دانلود رایگان کتاب در برابر قانون فرانتس کافکا ترجمه ساجده آنت

معرفی کتاب در برابر قانون

«در برابر قانون» داستان کوتاهی از فرانتس کافکا(۱۹۲۴-۱۸۸۳)، نویسنده آلمانی است. زمان تقریبی مطالعه: ۳ دقیقه
arghavan
۱۳۹۶/۰۹/۱۳

🔴این مطلب کمک حال کسانیه که حوصله خوندنش و ندارند، اما اگر بخونند به جواب خیلی از چراهاشون میرسند. ✔فرهنگ سه خطی: یک روز فرانتس کافکا نویسنده ی معروف، در حال قدم زدن در پارک، چشمش به دختر بچه‌ای افتاد که داشت

- بیشتر
امیر حسین
۱۳۹۶/۰۵/۰۴

من دوبار خوندم و برداشتم این بود ک نگهبان خوده اون شخص بود...درگیریه خودش با خودش برای ورود به قانون...کاملا مشخصه ک درگیریه ذهنی ای داره و سردرگم شده و نمیدونه چیکار میخواد بکنه...در اخر میگه این در فقط برای

- بیشتر
Husayn Parvarde
۱۳۹۹/۰۱/۰۴

میتونم بگم محتوای این چند صفحه که خوندنش پنج دقیقه هم وقت نمیگیره و شاید اندازه‌ی یک پست اینستاگرامی هست، از صد تا کتاب و سخنرانی و مقاله و... سیاسی و اجتماعی بیشتره. به خوبی نشون میده که «ترس»چه بلایی بر

- بیشتر
alisaberirad
۱۳۹۹/۰۱/۱۸

خیلی روان و مفید گفت جسارت زندگی کردن داشته باشیم. زندگی بدون چالش و مشکل مثل بازی هک شده‌ست فقط توهم برنده بودن داری.

k.t
۱۳۹۷/۰۱/۲۹

درسته ۵ صفحه بیشتر نیست ولی وقت خوبی برای فکر کردن بهش نیازه...تمام در های بسته ی زندگیمون ب دست خودمون مهروموم شده گاهی انقدر نباید های زیادی و نمیشه های زیادتری ترسیم میکنیم ک تمام عمرمون پشت در قانون های ذهنمون

- بیشتر
ali bakhtiari
۱۳۹۷/۰۵/۰۶

کم حجم ولی پر مفهوم هرکسی یک مرزی برای خودش داره که قانون نوشته میشه که گاهی باید عوض شه ولی یکسری عادت هایی مارو مانع عوض شدنش میکنند گاهی این روشنایی باعث تحولی شگفت میشه در زندگی پس باید

- بیشتر
fateme
۱۳۹۷/۰۴/۱۱

گاهی خودمون ، برای خودمون موانع رو می سازیم و محدود میکنیم .

Shima
۱۳۹۷/۰۵/۲۳

خط به خطش آدمو به فکر وادار میکنه و خیلی کنایه آمیز و غیرمستقیم به قلم آورده کلماتشو کم حجم و پرمغز...

Nitwit
۱۳۹۶/۰۸/۱۰

علی بود. به نظر نگهبان خود شخص بوده، چون فکر نکنم هیچ عامل دیگه ای تا این حد* بتونه از رسیدن به چیزی که میکنیم ممانعت کنه.

remia
۱۳۹۵/۱۲/۲۴

به نظر من داستان حکایت جوامع اطراف ماست در های قانون برای همه یکسان نیست!!! در های قانون بعضی ها نگهبان ندارد و راحت وارد میشوند و هر از چند گاهی حتی قانونش را عوض هم میکنند بعضی ها هم

- بیشتر
این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
ツAlirezaツ
این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
مسافر
مرد روستایی انتظار چنین دشواری‌هایی را نداشت: او با خود فکر می‌کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد
محمدحسین بنی احمدی
قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد
NastaranFadavi84
«اینجا، هیچ کس دیگری نمی‌توانست اجازه‌ی ورود بگیرد. چرا که این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
Somayeh
مرد روستایی انتظار چنین دشواری‌هایی را نداشت: او با خود فکر می‌کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد
liuna ahmadani
مرد روستایی انتظار چنین دشواری‌هایی را نداشت: او با خود فکر می‌کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد، اما چنان که با دقت بیشتری به نگهبان در کت پشمی، با بینی بلند و نوک‌دار و ریش بلند، باریک و سیاه تاتاری‌اش نگاه می‌کند، تصمیم می‌گیرد که بهتر است تا زمانی که اجازه‌ی ورود را بگیرد، صبر کند.
Mohammad Hassan Hajivandi
مرد روستایی انتظار چنین دشواری‌هایی را نداشت: او با خود فکر می‌کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد، اما چنان که با دقت بیشتری به نگهبان در کت پشمی، با بینی بلند و نوک‌دار و ریش بلند، باریک و سیاه تاتاری‌اش نگاه می‌کند، تصمیم می‌گیرد که بهتر است تا زمانی که اجازه‌ی ورود را بگیرد، صبر کند.
🌱Deli
«من این را تنها به این خاطر که گمان نکنی هیچ کاری نتوانسته‌ای انجام دهی، قبول می‌کنم.
آوا
چرا که این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
Afsanee Saalehi
می‌پرسد: «چیزی هست که هنوز بخواهی بدانی؟ تو سیری ناپذیری.»
Afsanee Saalehi
مرد می‌گوید: «همه خواهان قانون هستند. پس چگونه است که طی این سال‌ها کسی جز من خواستار ورود نبود؟» نگهبان می‌بیند که مرد درحال احتضار است، پس برای اینکه صدایش به گوش ضعیف پیرمرد برسد، فریاد می‌زند: «اینجا، هیچ کس دیگری نمی‌توانست اجازه‌ی ورود بگیرد. چرا که این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
liuna ahmadani
مرد می‌گوید: «همه خواهان قانون هستند. پس چگونه است که طی این سال‌ها کسی جز من خواستار ورود نبود؟» نگهبان می‌بیند که مرد درحال احتضار است، پس برای اینکه صدایش به گوش ضعیف پیرمرد برسد، فریاد می‌زند: «اینجا، هیچ کس دیگری نمی‌توانست اجازه‌ی ورود بگیرد. چرا که این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
liuna ahmadani
او با خود فکر می‌کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد، اما چنان که با دقت بیشتری به نگهبان در کت پشمی، با بینی بلند و نوک‌دار و ریش بلند، باریک و سیاه تاتاری‌اش نگاه می‌کند، تصمیم می‌گیرد که بهتر است تا زمانی که اجازه‌ی ورود را بگیرد، صبر کند.
الهام حمیدی
مرد، که برای این سفر چیزهای زیادی با خود به همراه آورده است، همه را بدون توجه به ارزشمند بودنشان برای جلب رضایت نگهبان خرج می‌کند. نگهبان نیز همه را می‌پذیرد ولی با این حال می‌گوید: «من این را تنها به این خاطر که گمان نکنی هیچ کاری نتوانسته‌ای انجام دهی، قبول می‌کنم.»
الهام حمیدی
«اینجا، هیچ کس دیگری نمی‌توانست اجازه‌ی ورود بگیرد. چرا که این ورودی تنها برای تو ساخته شده بود و من اکنون می‌روم و این در را برای همیشه می‌بندم.»
zaraswif
آیا براستی اجسام پیرامونش تیره‌تر می‌شوند یا چشمانش او را فریب می‌دهند
M8.
مرد، که برای این سفر چیزهای زیادی با خود به همراه آورده است، همه را بدون توجه به ارزشمند بودنشان برای جلب رضایت نگهبان خرج می‌کند. نگهبان نیز همه را می‌پذیرد ولی با این حال می‌گوید: «من این را تنها به این خاطر که گمان نکنی هیچ کاری نتوانسته‌ای انجام دهی، قبول می‌کنم.» طی سالیان متوالی مرد تقریبا پیوسته نگهبان را زیر نظر نگه می‌دارد. او سایر نگهبانان را فراموش می‌کند
Mohsen
قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد،
Mohsen
نگهبانی در برابر قانون می‌نشیند. مردی روستایی که اجازه‌ی ورود به قانون را می‌خواهد، نزد نگهبان می‌آید. لیکن نگهبان می‌گوید که حالا نمی‌تواند به او اجازه‌ی ورود دهد.
..

حجم

۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

قیمت:
رایگان