دانلود و خرید کتاب محمود و گنده بگ ها حمید عبدالهیان
تصویر جلد کتاب محمود و گنده بگ ها

کتاب محمود و گنده بگ ها

معرفی کتاب محمود و گنده بگ ها

کتاب محمود و گنده بگ ها نوشتهٔ حمید عبدالهیان و عبدالله متولی است و نشر خیال انگیز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب محمود و گنده بگ ها

گنده‌بگ‌ها اصلاً ایرانی نبودند. از خوش‌شانسی‌شان الکی حکومت تشکیل دادند و دولکی توانستند نصف ایران و دو سه تا کشور دیگر را بگیرند. محمودشان هفده بار به هند لشکرکشی کرد و حجم زیادی از طلا و جواهرات آنجا را به غزنه آورد و با فیل‌هایش همه‌ٔ خاورمیانه را لرزاند. چهارصد شاعر در لشکرش به هند همراهش بودند و بعضی از بهترین شعرهای ادبیات فارسی را درباره‌ٔ او نوشتند. شاه‌های بعدی‌شان با سخاوتمندی زمین‌هایی را که محمود گرفته بود، بخشیدند و آخری‌هایشان فقط شهردار شهر غزنه و حومه بودند و دلشان به همین مقدار خوش بود.

خواندن کتاب محمود و گنده بگ ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 از بچه‌های ده‌ساله تا بابابزرگ‌های صد و ده ساله می‌توانند این کتاب را بخوانند و هار هار بخندند.

بخشی از کتاب محمود و گنده بگ ها

«از خیلی قدیم‌ها آن دورها، توی شمال شرق ایران، همین جوری الکی دو تا رود بزرگ و پرآب برای خودشان ول بودند. کسی به فکر بستن شیرشان نبود و الکی آب زیادی هدر می‌رفت. عجیب این که این رودها در دورهٔ باستان هنوز آب داشتند. رود این طرفی جیحون بود و رود آن طرفی سیحون. این دو تا با هم خواهربرادر یا برادرخواهر بودند. عجیب این که هر دو تای‌شان به دریاچهٔ خوارزم می‌ریختند. خیلی عجیب این که دو رود الان کم آب شده‌اند و از ایران خیلی فاصله دارند، ولی در آن زمان‌ها مرز ایران بودند. آن‌قدر پر آب و شَلپ‌ّوشُلوپّی بودند که معمولاً ایرانی‌ها از این رودها آن‌طرف‌تر نمی‌رفتند. آن طرفی‌ها هم این طرف نمی‌آمدند. از خیلی خیلی قدیم‌ها این‌وری‌ها و آن‌وری‌ها قرار گذاشته بودند که این رودها مرز باشند. رودها آن قدر مهم بودند که این طرف‌شان را خراسان می‌گفتند و آن طرف‌شان را آن‌ورِرود یا به عربی ماوَارءُالنَهر می‌گفتند. منظورشان از نهر همان رود پر خیلی آب بود. در زمستان و بهار رد شدن از این رودها کار سوپر من‌ها بود. پهلوان‌های شاهنامه وقتی می‌خواستند نشان بدهند خیلی خفن هستند، با اسب از این رودها رد می‌شدند و همه می‌گفتند:«واااای!» این کار از شکستن شاخ غول کمی تا قسمتی سخت‌تر بود. قبل از به دنیا آمدن رستم که اصلاً معلوم نیست چه موقع بوده، این رودها مرز ایران و توران بود. آن طرف رود محل زندگی تُرک‌های اصیل بود. همهٔ تُرک‌های جهان، حتی ترک‌های آمریکا، ریشهٔ نژادشان به آن طرف همین رود برمی‌گردید و برمی‌گردد و برخواهد گشت. رود جیحون از کوه‌های افغانستان و چین و قرقیزستان سرچشمه می‌گرفت و سری به ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان می‌زد و آخرش به دریاچهٔ خوارزم می‌ریخت که به آن دریا می‌گفتند. رود سیحون کمی آن‌طرف‌تر سری به قزاقستان می‌زد و بعد باز همین جور یهویی به دریاچهٔ خوارزم می‌ریخت.

***

آن طرف رود جیحون تُرک‌های آسیای میانه زندگی می‌کردند که همسایه‌های مهربان ما بودند و حدود ۲۰۰۰ سال با ایران صمیمانه جنگیدند و اصلاً احساس خستگی نکردند. دانشمندها که خیلی دوست دارند، حرف‌های عجیب بزنند، می‌گویند منظور از تورانی‌ها که در شاهنامه دشمن جان‌جانی ایران هستند، همین ترک‌های آسیای میانه هستند. یعنی حتی رستم با آن همه زور بازو از محبت و مهربانی این همسایه‌ها کلافه شده بود. شاید رستم مقداری از موهای سرش را به خاطر حرص خوردن از دست این همسایه‌ها از دست داده باشد. بیچاره آن موقع روش‌های پیشرفتهٔ کاشت مو هم نبود، با سر کم مو چه کار می‌کرده؟ اگر کمی واقع‌بینی بخواهیم از خودمان خرج کنیم، باید بگوییم که همه‌اش تقصیر همسایه‌ها نبوده، در دوره‌هایی ما خودمان خیلی همسایه‌های مهربانی نبوده‌ایم. چطور؟ این طور!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان