک‌جورهایی احساس می‌کردم مرد از چشم تو چشم شدن با من طفره می‌رود. من هم که مثل او نمی‌خواستم با او چشم تو چشم شوم، گذاشتم نگاهم برای خودش پرسه بزند، که یک‌مرتبه چشمم افتاد به مچ‌پیچ‌های او، از همان‌هایی که سربازها توی جنگ دور مچ پای‌شان می‌بستند. متعجب از این‌که هنوز هم این چیزهای آنتیک ممکن است در ژاپن مد باشد، نگاه دیگری به تن‌پوش مرد انداختم. «جنگ پاسیفیک» ــ این کلمات از عمیق‌ترین گوشه‌های ذهنم بالا آمد. قبل از این‌که فکر کنم پرسیدم: «این دستگاه برای چه کاری استفاده می‌شود؟» «این دستگاه برای این ساخته شده که تشخیص بدهد خاصیت آهن‌ربایی به طور مساوی توی یک جسم فلزی توزیع می‌شود یا نه، اما در جریان درست کردنش بمباران شده، برای همین احتمال اطمینان یافتن از این‌که آیا زمان به طور مساوی درون فضا توزیع...» کلمات دیگر به محفظهٔ داخلی مغزم نمی‌رسیدند، به جایش تکه‌تکه از هم جدا و توی هوا پودر می‌شدند. بعد از این‌که دو سه بار دیگر هم دچار گیجی شدم، آقای کوسه باز آمد تو سالن و پرسید مرد کدام را ترجیح می‌دهد، چای یا قهوه. وقتی ترجمه کردم، مرد با لپ‌هایی که مثل لبو سرخ شده بود جواب داد: «اُه، نه، امثال من هرگز چای یا قهوه نمی‌خورن.» و دوباره زبان‌درکام کار را از سر گرفت. با این فکر که هیچ کاری سخت‌تر از ترجمهٔ سکوت نیست، سعی کردم وقت‌کشی کنم. نگاهی به اطراف اتاق انداختم و عکس‌های ژنرال‌های سبیل‌گربه‌ای روی دیوار را تماشا کردم. توضیحاتی از قبیل، فیزیکدان بزرگ آلمانی، یا مهندس مکانیکی که به ملت خدمت کرد زیر نام هر کدام اضافه شده بود که برایم عجیب بود. سال تولد و مرگ آن‌ها را حساب کردم و متوجه شدم در زمان جنگ جهانی دوم در اوج جوانی بوده‌اند. پشتم تیر کشید و خواب سراسر وجودم را گرفت. نفهمیدم چه مدت چرت زدم که یک‌مرتبه با صدای مهندس از خواب پریدم که گفت: «تمام شد.» رفتم بیرون تا آقای کوسه را صدا بزنم. او بعد از نگاهی دقیق به دستگاه، از جیبش مقداری پول درآورد که برابر با هشتاد هزار ین بود، و به طرف من دراز کرد. اسکناس‌ها مرطوب بودند. احساس کردم صورتم تقریباً یخ کرده است. انگار که دنبالم کرده باشند، با مهندس از آن‌جا بیرون آمدیم. داشتم به بندر نگاه می‌کردم و در این فکر بودم که او را به محل اقامتش برسانم که او مثل بچه‌ها کلهٔ مدل آلمانی‌اش را به چپ و راست تکان داد و گفت: «اما نه، من رو ببخشین چون یه‌خورده کار دارم.» بعد ادای احترام کرد و در محلهٔ بدنام رپربان ناپدید شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۳۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان