
کتاب روزهای آرام در کلیشی
معرفی کتاب روزهای آرام در کلیشی
کتاب الکترونیکی «روزهای آرام در کلیشی» نوشتهٔ هنری میلر و با ترجمهٔ فرید قدمی، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای کوتاه و داستانهای آمریکایی قرن بیستم قرار میگیرد و روایتگر بخشی از زندگی نویسنده در پاریس است. میلر در این کتاب با نگاهی اتوبیوگرافیک، تجربههای زیسته و روابط انسانی را در فضایی خاکستری و پررمزوراز به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روزهای آرام در کلیشی
«روزهای آرام در کلیشی» از هنری میلر، اثری است که در قالب رمان کوتاه و با رویکردی اتوبیوگرافیک نوشته شده است. این کتاب روایتگر بخشی از زندگی نویسنده در محلهٔ کلیشی پاریس است؛ جایی که میلر با دوستان و شخصیتهای گوناگون، روزها و شبهای خود را سپری میکند. فضای کتاب، پاریس دهههای ابتدایی قرن بیستم را با تمام تضادها، فقر، آزادی، بیثباتی و جستوجوی معنا به تصویر میکشد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت اولشخص است و با زبانی صریح و بیپرده، تجربههای زیسته، روابط انسانی، و دغدغههای ذهنی نویسنده را بازتاب میدهد. علاوهبر داستان اصلی، بخشهایی چون اتوبیوگرافی میلر و یادداشتهایی از نویسندگان دیگر دربارهٔ او نیز در کتاب آمده است. این اثر نهتنها تصویری از زندگی هنری میلر ارائه میدهد، بلکه نگاهی به فضای روشنفکری و اجتماعی پاریس آن دوران دارد و مرز میان واقعیت و خیال را در روایتهایش کمرنگ میکند.
خلاصه داستان روزهای آرام در کلیشی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «روزهای آرام در کلیشی» با روایت اولشخص نویسنده آغاز میشود؛ جایی که میلر در پاریس، میان دوگانگیهای شهر و خاطرات نیویورک، روزهای خود را سپری میکند. او در محلهٔ کلیشی، همراه با دوستش کارل و شخصیتهایی چون کولت و نیس، درگیر زندگی روزمره، فقر، روابط گذرا و جستوجوی معناست. روایت با توصیف فضای خاکستری پاریس و کافهها، هتلها و خیابانهای مونمارتر پیش میرود و میلر با نگاهی طنزآمیز و گاه تلخ، به روابط انسانی، عشق، تنهایی و بیثباتی زندگی میپردازد. شخصیتها اغلب درگیر مسائل مالی، روابط عاطفی و تلاش برای بقا هستند. میلر در مواجهه با زنان مختلف، از جمله نیس که رابطهای پیچیده و پر از سوءتفاهم با او دارد، و کولت، دختر نوجوان بیخانمان، ابعاد مختلفی از زندگی در پاریس را تجربه میکند. داستان با ماجراهای روزمره، پرسهزنیها، گفتگوها و بحرانهای کوچک و بزرگ پیش میرود و در پس این روایت، میلر به نقد هویت، پاکی، آلودگی و معنای زندگی میپردازد. پایان داستان باز است و سرنوشت شخصیتها در هالهای از ابهام باقی میماند، بیآنکه به نتیجهای قطعی برسد.
چرا باید کتاب روزهای آرام در کلیشی را بخوانیم؟
این کتاب با نگاهی بیپرده و صریح به زندگی روزمره، روابط انسانی و تجربههای زیسته در پاریس میپردازد. هنری میلر در «روزهای آرام در کلیشی» مرز میان اتوبیوگرافی و داستان را از میان برداشته و با روایتهایی پر از جزئیات، طنز تلخ و تاملات فلسفی، تصویری زنده از زندگی روشنفکری و هنری در دهههای ابتدایی قرن بیستم ارائه داده است. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با سبک زندگی، دغدغهها و نگاه متفاوت نویسندهای که همواره در حاشیه و در جستوجوی معنا بوده است. این کتاب برای کسانی که به ادبیات مدرن، روایتهای اتوبیوگرافیک و فضای پاریس علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تاملبرانگیز خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات مدرن، دوستداران رمانهای اتوبیوگرافیک، کسانی که به فضای پاریس و زندگی روشنفکری قرن بیستم علاقه دارند و افرادی که دغدغهٔ هویت، معنا و تجربههای زیسته را دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب روزهای آرام در کلیشی
«حالا که مینویسم شب دارد از راه میرسد و مردم میروند سروقت شام. روزی خاکستری سپری شده شبیه روزهایی که آدم اغلب در پاریس میبیند. دور و اطراف که قدم میزدم تا فکرم هوایی بخورد. نمیتوانستم به چیزی جز تضاد مهیبی که میان این دو شهر (نیویورک و پاریس) هست فکر کنم. حالا هم همان ساعت است. همان روز اما حتا همین کلمهی خاکستری" که درباری هر دو این شهرها گفته میشود. مشترکات اندکی با "2715 دارد کلمهای که به گوش یک فرانسوی توانایی احضار جهانی از فکر و احساس را دارد. مدتها پیش در حال قدمزدن در خیابانهای پاریس. در حال مطالعهی نقاشیهای آبرنگ توی ویترینهاء از غیاب یگانهی آنچه که بهعنوان خاکستری آبی" شناخته میشود در نقاشی فرانسویها آگاه شدم. این را گفتم چراکه پاریس. همانطور که همه میدانند. به نحو برجستهای شهری خاکستری است. این را گفتم چراکه در قلمرو آبرنگ نقاشان امریکایی اين خاکستری سفارشی پین را به حد افراط و وسواس بهکار میگیرند. در فرانسه, گسترهی خاکستریها از قرار معلوم بینهایت است؛ در امریکا آن اثر حاکستری از مسبت فتاه اعست: داشتم به جهان عظیم خاکستریای فکر می کردم که در پاریس میشناختم. چراکه در این ساعتهایی که معمولا میزنم بیرون بهجانب بولوارها. حالا در نیوبورک خحودم را مشتاق بازگشستن به خانه و نوشتن مییابم. یعنی واژگونی کامل عادات معمولم. در پاریس روز که تمام میشد بهطرزی غیرارادی شروع میکردم به آمیختن با جمعیت. اینجا جمعیت. خالی از هر رنگی. هر تفاوت کوچکی هر تمایزی» مرا به سمت خودم میراند. برمیگرداند مرا به اتافم, به تخيلم در جستوجوی عناصر آن زندگی حالا از دست رفتهای که وقتی باهاش بیامیزی و جذبش کنی میتواند دوباره این خاکستریهای طبیعی ملایم را که اینهمه برای آفرینش وجودی پایدار و موزون ضروری است. بيافریند.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه