کتاب روزهای افتخار
معرفی کتاب روزهای افتخار
کتاب روزهای افتخار نوشتهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این کتاب روایتی از لشکرکشی نافرجام انگلیس به ایران در سال ۱۳۳۰ شمسی است.
درباره کتاب روزهای افتخار
کتاب روزهای افتخار پژوهشی تاریخی دربارهٔ یکی از موارد دیپلماسی است که بر زور و اجبار متکی شده است. آنچه بیش از هر چیز در این پژوهش مدنظر قرار گرفته، جنبههای سیاسی و دیپلماتیک و نظامی است. عبدالرضا هوشنگ مهدوی در این اثر تلاش کرده است که ماجرای لشکرکشی نافرجام انگلیس به ایران در سال ۱۳۳۰ شمسی را در چارچوب تاریخی خود ارائه کند. او در تألیف این کتاب، از آثاری دربارهٔ ملیشدن نفت در داخل و خارج از ایران و اسناد بایگانی عمومی انگلستان بهره برده است.
خواندن کتاب روزهای افتخار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران و دانشجویان علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره عبدالرضا هوشنگ مهدوی
عبدالرضا هوشنگ مهدوی در سال ۱۳۰۹ در تهران زاده شد. او تحصیلات خود را در سال ۱۳۲۷ در رشتهٔ علوم سیاسی در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۳۰ برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه مهاجرت کرد؛ سپس در سال ۱۳۳۴ از دانشگاه سوربن پاریس، مدرک دکتریِ حقوق بینالملل را دریافت کرد. او دیپلمات، نویسنده و مترجمی ایرانی بود و در طول دوران فعالیت حرفهایاش، بیش از ۷۷ عنوان کتاب و مقاله تألیف و ترجمه کرد. او سرانجام در ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ در تهران از دنیا رفت.
بخشی از کتاب روزهای افتخار
«ادراکات و آرمانهای ملی، هر دو مطلوب و پسندیدهاند، ولی تفاوت بسیاری بین میهنپرستی و نفرت از بیگانگان وجود دارد که ما و سایر مردم مغربزمین آن را دریافتهایم. امروز ملل دنیا به اندازهای با یکدیگر مربوط شدهاند که نمیتوان منافع یکی را به ضرر دیگری توسعه داد. احساسات ملی افراطی در بعضی نقاط خاورمیانه موجب خصومت و سوءظن به کشورهای دیگر شده است که متهم به استعمارطلبی شدهاند. اگر ما میخواستیم سیاست استعمارطلبی را در پیش بگیریم، تعقیب آن برای ما بسیار سهل و آسان بود، ولی ما چنین رویهای را اتخاذ نکردهایم. ما ملتهایی را که قیمومیت آنها از طرف جامعهٔ ملل به ما واگذار شده بود تشویق کردیم که تأسیسات ملی خود را توسعه دهند و آنها را آماده کردیم که آزادی خود را از آنها سلب نماییم. هرگونه اقدامی را که لازم بود کردیم تا آنها به استقلال کامل رسیدند و امروزه در نتیجهٔ چنین سیاستی، بهترین روابط دوستی و مودت بین ما و آن دولتها برقرار است. ایران بهترین نمونه از آن نقاطی است که احساسات افراطی ملی و فقدان واقعبینی و سیاستمداری، مشکلاتی برایش ایجاد کرده است. یک امتیازی را شرکت نفت انگلیس و ایران داشته که بهموجب مقررات آن، سالها در جنوب ایران بهرهبرداری میکرده است. این امتیازات، فرصتی را به انگلیسیها داده بود که با معلومات فنی و بازرگانی خود به یاری ایران شتافته و منابع طبیعی آن کشور را استخراج نمایند و درآمد مهمی را برای دولت ایران تأمین کنند. دولت انگلستان به سپهبد رزمآرا که در آن موقع نخستوزیر ایران بود، اطلاع داد که امتیاز شرکت مزبور را نمیتوان از راه قانونی بهوسیلهٔ ملیکردن نفت لغو نمود و در ۱۰ فوریه به دولت ایران اطلاع داد که حاضر است قرارداد جدید بر اساس تنصیف منافع منعقد نماید. چندی پس از آن بود که رزمآرا به قتل رسید و عدهای به نام پیشوایان جبههٔ ملی، سیاست ملیکردن نفت را پیش کشیده و برنامهٔ بیمطالعهای را آغاز کردند که عواقب آن برای اقتصاد ایران مطلوب نبوده و بحران کنونی را به وجود آورده است.
بنابر آنچه به اطلاع نمایندگان محترم رساندم، معلوم است که دولت انگلستان و شرکت نفت، در هر موقع حاضر بودهاند به آرمانهای مشروع مردم ایران مساعدت نمایند و اگر بهواسطهٔ قتل رزمآرا نبود، قراردادی که مورد قبول طرفین باشد در ماه مارس گذشته امضا شده بود. در حال حاضر، دولت ایران بهوسیلهٔ آقای هریمن، پیشنهادهایی برای شروع مذاکره بین دولتین داده است و ما هم از آمدن آقای هریمن به لندن استفاده کرده و پیشنهادهای مذکور را با او مورد بحث قرار دادیم و اکنون چند نکتهٔ دیگر باقی است که باید حل شود تا هیئتی از جانب دولت انگلستان به ریاست آقای ریچارد استوکس، مهردار سلطنتی، به تهران اعزام شود و مذاکرات را شروع نماید.»
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۲ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۲ صفحه