کتاب علیه افسردگی ملی
معرفی کتاب علیه افسردگی ملی
کتاب علیه افسردگی ملی نوشتهٔ ژولیا کریستوا و ترجمهٔ مهرداد پارسا است. انتشارات شوند این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی هشت گفتوگو و مصاحبهٔ ژولیا کریستوا دربارهٔ شورشها و سرپیچیهای سیاسی.
درباره کتاب علیه افسردگی ملی
کتاب علیه افسردگی ملی حاوی مجموعهای از مصاحبههای ژولیا کریستوا دربارهٔ اهمیت شورش بهعنوان یکی از ویژگیهای اصلی و اساسی وجود انسان است. این فیلسوف معاصر سعی میکند در گفتوگو با چهرههای شاخص، معنایی فراتر از سیاست را برای مفهوم شورش تعریف کند. کریستوا بر این عقیده است که مردمانی که شورش نکنند، مردمانی افسرده هستند. مهٔ ۱۹۶۸ در فرانسه، ماه مهمی برای مفهوم «آزادی» بود؛ در همین زمان بود که نسخهای بنیادین و نو برای مفهوم آزادی مطرح شد. تعریف آزادی پس از آن تاریخ عبارت بود از آزادی نه برای موفقیت که آزادی برای شورش و عصیان. انقلابهای سیاسی پس از پیروزی دیگر به مفهوم شورش نمیاندیشند؛ چراکه با مطرحکردن شورش خودشان را زیر سؤال میبرند، اما شورش از هر نوعش به وضعیتی دائمی و مستمر اشاره دارد که در آن پرسشگری و دگرگونی همواره در جریان است. ژولیا کریستوا در هر مصاحبه سعی میکند مفهوم شورش را بازتعریف کند. او در تلاش است تا شورش را از محدودهٔ سیاست خارج کند و بازتعریفی از این مفهوم در زندگی روزمره ارائه دهد. برای او شورش تنها بهمعنای طردکردن مفاهیم و نابودی آنان نیست، بلکه فرایندی ضروری برای بازتولید و بازسازی است.
خواندن کتاب علیه افسردگی ملی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ گفتوگوهای سیاسی و علاقهمندان به تحلیلهای مرتبط با واقعهٔ ماه می سال ۱۹۶۸ پیشنهاد میکنیم.
درباره ژولیا کریستوا
ژولیا کریستوا در ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ به دنیا آمد. او فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو، فمینیست و رماننویسی بلغاری - فرانسوی است که از اواسط دههٔ ۱۹۶۰ در فرانسه زندگی کرده است. ژولیا کریستوا پس از انتشار نخستین کتابش با عنوان Semeiotikè در ۱۹۶۹، تأثیر بسیاری بر تحلیل انتقادی، نظریهٔ فرهنگ و فمینیسم گذاشت. کارهای او شامل کتابها و مقالههایی بسیار دربارهٔ نشانهشناسی، بینامتنیت و ابجکسیون (آلودهانگاری) در حوزههای زبانشناسی، نظریهٔ ادبی و نقد، روانکاوی، زندگینامهنویسی و خودزندگینامهنویسی، تحلیل سیاسی و فرهنگی، هنر و تاریخ هنر است. او یکی از پیشگامان ساختارگرایی، هنگام اوج این نظریه بود که آثارش جایگاه مهمی در اندیشهٔ پساساختارگرایی داشته است. برخی از آثار او عبارت است از «ملتهایی بدون ملیگرایی» (نشر شوند)، «علیه افسردگی ملی» (نشر شوند)، «هانا آرنت: زندگی روایت است» (نشر رخداد نو).
بخشی از کتاب علیه افسردگی ملی
«مسئله بر سر به رسمیت شناختنِ ارزشهای بنیادین است و اینکه چگونه میتوانیم به پرسش کردن از آنها ادامه دهیم. به همین دلیل است که گفتهام این اشکال جدید تقدس نباید در یک فرقه و آیین به گِل بنشینند. برای مردم امروز چه چیزی مقدس است؟ امر مقدس برای زنان، کودکان و طبقات مختلف جامعه چه معنایی دارد؟ ارتباط آن با حیات چیست، با بقا، زندگی و مرگ؟ باید دربارهٔ این چالشهای اساسی در میراث دینی افراد تأمل کنیم: یهودیت، مسیحیت، بودیسم، و شاید دربارهٔ چالشهایی در شیوههای جدید اندیشیدن که از روانکاوی و هنر معاصر آموختهایم. اشکالی از تقدس که متفاوت و گشودهاند. اکنون به اتفاق کاترین کلمان مشغول نوشتن کتابی دربارهٔ زنان و امر مقدس هستم. در این کتاب دربارهٔ رابطهٔ زنان با تقدس در تاریخ دین مسائلی را مطرح کردیم و به مشکلاتی پرداختیم که زنان در مواجهه با نهادهای دینی و غیره داشتهاند. این پرسش را مطرح کردیم که زن امروز چه چیزی را مقدس میشمارد: حق زندگی، حق کنترل بر جسماش، حق سقط جنین و جلوگیری از باروری و البته حق مادر شدن. تصویر زنی که از این شرایط بیرون میآید، بیآنکه مریم مقدس یا زنی بدکاره باشد، چه خواهد بود؟ دگرگونی کلیشههایی که تا به امروز تجربه کردهایم، همچنان ادامه دارد؛ هم جنبهٔ مقدس و هم جنبهٔ کفرآمیزش ادامه دارد و برای آن هنوز اشکال دقیقی تعیین نشده است. نمیخواهم فرم و قالبی پیشنهاد دهم. معتقدم بدون آنکه نیهیلیستی برخورد کنیم و اعلام کنیم هیچ چیزِ مقدسی وجود ندارد، باید این وارسیها را ترویج کنیم.
گمان میکنید استفادهٔ دوباره از یک مفهوم متافیزیکی با چنین تاریخ سرکوبگرانه و مسئلهبرانگیزی سودمندتر خواهد بود؟
بله، معتقدم مفیدتر خواهد بود، زیرا جای واژهٔ «معنا» را میگیرد. برای بسیاری از مردم نسل من، این واژه اغلب ارزش خود را از دست داده است، بسیار پیشپاافتاده و کاملاً نابسنده تلقی میشود. من ترجیح میدهم از واژهٔ تقدس استفاده کنم. معنا با واژهٔ تقدس شکل میگیرد. گروهی از مردم از ایدئولوژیهایی که به امر مقدس و به ارزشهای سنتی میپردازند، سرخورده شدهاند. گذشته از این، از اهمیت ارزشها باخبرم، اما پرسش کردن از این ارزشها نیز امری است واجب.
آیا به استفاده از مفهوم غیرعقلانی و غیرگفتمانی امر مقدس بیش از کلمات دیگر باور دارید؟ حتی واژهٔ خلاقیت نیز بهکل دچار اعوجاج شده است.
در گتو در قبال خلاقیتِ خود حقی دارید، اما هیچ کس به آن علاقهای ندارد.
جهانیسازی و یکپارچگی جهان که با بازارها و شبکههای بهشدت قدرتمند سازماندهی شدهاند، عواملیاند که هرگونه سرپیچی را اگر هم نه بیهوده دستکم دشوار نشان میدهند. از نظرتان در این «نظم جهانی جدید» ساختارهای سوبژکتیویته چه تغییری میکند؟»
حجم
۱۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه