کتاب عشق و ازدواج

کتاب عشق و ازدواج با عنوان انگلیسی Love and Life، نوشته لورا شلزینگر با ترجمه‌ میترا کدخدایان، اثری در حوزه‌ی روابط عاطفی و زناشویی است که انتشارات مروارید در سال ۱۳۹۹ آن را منتشر کرده است. این کتاب باتکیه‌بر تجربه‌های چند دهه‌ی نویسنده در مشاوره‌های رادیویی و روان‌شناسی خانواده، به بررسی مسائل بنیادین عشق، ازدواج، تعهد و چالش‌های زندگی مشترک می‌پردازد. ساختار کتاب بر پایه‌ی مکالمات واقعی و نامه‌های شنوندگان برنامه‌ی رادیویی نویسنده شکل گرفته و با رویکردی صریح، طنزآمیز و گاه چالش‌برانگیز، به موضوعات روزمره و دغدغه‌های عمیق زوج‌ها می‌پردازد. لورا شلزینگر با نگاهی واقع‌بینانه و اخلاق‌محور، تلاش کرده است تا راهکارهایی برای بهبود روابط، حفظ صمیمیت و عبور از بحران‌های زناشویی ارائه دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب عشق و ازدواج اثر لورا شلزینگر

کتاب عشق و ازدواج اثری در حوزه‌ی روان‌شناسی خانواده و روابط زناشویی است که توسط لورا شلزینگر، یکی از چهره‌های شناخته‌شده‌ی مشاوره و رسانه، نوشته شده است. این کتاب بر پایه‌ی ستون‌های ماهانه‌ی نویسنده در یک نشریه و همچنین تماس‌های شنوندگان برنامه‌ی رادیویی او شکل گرفته است. کتاب مجموعه‌ای از روایت‌ها، نامه‌ها، مثال‌های واقعی و تحلیل‌های روان‌شناختی است که هرکدام به یکی از جنبه‌های مهم زندگی مشترک می‌پردازد؛ از انتخاب همسر و سنجش عشق تا چالش‌های روزمره، خیانت، تربیت فرزند، نقش زنان و مردان و حتی طلاق و ازدواج مجدد.

لورا شلزینگر با زبانی صریح و گاه شوخ‌طبع، باورهای رایج را به چالش می‌کشد و بر اهمیت مسئولیت‌پذیری، صداقت، گفت‌وگو و بازگشت به ارزش‌های اخلاقی تأکید می‌کند. کتاب عشق و ازدواج نه‌تنها به مشکلات رایج در روابط می‌پردازد، بلکه تلاش می‌کند راه‌هایی برای بازسازی و تقویت پیوند عاطفی ارائه دهد. این کتاب برای کسانی که به‌دنبال درک عمیق‌تر از روابط انسانی و چالش‌های زندگی مشترک هستند، منبعی غنی و قابل‌تأمل به‌ شمار می‌آید.

خلاصه کتاب عشق و ازدواج

کتاب عشق و ازدواج با روایتی از تجربه‌های واقعی و نامه‌های افراد آغاز می‌شود و به‌تدریج به تحلیل ریشه‌ای مشکلات رایج در روابط زناشویی می‌پردازد. لورا شلزینگر ابتدا بر اهمیت انتخاب عاقلانه‌ی همسر و رفتار باعطوفت و مهربانی پس از ازدواج تأکید می‌کند. او با مثال‌هایی از زندگی روزمره، نشان می‌دهد که بسیاری از مشکلات زوج‌ها ناشی از مسئولیت‌گریزی، خودمحوری و نادیده‌گرفتن نیازهای طرف مقابل است. در بخش‌هایی از کتاب، به نقش زنان در حفظ امنیت و آرامش خانواده پرداخته شده و توصیه‌هایی برای تقویت دوستی و صمیمیت بین زن و شوهر ارائه شده است.

شلزینگر با اشاره به تأثیر فرهنگ معاصر و جنبش‌های اجتماعی بر روابط خانوادگی، هشدار داده که فاصله‌گرفتن از ارزش‌های اخلاقی و سنتی می‌تواند به فروپاشی خانواده منجر شود. موضوعاتی مانند خیانت، طلاق، ازدواج مجدد و تربیت فرزند نیز با رویکردی واقع‌بینانه و گاه انتقادی بررسی شده‌اند. لورا شلزینگر بر این باور است که عشق واقعی بی‌قیدوشرط نیست و برای دوام رابطه، باید مرزها و مسئولیت‌ها را پذیرفت. در نهایت، کتاب عشق و ازدواج با ارائه‌ی راهکارهایی برای بازسازی روابط آسیب‌دیده و تأکید بر گفت‌وگو، بخشش و مسئولیت‌پذیری، تلاش می‌کند امید به بهبود و رشد را در دل خواننده زنده نگه دارد.

چرا باید کتاب عشق و ازدواج را بخوانیم؟

کتاب عشق و ازدواج باتکیه‌بر تجربه‌های عینی و روایت‌های واقعی، تصویری ملموس از چالش‌ها و فرصت‌های زندگی مشترک ارائه می‌دهد. این کتاب با زبانی صریح و بی‌پرده، باورهای رایج درباره‌ی عشق و ازدواج را به نقد می‌کشد و به‌جای ارائه‌ی نسخه‌های کلیشه‌ای، بر اهمیت مسئولیت‌پذیری، گفت‌وگو و بازگشت به ارزش‌های اخلاقی تأکید کرده است. یکی از ویژگی‌های شاخص کتابْ استفاده از مثال‌های متنوع و نامه‌های واقعی است که باعث می‌شود خواننده با موقعیت‌های مشابه موقعیت خود مواجه شود و راهکارهای عملی را در بستر زندگی واقعی ببیند. همچنین نگاه انتقادی نویسنده به برخی جریان‌های اجتماعی و فرهنگی، فرصتی برای بازاندیشی در نقش‌ها و انتظارات فردی و جمعی فراهم می‌کند. مطالعه‌ی این کتاب می‌تواند به درک بهتر نیازهای عاطفی، شناخت ریشه‌های اختلاف و یافتن راه‌هایی برای تقویت پیوند زناشویی کمک کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن کتاب عشق و ازدواج به کسانی پیشنهاد می‌شود که دغدغه‌ی بهبود روابط عاطفی، حل تعارض‌های زناشویی یا درک عمیق‌تر نقش خود در خانواده را دارند. این کتاب برای زوج‌ها، مشاوران خانواده، دانشجویان روان‌شناسی و افرادی که با چالش‌های ازدواج، طلاق یا تربیت فرزند روبه‌رو هستند، مناسب است.

درباره لورا شلزینگر

لورا شلزینگر (زاده‌ی ۱۶ ژانویه‌ی ۱۹۴۷) نویسنده و مجری سرشناس برنامه‌های رادیویی آمریکایی است. برنامه‌ی او با عنوان Dr. Laura Program هر روز هفته از Sirius XM Radio پخش می‌شود و شامل پاسخ به تماس‌گیرندگان درباره‌ی مسائل شخصی و خانوادگی و نیز گفتارهایی درباره‌ی موضوع‌های اجتماعی و سیاسی است. او از اعضای تالار افتخارات ملی رادیو در شیکاگوست.

شلزینگر در محله‌ی بروکلینِ نیویورک به دنیا آمد و در همان‌جا و سپس در لانگ آیلند بزرگ شد. او دوران کودکی‌اش را ناخوشایند و بدون عشق توصیف کرده و خانواده‌اش را ناکارآمد دانسته است. شلزینگر تحصیلات خود را در دبیرستان‌های وستبری و جریکو گذراند، در دانشگاه استونی بروک لیسانس گرفت و سپس در دانشگاه کلمبیا در رشته‌ی فیزیولوژی تا مقطع دکتری تحصیل کرد. او پس از ورود به عرصه‌ی رسانه، در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آموزش مشاوره‌ی ازدواج و خانواده دید و مجوز روان‌درمانی را از ایالت کالیفرنیا دریافت کرد.

فعالیت رادیویی شلزینگر از سال ۱۹۷۵ آغاز شد، زمانی که با برنامه‌ی بیل بالِنس تماس گرفت و به‌دلیل تیزهوشی و صراحت بیانش به‌سرعت توجه شنوندگان را جلب کرد. سپس برنامه‌ی اختصاصی خود را در ایستگاه‌های محلی آغاز کرد و در دهه‌ی ۱۹۸۰ با جایگزینی برای برنامه‌ی باربارا د آنجلیس در رادیوی KFI لس‌آنجلس شهرت بیشتری یافت. در سال ۱۹۹۴، برنامه‌ی او به‌صورت ملی پخش شد و به یکی از پرشنونده‌ترین برنامه‌های گفت‌وگومحور آمریکا تبدیل شد. لحن صریح و دیدگاه‌های او درباره‌ی خانواده، روابط زناشویی و اخلاق، محبوبیت و درعین‌حال انتقادهای فراوانی را برانگیخت.

در سال ۱۹۹۹، شلزینگر با شرکت پارامونت تلویژن قراردادی برای تولید برنامه‌ای تلویزیونی با عنوان Dr. Laura امضا کرد. این برنامه از پاییز ۲۰۰۰ پخش شد، اما به‌دلیل دیدگاه‌های جنجالی او، با اعتراض‌های گسترده روبه‌رو شد.

شلزینگر تا کنون ۱۴ کتاب برای بزرگسالان و ۴ کتاب برای کودکان نوشته است. از آثار پرفروش او می‌توان به ده اشتباه احمقانه‌ای که زنان برای خراب‌کردن زندگی‌شان انجام می‌دهند و مراقبت و تغذیه‌ی درست از شوهران اشاره کرد. او سال‌ها ستون‌نویس روزنامه‌ها و مجلات مختلف از جمله Jewish World Review و WorldNetDaily بود و مجله‌ای با عنوان Dr. Laura Perspective منتشر می‌کرد که سردبیر آن خودش بود.

شلزینگر در خانواده‌ای بدون گرایش مذهبی رشد کرد، اما در دهه‌ی ۱۹۹۰ به یهودیت محافظه‌کار و سپس ارتدوکس گروید و در سال ۱۹۹۸ به همراه همسر و پسرش رسماً به یهودیت ارتدوکس پیوست. بااین‌حال، در سال ۲۰۰۳ اعلام کرد که دیگر پیرو این شاخه نیست، هرچند همچنان خود را یهودی می‌داند. دیدگاه‌های مذهبی و اخلاقی او، که گاه محافظه‌کارانه و مبتنی بر متون دینی است، همواره بخش مهمی از محتوای برنامه‌هایش را شکل داده‌اند.

در سال ۱۹۹۸، او بنیاد خیریه‌ای به نام بنیاد لورا شلزینگر برای کمک به کودکان بی‌سرپرست و آسیب‌دیده تأسیس کرد و بعدها در حمایت از خانواده‌های نظامیان کشته‌شده یا مجروحان جنگ‌های افغانستان و عراق نیز فعالیت گسترده‌ای داشت. در سال ۲۰۱۷، او درآمد حاصل از طراحی و فروش جواهرات و آثار شیشه‌گری‌اش را به بنیاد فرزندان قهرمانان کشته‌شده اهدا کرد.

او در دهه‌ی ۱۹۸۰ به ورزش رزمی هاپکیدو روی آورد و کمربند مشکی دریافت کرد. شلزینگر به‌عنوان یکی از زنان تأثیرگذار در رسانه‌های آمریکا شناخته می‌شود که با وجود دیدگاه‌های جنجالی، سهم مهمی در شکل‌دهی به گفتمان عمومی درباره‌ی اخلاق، خانواده و ارزش‌های فردی داشته است.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

از افتخارات مهم او می‌توان به دریافت جایزه‌ی مارکونی برای شخصیت برتر شبکه‌ای سال (۱۹۹۷)، جایزه‌ی Genii از انجمن زنان در رادیو و تلویزیون (۱۹۹۸) و معرفی در تالار افتخارات ملی رادیو در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد. در سال ۲۰۰۰، مجله‌ی Forbes او را با درآمدی حدود ۱۳ میلیون دلار در فهرست ۱۰۰ چهره‌ی پردرآمد خود قرار داد.

بخشی از کتاب عشق و ازدواج

«در مجلهٔ وال استریت، مقالهٔ جالب دیگری نوشته شده بود. این تحقیق در مورد زوج‌هایی بود که درآمدهای آنچنانی دارند و طبیعتاً می‌توانند از پس هزینه‌ها برآیند و درنتیجه اوقات محدودی را نیز با هم بگذرانند؛ اما این تنها بخش بسیار کوچکی از حل یک معمای بزرگ است. درست است که داشتن قدرت، رضایتمندی از خود و اعتمادبه‌نفس در اولویت قرار دارند، اما مشکل این‌جاست که درعوض، زندگی عاشقانه و آموزش و پرورش کودکان در مرتبهٔ پایین‌تر و حتی تعهدات فرد در مورد پویایی خانواده در مرتبهٔ سوم قرار می‌گیرند.

یکی از شنوندگان در مورد وضع دشواری که داشت برایم نوشت: «بیست‌وچهار ساله بودم که با شوهرم آشنا شدم. دو سال پس از آشنایی ازدواج کردیم، بچه‌دار شدیم، خانه خریدیم، و زندگی جدیدم شروع شد. همهٔ این ماجراها در یک سال اتفاق افتاد. واقعاً گیج‌کننده بود! با این همه کار، بعد از به دنیا آمدن دخترم برای ادامهٔ تحصیل مجدداً به دانشگاه رفتم و تا پانزده ماه هم به‌شدت از او مراقبت کردم. این‌ها همه سبب شد که رابطهٔ من و همسرم تقریباً به فراموشی سپرده شود». گرچه این خانم پذیرفته بود که او و همسرش بیش از حد توان مسئولیت قبول کردند، اما هیچ‌گاه هم سعی نکرده بود از این فشار بکاهد.»