دانلود و خرید کتاب یک کنار یک می شه یازده دبیرستان دخترانه فرهنگ ۷
تصویر جلد کتاب یک کنار یک می شه یازده

کتاب یک کنار یک می شه یازده

معرفی کتاب یک کنار یک می شه یازده

کتاب یک کنار یک می شه یازده حاصل نگارش دانش‌آموزان دبیرستان دخترانهٔ فرهنگ ۷ و سمانه سعادتیان است. انتشارات آرمان رشد این مجموعه داستان کوتاه را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب یک کنار یک می شه یازده

کتاب یک کنار یک می شه یازده، نخستین کتابی از مجموعهٔ داستان‌های دانش‌آموزان ایرانی است که شامل ۱۱ داستان است. این ۱۱ دانش‌آموز «محیا گلنبی»، «هستی کولیوند»، «نوشین علی‌اصفهانی»، «هلیا طاهری»، «یگانه صفری»، «محدثه شمسیان»، «مونا سامعی»، «زهرا دانشمند فروتقه»، «سارا جعفری طاهری»، «آیدا بیات» و «پانیذ بدیعی بهنمیری» نام دارند.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب یک کنار یک می شه یازده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یک کنار یک می شه یازده

«تابه‌حال دچار احساس بی‌احساسی شده‌ای؟ یا خلأ عجیبی که با هیچ‌چیز پر نمی‌شود؟ از آن حس‌هایی که نمی‌دانی چیست. هیچ رنگ و بویی هم ندارد. نه بوی غم دارد، نه امید و نه شادی. متوجه آمدنش هم نمی‌شوی. درست مثل یک بختک بر زندگی‌ات سایه می‌اندازد و تو را به کسی تبدیل می‌کند که زنده است؛ اما زندگی نمی‌کند.

صدای هیاهوی باد که در لابه‌لای شاخ‌وبرگ درختان اسیر شده، دقیقاً مثل حال من است که میان یک سری احساسات درست و غلط اسیر شده‌ام. ناگهان صدای پرمهر پدر از داخل خانه، فضای باغ را پر کرد که گفت: «حلما جان، نمی‌آی با ما یه چای بخوری؟»

با گفتن یک «چشم» جانانه به‌سوی آن‌ها رفتم.

پدرم دوست دارد به هر بهانه‌ای هرچند کوچک، دور هم جمع شویم. او هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد؛ حتی نوشیدن یک فنجان چای با عطر مهربانی و عشق را. او اجازه نمی‌دهد گذر زمان، این فرصت اندک را از ما بگیرد.

حس خوش‌حالی درونم در جمع گرم خانوادهٔ کوچکمان، بر روی لب‌هایم نقش بست و طعم چای و صدای نواختن پیانوی مادرم روحم را به پرواز درآورد. در تمام طول نواختن پیانو، ذهنم درگیر یک سؤال است؛ این که اگر او برود چه می‌شود؟

تازگی‌ها وقتی که به آدم‌های اطرافم نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم که چشم‌هایشان سخن می‌گویند. در عین بی‌صدابودن هزاران حرف برای گفتن دارند. شب، قبل از خواب چشم‌های مهلا با من حرف می‌زدند، من آن دو کرهٔ سیاه سخن‌گو را خوب می‌شناسم. دیگر برق گذشته را ندارند. ناراحتی و ترس درعمق نگاهش به یکدیگر گره خورده بودند.

پدرم لبخند می‌زد؛ اما تلخی آن کامم را تلخ می‌کرد. اندوه پشت چهرهٔ به‌ظاهر خندانش با من حرف‌ها داشت؛ خبر از ویرانی پنهان و نزدیک می‌داد. مادرم ساز می‌زد، آواز می‌خواند؛ اما ساز و صدایش کوک نبود. او نیز دیگر رمقی برای تزریق امید به روح و جانمان نداشت. به نظرم می‌رسید که حال من بدتر از حال همهٔ آن‌ها بود. غوغای عجیبی در درونم بود. تظاهرکردن اصلاً حس خوشایندی نیست. تظاهر به خوب‌بودن، شادبودن، امیدواربودن و... اما تظاهر به نترسیدن به نظرم کار دشواری است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۶۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان