کتاب قانون ۵ ثانیه
معرفی کتاب قانون ۵ ثانیه
خلاصهکتاب قانون ۵ ثانیه؛ قانون عبور از بلاتکلیفی و ترس! نوشتهٔ مل رابینز و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. با مطالعهٔ این خلاصه کتاب، میآموزید که چگونه میتوانید به کمک قانون ۵ ثانیه، زندگی، کار و اعتماد به نفستان را متحول کنید.
درباره خلاصهکتاب قانون ۵ ثانیه
همهٔ ما، در بسیاری از لحظات زندگی خود، شک به دلمان راه مییابد و دچار ترس، اضطراب و اهمالکاری میشویم. سپس، به خود میگوییم: «همه چیز خوب است و نیازی به تغییر نداریم.» اما زندگی، موهبتی است که تنها یک بار در اختیارمان قرار گرفته است؛ با این حال، به راحتی به یک زندگی معمولی تن میدهیم و قید شکوفایی گوهر وجودیمان را میزنیم.
همهٔ اینها، تنها یک دلیل دارد:
مغز ما، بهگونهای عمل میکند که بقایمان را حفظ کند و ما را از خطر دور نگه دارد. تغییر، به معنای رویارویی با چیزی جدید، ترسناک و نامطمئن است و چنین چیزی، به مذاق مغزمان خوش نمیآید. به همین خاطر، به محض اینکه ایدهای برای تغییر به ذهنمان خطور میکند، مغز دست به کار میشود تا با ترفندهای گوناگون، ما را از کاری که قصد انجام آن را داریم، منصرف کند.
بنابراین، اگر واقعاً قصد به ثمر رساندن کاری را داریم، باید پیش از آنکه مغزمان فرصت بهانهجویی بیابد، دست به کار شویم؛ در واقع، به محض اینکه فکری به ذهنمان میرسد، باید آن را عملی کنیم و فرصت بهانهجوییها را به صفر برسانیم.
در خلاصهٔ این کتاب، میخوانید که چگونه میتوانید به سادگی شمردن از ۵ تا ۱ کاری کنید تا کنترل ذهنتان را به دست بگیرید، شهامت درونیتان را بازیابید و زندگیتان را متحول کنید.
خواندن خلاصهکتاب قانون ۵ ثانیه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران خواندن خلاصهکتابهای موفقیت و توسعهٔ فردی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب قانون ۵ ثانیه
«در سال ۱۹۵۵، در شبی زمستانی و سرد، زنی سیاهپوست به نام «روزا پارکس»، بر روی صندلی اتوبوس شهری نشست و حاضر نشد تا جای خود را به مرد سفیدپوستی بدهد. این عمل کوچک اما شجاعانه وی، لحظهای کلیدی در جنبش حقوق مدنی بود. کارهای روزا پارکس، منجر به تصمیم کوچکی شد که تغییری اساسی در تاریخ بشریت ایجاد کرد.
چهار روز پس از آن ماجرا و دستگیری پارکس، مردم استفاده از اتوبوسها را که در آنها تفکیک نژادی برقرار بود، تحریم کردند؛ آنها، مردی ۲۶ ساله را به عنوان مُبلّغ و رهبر اعتراضات خود برگزیدند و آن مرد، پیشنهاد آنها را پذیرفت. آن شخص، بعدها در خاطرات خود نوشت: «همهچیز آنقدر سریع اتفاق افتاد که فرصتی برای تفکر و ارزیابی شرایط نداشتم. احتمالاً اگر به من، زمانی برای تفکر داده میشد، از رهبری اعتراضات سر باز میزدم.» آن مرد ۲۶ ساله، «مارتین لوتر کینگ جونیور» بود.
پارکس و کینگ، در زندگی روزمره خود، افراد شجاعی نبودند و در سرشت آنها، مبارزه با بیعدالتی وجود نداشت. اما دقیقاً همین کار را انجام دادند. هر دوی آنها، لحظهای احساس کردند که باورها و اهدافشان، با سرشتشان همخوان نیست و بدون آنکه به ترسها و تردیدهایشان میدان بدهند، شهامت درونی خود را بازیافتند و دست به عمل زدند.»
حجم
۱۸٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰ صفحه
حجم
۱۸٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰ صفحه