کتاب کامی از نام (جلد پنجم)
معرفی کتاب کامی از نام (جلد پنجم)
کتاب کامی از نام (جلد پنجم) نوشتهٔ سیدمحمدعلی نجفی یزدی است و انتشارات شمس الشموس آن را منتشر کرده است. این کتاب شرحی عرفانی بر اسماء جوشن کبیر است.
درباره کتاب کامی از نام (جلد پنجم)
کتاب حاضر جلد پنجم از معارف متعالیهای است در شرح اسماء حُسنای الهی نوشتهٔ سید علی نجفی است.
خواندن کتاب کامی از نام (جلد پنجم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ دین اسلام پیشنهاد میکنیم.
درباره سید علی نجفی (ره)
سید محمدعلی نجفی یزدی در سال ۱۳۲۶ ش در نجف به دنیا آمد، دنیایی که تا آخر عمر لحظهای به آن دل نبست و آن را ظرفی حقیر در نظر آورد که گنجایش روح بزرگان را ندارد. بهاسم مولایش «علی» نام گرفت. پدرش سید محمدباقر روحانیای بزرگوار و اهلعلم بود و جدش سید عبدالحی در یزد صاحب کرامات بود.
سید علی تحصیلات مقدماتی خود را در نجف گذراند. در هفدهسالگی به ایران آمد. ابتدا در مجلس درس آیتالله مجتهدی (ره) شرکت کرد؛ سپس از درس اخلاق آیتالله حقشناس (ره) بهره گرفت. درسهای اخلاقی پرشور و برنامههای سلوکی آیتالله حقشناس (ره) او را جذب کرد.
پدرش مکرراً به عتبات عالیات سفر میکرد. در یکی از این سفرها، سید علی در حرم امیرالمؤمنین (ع) بهدست پدر معمم شد. در این زمان، نوزده سال داشت. پس از چندی بهواسطهٔ یکی از دوستانش با استاد بزرگوار خود آیتالله سید اسماعیل شفیعی آشنا شد.
سید علی آمیختگی ولایت و توحید را به جانودل دریافته بود. مباحث سنگین عرفان نظری را طوری بهسادگی مطرح میکرد که مشخص بود با تمام وجود آنها را تجربه و لمس کرده است.
عشق به حضرت علی و امام حسین (ع) وجودش را لبریز کرده بود. کمتر پیش میآمد صحبتی کند و به کربلا متصل نشود؛ نسوزد و نسوزاند. هنگام روضه خواندن، چهرهٔ برافروختهاش اشک مستمعان را سرازیر میکرد؛ بهگونهای که انگار خود در صحنهٔ عاشورا حضور داشته، دوشادوش اصحاب امام (ع) شمشیر زده و از یزیدیان زخم خورده است. بحثهای اعتقادی ایشان نیز اغلب به روضهٔ حضرت سیدالشهدا(ع) ختم میشد و خود چنان گریه میکرد که گویا در چشمانش چشمه میجوشید.
بیش از ۴۶ بهار از زندگی این بزرگوار نمیگذشت که قفس دنیا برای روح متعالی او تنگ مینمود. مدتها بود که طلب مرگ میکرد. حضرت عزرائیل خود به او وعدهٔ دیدار داده بود. سرانجام سال ۱۳۷۱ هنگام رانندگی، دچار حادثه شد و بر اثر خوردن ضربهای به سرش جان داد. اینچنین پرندهای خوشپرواز که عمر خود را در راه سلوک گذرانده بود به آشیان حقیقیاش پَر کشید.
بخشی از کتاب کامی از نام (جلد پنجم)
«این اسمائی که در قرآن و ادعیه ذکر شده است حالت مکتوب و کتابیِ اسماء خداست، و الا در حقیقت اسما حقایقی است که تازه وقتی پایین آمده و تنزل کرده است نتیجهٔ آنها موجودات شدهاند؛ موجودات جلوهگاهشاناند. خدا میداند که در منزل اعلا حقیقتِ آنها چیست. آن حقیقت ریشهٔ پیدایش هر جریانی در عالم است. حقایق اسماءالله از حقایق اشیا – صحبت از ظواهر اشیا نیست – هم بالاتر است. اشیا دارای دو بُعد الهی و خَلقیاند: بُعد خَلقیشان همین موجوداتیاند که در عالم میبینید؛ بُعد الهیشان همان اعیان ثابته است. دیگر از آن منظر بر آنها، «اشیا» اطلاق نمیشود بلکه بر آنها عباراتی مثل «علمالله» یا «اعیان ثابته» اطلاق میشود. اعیان ثابتهٔ موجودات در عالمِ علم الهی است. در هر صورت، اسماءالله اولحقیقتی است که از خدا پیدا شده است. آنها فیض را میگیرند؛ بعد فیض را به اعیان ثابتهٔ موجودات میدهند؛ بعد عین ثابت هر موجودی آن فیض را به ظواهر آن موجود میدهد؛ و به دست ما میرسد. پس حقیقتِ اسما در آنهاست، منتها در عالم دنیا و در عالم تکلم هم قالبهایی بهصورت الفاظ و کلمات دارد که در آیات و روایات مذکور شده و مکتوب شده و شما میخوانید و میبینید و میشنوید، پس اینها اسمالاسم است؛ در حقیقت اسماءالله حقایقی است که در عالم کار انجام میدهد؛ اینها، الفاظ و کلمات، اسم آنهاست؛ و بهاحترام حقیقتشان اینها هم محترم است. اگر کسی بتواند به حقایق اسما و به عالم اسماوصفات سفر کند و او را به آن ساحت راه بدهند، مثلاً در اسم «یا خالِقَ کُلِّ مَخلوق» معنا و روح خالق را میفهمد. از لفظ این اسم، معنایی از خالقیت به ذهن میآید، ولی جلوهٔ خالقیتِ حضرت حق در عالم اسماوصفات حقیقتی است قویتر از آنچه در ذهن یا در کتابت یا قول میآید، چون اگر مبنای این مطالبِ ذهنی و لفظی و مکتوب آن روح اسما در عالم اسماوصفات نباشد، چیزی نیست و چندان کاری از اینها برنمیآید.
بحث در اسماوصفات بحث بسیار مهمی است. در این دعای جوشن کبیر هم صحبتِ هزار اسم است که هزار جلوهٔ خداست. کل این اسما تحت اسم جامع «یا اَللَّه» جمع است که در اینجا در قالب هزار اسم تفکیک شده است.
علم به اسما علمِ حقیقی است. حضرت آدم (ع) بهوسیلهٔ علم به اسما که علم حقیقی بود بر ملائکه شرف پیدا کرد. البته بحث هست که آیا ملائکه اصلاً علم به اسما نداشتند یا اینکه محدود داشتند که گفتند: (وَ ما مِنّا إلّا لَهُ مَقامٌ مَعلوم)، هیچکدام از ما نیستیم مگر اینکه محدودهای داریم.»
حجم
۲۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه