کتاب پسری که نامرئی شد

کتاب الکترونیکی پسری که نامرئی شد نوشتۀ اندرو کلمنتس و ترجمۀ امیر حیدری باطنی است و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرده است. کتاب پسری که نامرئی شد، داستانی تخیلی دربارۀ پسر نوجوانی است که یک روز ناگهان نامرئی می‌شود و خانواده‌اش به همین دلیل دچار مشکلاتی می‌شوند.

درباره کتاب پسری که نامرئی شد

کلمنتس در رمان پسری که نامرئی شد در قالب ۲۸ فصل، ماجرای پسر نوجوان پانزده‌ساله‌ای به نام بابی فیلیپس را بیان می‌کند که یک روز صبح که از خواب بیدار می‌شود، برای دوش‌گرفتن به حمام می‌رود، خودش را در آیینه نمی‌بیند و متوجه می‌شود که نامرئی شده است. این مسئله او و خانواده‌اش را وحشت‌زده می‌کند. پدرش به این نتیجه می‌رسد که هیچ‌کس نباید بویی از ماجرا ببرد، زیرا در این صورت ممکن است بابی، ابزاری برای آزمایش‌های پزشکی و سوءاستفاده‌های اطلاعاتی شود. اعضای خانواده و کسانی که وارد ماجرا می‌شوند، سعی دارند علت نامرئی شدن بابی را پیدا کنند و او را به زندگی عادی بازگردانند. به‌تدریج پلیس متوجه غیبت طولانی بابی از مدرسه می‌شود و درصدد کشف ماجرا است و بابی و خانواده‌اش، باید تلاش کنند هرچه سریع‌تر مشکل را حل کنند.

خواندن کتاب پسری که نامرئی شد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های تخیلی مناسب است.

بخشی از کتاب پسری که نامرئی شد

«بعد دوباره به حمام و جلوی آینۀ قدی می‌روم. هنوز هم در آن نیستم. آینه همان است، مثل همیشه روی دیوار قرار دارد؛ اما من جلوی آن نیستم. فکر کنم که من هستم، منظورم این است که آینه را می‌بینم، حوله‌ام را هم که در هوا تکان می‌خورد می‌بینم، حتی وقتی به پردۀ حمام مشت می‌زنم، می‌بینم که تکان می‌خورد؛ اما خودم را نمی‌بینم.

وحشت می‌کنم، حوله را به دور خودم می‌پیچم و می‌روم که به مامان و بابا بگویم.

البته چیز زیادی به آنها نمی‌گویم. منظورم این است که وقتی فقط چیزهای کمی بدانند، همه‌چیز خوب است و می‌توانند کمک‌حال باشند؛ اما وقتی که از کارها و نقشه‌های درون ذهنم خبردار شوند، دیگر نمی‌توانند همراه باشند...»