دانلود و خرید کتاب پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ترجمه خدیجه مداحی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

کتاب پیرمرد و دریا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیرمرد و دریا

کتاب پیرمرد و دریا نوشتهٔ ارنست همینگوی و ترجمهٔ خدیجه مداحی است و انتشارات امتیاز آن را منتشر کرده است. پیرمرد و دریا از مشهورترین داستان‌های همینگوی و شاهکارهای ادبیات دنیاست که چند فیلم سینمایی نیز از آن ساخته شده است. داستان پیرمرد و دریا، تلاش‌های یک ماهیگیر پیر برای صید یک نیزه‌ماهی بزرگ است. پیرمرد و دریا برای ارنست همینگوی جوایزی مانند جایزهٔ پولیتزر و نوبل را به ارمغان آورده است.

درباره کتاب پیرمرد و دریا

پیرمردی که به تنهایی در خلیج ماهی‌گیری می‌کرد، هشتاد و چهار روز بود که هیچ صیدی به دست نیاورده بود. چهل روزِ اول پسری با او همراه بود؛ اما بعد از گذشت چهل روز که حتی یک ماهی هم نگرفته بود، والدین پسر به او گفته بودند که پیرمرد قطعاً آدمِ بسیار بدشانسی است و پسر به دستور آن‌ها به قایقِ دیگری رفت و در هفتهٔ اول سه ماهی بزرگ شکار کرد. پسر از اینکه می‌دید پیرمرد هر روز با قایق خالی برمی‌گشت ناراحت می‌شد و همیشه از قایق پایین می‌آمد تا به او کمک کند و دستهٔ طناب‌ها یا قلاب‌های ماهی‌گیری و نیزه و بادبان‌های پیچیده شده به دکل را برای او حمل می‌کرد. 

پیرمرد لاغر و نزار بود و پشت گردنش چین و چروک‌های عمیق داشت. لکه‌های قهوه‌ای سرطانِ خوش‌خیمِ پوست که ناشی از بازتابِ نور خورشید بر دریای استوایی بودند، بر روی گونه‌هایش دیده می‌شد. همچنین به خاطر گرفتن ماهی‌های سنگین روی طناب‌ها، زخم‌های عمیقی روی دست‌هایش وجود داشت؛ اما هیچ کدام از این زخم‌ها تازه نبودند.

باید ببینیم پیرمرد پس از این، می‌تواند یک بار دیگر انتقام خود را از دریا بگیرد و توانایی‌اش را به خود و دیگران ثابت کند؟

خواندن کتاب پیرمرد و دریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ارنست همینگوی

ارنِست میلر هِمینگوی متولد ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ – درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ است. او از نویسندگان بسیار مشهور معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بوده است. او از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، مشهور به وقایع‌نگاری ادبی شناخته می‌شود.

ارنست همینگوی در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ میلادی با یکی از تفنگ‌های محبوبش، دولول ساچمه‌زنی باس‌اندکو، خودکشی کرد؛ خانواده‌ او در ابتدا اعلام کردند که همینگوی مشغول تمیزکردن اسلحه بوده که تیری از آن دررفته و باعث مرگ او شده‌است؛ اما پس از پنج سال همسر وقتش، ماری ولش، به انجام خودکشی توسط همینگوی اعتراف کرد.

نوشته‌های همینگوی شامل مضامین عشق، جنگ، سفر، بیابان و ازدست‌دادن است. همینگوی اغلب در مورد آمریکایی‌های خارج از کشور می‌نوشت. یک منتقد درباره میهن‌پرستی خارج از کشور همینگوی می‌نویسد: در شش رمان از هفت رمان منتشر شده در طول زندگی او ، قهرمان اصلی این فیلم در خارج از کشور، دو زبانه و دو فرهنگی است.

از مشهورترین آثار او می‌توان به رمان پیرمرد و دریا اشاره کرد که یکی از بهترین آثار مینی‌مالیسم است. 

بخشی از کتاب پیرمرد و دریا

«بعضی وقت‌ها کسی در قایق صحبت می‌کرد. اما بیشتر وقت‌ها به جز صدای فرو رفتن پاروها، صدایی از قایق‌ها شنیده نمی‌شد. قایق‌ها پس از خارج شدن از دهانهٔ خلیج از هم جدا شدند و هر یک به سمت بخشی از اقیانوس رفتند که امیدوار بودند در آن‌جا ماهی پیدا کنند. پیرمرد می‌دانست که دارد خیلی دور می‌شود. او در حالی که به سمت قسمتی از اقیانوس پارو می‌زد که ماهی‌گیرها به آن «چاه بزرگ» می‌گفتند، نورِ شب‌تابِ علف‌های خلیج را در آب دید. وجه تسمیهٔ این قسمت از اقیانوس این بود که عمقِ آب ناگهان به هفتصد فاتوم می‌رسید که به خاطر چرخش جریان آب به دورِ دیواره‌های شیب‌دارِ کفِ اقیانوس، تمام انواع ماهی‌ها در آن‌جا جمع می‌شدند. در آن قسمت تعداد میگو و ماهی‌های طعمه زیاد بود و برخی اوقات، تجمع ماهی‌های مرکب در عمیق‌ترین گودال‌ها مشاهده می‌شد که شب‌ها نزدیکِ سطح می‌آمدند و در آن‌جا توسط ماهی‌های سرگردان خورده می-شدند.

پیرمرد در تاریکی، می‌توانست آمدنِ صبح را حس کند و وقتی پارو می‌زد، صدای لرزان آبِ ناشی از پریدن ماهی‌ها و صدای سوتِ باله‌های محکم آن‌ها را هنگامِ بالاپریدن در تاریکی می‌شنید. او از ماهی‌های پرنده خیلی خوشش می‌آمد، چون آن‌ها بهترین دوستانِ او در دریا بودند. دلش به حال پرندگان می‌سوخت، به خصوص پرستوهای دریایی تیره‌رنگِ کوچک و ظریف که همیشه پرواز می-کردند و اطراف را نگاه می‌کردند، ولی تقریباً هیچ‌وقت چیزی پیدا نمی‌کردند. او فکر کرد که زندگی پرنده‌ها، به جز زندگی پرنده‌های غارتگر و پرنده‌های قوی، سخت‌تر از زندگی ماست. چرا پرندگانی مثل پرستوهای دریایی این‌قدر ظریف و ریز آفریده شده‌اند، آن هم در اقیانوسی که این‌قدر بی‌رحم است؟ اقیانوس مهربان و بسیار زیباست، اما می‌تواند به صورت ناگهانی، بسیار بی‌رحم هم باشد و این پرنده‌ها که پرواز می‌کنند، خودشان را به آب می‌زنند و صید می‌کنند، با صداهای ظریفِ غمگینی که دارند، در برابر دریا بیش از حد ظریف و شکننده هستند.

او همیشه به دریا «لامار «می‌گفت و این اسمی است که مردمی که عاشق دریا هستند، در اسپانیایی به دریا می‌گویند. برخی اوقات کسانی که دریا را دوست دارند، از او بد می‌گویند، جوری که انگار دریا، زن است. بعضی از ماهی‌گیرانِ جوان که از شناور برای طناب‌های خود استفاده می‌کنند، به دریا «ال‌مار «می‌گویند که اسمی مردانه است. آن‌ها از دریا به عنوان یک رقیب، یک جا یا حتی یک دشمن حرف می‌زنند. اما پیرمرد همیشه دریا را زنی می‌داند که نعمت‌های زیادی به او می‌دهد یا از او می‌گیرد و اگر حرکاتش وحشیانه یا شرورانه است، به این دلیل است که ناچار است. او به این فکر می‌کرد که ماه همان‌طور که روی زن‌ها تأثیر می‌گذارد، روی دریا هم تأثیرگذار است.

او مدام پارو می‌زد و این کار هیچ زحمتی برای او نداشت، چون قایق به سرعتِ خود رسیده بود و سطح اقیانوس، به جز چرخش‌های گاه‌به‌گاهِ جریانِ آب، صاف بود. او اجازه داد جریانِ آب یک‌سوم کار را انجام دهد و زمانی‌که هوا روشن شد، دید مسافتی که طی کرده بیشتر از چیزی است که انتظار آن را داشته است.

به این فکر می‌کرد که یک هفته در این گودال‌های عمیق کار کردم و چیزی به دست نیاوردم. امروز جایی می‌روم که دسته‌های ماهی بنیتو و آلباکور هستند و شاید یکی از آن ماهی‌های بزرگ را صید کردم.

قبل از آن که هوا واقعاً روشن شود، پیرمرد طعمه‌هایش را درآورده بود و با جریان آب حرکت می‌کرد. یکی از طعمه‌ها چهل فاتوم پایین رفته بود. دومی در عمق هفتاد و پنج فاتوم، و طعمهٔ سومی و چهارمی در عمق صد فاتوم و صد و بیست فاتوم در آب پایین رفته بودند. هر طعمه طوری آویخته شده بود که سرش به سمت پایین بود و تمامِ قسمتِ بیرون‌زدهٔ قلاب، یعنی قوس و نوک آن، با ساردین‌های تازه پوشانده شده بود. قلاب وارد هر دو چشم ساردین شده بود، بنابراین، ساردین، شبیه نیم‌حلقهٔ گل روی استیل بیرون‌زده دیده می‌شد. هیچ جایی از قلاب نمانده بود که یک ماهی بزرگ حس کند که بوی شیرین و مزهٔ خوب ندارد.

پسرک، دو ماهی تن کوچک تازه یا آلباکور به او داده بود که مثل شاقول به دو طناب بلند آویخته شده بودند و روی طناب‌های دیگر، یک ماهی رانر آبی بزرگ و یک ماهی جک زرد بود که قبلاً از آن استفاده شده بود، اما هنوز هم وضعیت مناسبی داشتند و ساردین‌های عالی داشتند که باعث خوشبو و جذاب شدن آن‌ها شده بود. هر طناب که ضخامت آن به اندازهٔ یک مداد بزرگ بود، دور یک چوب حلقه شده بود، تا هر گونه لمس طعمه یا فشار به آن باعث فرو رفتن چوب در آب شود و هر طناب، دو مارپیچ چهل فاتومی داشت که می‌شد آن‌ها را به بقیهٔ مارپیچ‌های یدکی وصل کرد تا در صورت لزوم، ماهی آن را تا عمق سیصد فاتوم بکِشد.

حالا مرد، فرو رفتن سه چوبِ کنار قایق را در آب نظاره می‌کرد و به آرامی پارو می‌زد تا طناب‌ها را صاف و در عمق مناسب خود نگه دارد. هوا کاملاً روشن بود و هر لحظه ممکن بود خورشید طلوع کند.

خورشید کم کم در حالِ طلوع بود و پیرمرد می‌توانست قایق‌های دیگر را ببیند که روی آب و به سمت ساحل، پراکنده شده بودند. سپس خورشید درخشان‌تر شد و نور خیره‌کنندهٔ آن روی آب افتاد. بعد، با طلوعِ خورشید، دریای صاف نور را در چشم‌های پیرمرد منعکس کرد. پس به آب نگاه کرد و طناب‌هایی را دید که مستقیم به سمت پایین و تاریکی آب رفته بودند. او طناب‌هایش را صاف‌تر از دیگران نگه داشته بود، طوری که در هر عمقی در تاریکی آب، دقیقاً در جایی که او منتظر ماهی بود، یک طعمه وجود داشت. بقیهٔ ماهی‌گیرها اجازه می‌دادند که طناب‌ها با جریان آب حرکت کنند و برخی اوقات طناب‌ها در عمقِ شصت فاتوم قرار می‌گرفتند، در حالی که ماهی‌گیر فکر می‌کرد در عمق صد فاتوم هستند.

اما پیرمرد با خودش فکر می‌کرد که؛ «من آن‌ها را با دقت نگه می‌دارم، فقط شانس ندارم. اما از کجا معلوم؟ شاید امروز شانس داشته باشم. هر روز یک روز تازه است. بهتر است خوش‌شانس باشم، اما ترجیح می‌دهم دقیق باشم. آن‌وقت اگر شانس از راه برسد، آماده‌ام.»

حالا دو ساعت بود که خورشید طلوع کرده بود و نگاه کردن به شرق، دیگر چشم‌هایش را اذیت نمی‌کرد. فقط سه قایق در معرضِ دیدِ او بودند و قایق‌های دیگر خیلی دور و در فاصلهٔ کم با ساحل بودند.»

معرفی نویسنده
عکس ارنست همینگوی
ارنست همینگوی
آمریکایی | تولد ۱۸۹۹ - درگذشت ۱۹۶۱

ارنست میلر همینگوی، نویسنده امریکایی برنده نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی»، شناخته می‌شود.

مجموعه سوالات جراحی مغز و اعصاب یومنز ۲۰۱۷؛ جلد ۱۱
محمد حلاج‌نژاد
به کارگیری رسانه‌های اجتماعی و جمعی در روابط‌ عمومی حرفه‌ای
نصیبه (سوران) رستگارپور
راهنمای تغذیه و درمان های طبیعی
موسسه نیروگام
رهبری از دیدگاه راهبی که فراری اش را فروخت
رابین اس. شارما
پست پنجره باران گلیسم
علیرضا رعیت حسن‌آبادی
همه گل های پاریس
سارا جیو
هزار و یک شب (شعر - داستان ها)
ابراهیم اقلیدی
عشق و تنهایی
کریشنا مورتی
سرخپوستان ایرانی (جلد دوم)
حمید شفیع‌زاده
آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان (دوره ابتدایی)
فرزانه انصاری سامانی
مقدمه ای بر بازیافت پلاستیک ها
وانسا گود‌شیب
چرا دروغ می گوییم؟
بهنام مرادیان
قصه شمس
ناهید ریحانی
خط نگاره ها از تزیین تا کاربرد
میثم حدادی
مهریه و نفقه به زبان ساده (راهنمای کاربردی جهت مطالبه و وصول مهریه و نفقه)
پروانه فیض‌اللهی
سرخپوستان ایرانی (جلد اول)
حمید شفیع‌زاده
توحید الامامیه
محمدباقر ملکی میانجی
دو زن در یک زن
نوال سعداوی
کار عمیق
کال نیوپورت
بی حد و مرز
جیم کوییک
آن چند نفر
لیلی کینگ
عادت های اتمی
جیمز کلیر
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
قلعه حیوانات
جورج اورول
تمایز
قاسم قاسمی
چیچا
اکرم افخمی
پلک‌زدن
مالکوم گلدول
تنهایی نخ نما
مرضیه شهیدی
یزدان
سحر میرزاخانی
بر بال کبوتران چاهی
میثم محتشم آرا
نقطه ضعف
مجتبی خرسندی
جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخ
عشق، قرنطینه، مرگ
مصطفی ارشد
یک ازدواج آمریکایی
تایاری جونز
مارادونا چه گوارای فوتبال
مهدی بیرانوند
عاشق اگر باشی
کامران ابراهیمی
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۵ صفحه

حجم

۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۵ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان