کتاب شیپور قیامت
معرفی کتاب شیپور قیامت
کتاب شیپور قیامت اثری کوتاه از میلاد حیدری خالق رمان جذاب جزیرهای به نام پارادوکس است. این کتاب برای کسانی که بهدنبال کشف حقیقت بهشت و جهنم هستند و کسانی که اعتقادی به جهنم ندارند جالب خواهد بود.
درباره کتاب شیپور قیامت
این اثر کوتاه خواننده را با خود به دنیایی میبرد که در آن خبری از خوشی، لذت، آسایش و بخشش نیست. عالمی که به آن جهنم میگوییم.
کتاب شیپور قیامت روایتگر فردی است که نهتنها به مرگ بلکه بکه به جهنم هم اعتقادی ندارد. او تنها به بهشت اعتقاد دارد تا اینکه با فرستادهای از جهنم به نام خشم جهنمیان روبهرو میشود. خشم جهنمیان مأموریت دارد تا او را به جهنم ببرد و به او نشان دهد که به موازات بهشت جهنم هم وجود دارد. جهنمی که خالق آن وجود آن را تا لحظهٔ آخر انکار میکند.
خواندن کتاب شیپور قیامت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستان کوتاه ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شیپور قیامت
«با صدای وحشت آفرین رعد و برق مرد از خواب پرید. صدا چنان مهیب بود که گویی بمبی در اتاقش منفجر شده بود. مرد با حالتی گنگ به پنجره خیره شد در همین حین صدای رعد و برق دوباره بلند شد، نور حاصل از آن مانند شلاقی در اتاق پیچید. باران به شدت می بارید، باران هم نوای مرد شد و هر چه مرد بیشتر از صدا می ترسید باران شدت می گرفت. کور سویی که چراغ خواب اتاق ایجاد کرده بود مرد را به این فکر وا داشت؛
شاید چراغ ه مانند من از صدای رعد و برق ترسیده است.
از پنجره بیرون را نگاه کرد، هیچ جنبنده ای دیده نمی شد. تا جایی که چشممانش یاری می کرد فقط درخت هایی را میدید که هم نوا با صدای باد به صورت ترسناکی به رقص مشغول بودند. اگر نور چراغهای محوطه روشن نبود مرد حتم داشت که در این شهر تنهاست.
... هیبت آرام به سمت مرد حرکت کرد هر قدمش مانند خنجری بود که وارد قلب مرد می شد. وقتی کنار مرد ایستاد به چشمانش خیره شد، گویی از چشمانش خون بیرون می ریخت. دهان باز کرد و زبان بزرگش را به آرامی چرخاند صورتش را
نزدیک مرد برد و با صدای جهنمی خود گفت؛
که جهنمی در کار نیست؟
...مرد همراه با اشک و التماس؛
اشتباه کرده ام مرا ببخش.
خشم جهنمیان جوابی نداد و رویش را برگرداند. صدایی هیس مانند بلند شد. مار بزرگی با چهره خون آلود از پشت سرش نمایان شد. مار همان دم خش جهنمیان بود. مار در هوا چرخی زد و دندانهای زهر آگین خود را که خون از آن می چکید را
نشان داد. مرد چنان وحشت کرده بود که دیگر قلبش را هم حس نمی کرد.در لحظه ای مار دندانهایش را درون گلوی مرد فرو برد.»
حجم
۴۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۴۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
نظرات کاربران
مثل رمان جزیره ای به نام پارادوکس عالی. توصیه میکنم حتما بخونید. روایتی متفاوت از جهنم روی زمین