کتاب قانون موفقیت

کتاب قانون موفقیت نوشتهٔ ناپلئون هیل و ترجمهٔ الهام شریف است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قانون موفقیت

به گفتهٔ ناپلئون هیل، نویسندهٔ کتاب قانون موفقیت، هدف این کتاب این است که به شما کمک کند تا در کار یا هدف ویژهٔ خود موفق شوید. به این منظور شما باید خود و همهٔ ویژگی‌هایتان را به‌طور دقیقی تحلیل کنید تا بتوانید با سازمان‌دهی آن‌ها به بهترین نحو ممکن از توانایی‌هایتان استفاده کنید. این ۱۵ درس را برای شما تبیین و تشریح کرده است. نویسنده که او را با نام «استاد موفقیت» هم می‌شناسند، در این اثرش از توانای‌هایی صحبت می‌کند که مسلط‌بودن به این توانایی‌ها و توانایی مدیریت صحیح آن‌ها ما را با پیشرفتی شگرف رو‌به‌رو می‌کند؛ به‌عنوان مثال هیل به ما می‌آموزد که چگونه از تعلل خودداری کنیم، چگونه سریع تصمیم بگیریم، چگونه می‌توانیم از قدرت تخیل استفاده کنیم و... . در طول راه، هیل اندیشیدن را به ما می‌آموزد؛ هیل حتی نحوهٔ برخورد با دشمنان و نحوهٔ لباس‌پوشیدن را توضیح می‌دهد. اصول هیل شامل این موارد است: ابتکار عمل و رهبری، خیال‌پردازی، اشتیاق، خودکنترلی.

خواندن کتاب قانون موفقیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ناپلئون هیل

ناپلئون هیل در ۲۶ اکتبر ۱۸۸۳ در ویرجینیا در خانواده‌ای فقیر متولد شد. خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردند، یک اتاق بیشتر نداشت و همیشه کثیف بود. ناپلئون از ۱۳سالگی به نوشتن برای روزنامه‌ها روی آورد و نام «گزارشگر کوهستان» را برای خودش انتخاب کرد. او با پولی که از این راه به دست آورده بود، موفق شد وارد دانشگاه حقوق شود، اما در ادامه نتوانست هزینه‌های آن را بپردازد و تحصیلاتش را نیمه‌کاره رها کرد.

ناپلئون هیل استعداد خوبی در نوشتن داشت؛ به‌همین‌دلیل کار مصاحبه با افراد مشهور را به او سپرده بودند. او سال‌ها تلاش کرد تا در نهایت موفق شد نتیجهٔ تمام مصاحبه‌ها را در یک کتاب گردآوری کند. این اثر از راه و روش ثروتمندشدن گفته است و رمز موفقیت رسیدن به پول از زبان کسانی است که واقعاً به این موفقیت رسیده‌اند. بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از آن کتاب فروش رفته است. از میان آثار دیگر او می‌توان از «قانون موفقیت» و «دینامیت مغزی» نام برد.

ناپلئون هیل از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۳۵ مشاور «فرانکلین روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا بود. او در ۸ نوامبر ۱۹۷۰ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب قانون موفقیت

«"درس پنجم: قدرت تخیل"

«تو هرچه بخواهی به دست می‌آوری، فقط باور کن که می‌توانی!»

تخیل کارگاه ذهن انسان است، جایی که اندیشه‌های قدیمی و حقایق شکل‌گرفته می‌توانند در قالبی جدید کنار هم قرار گیرند و از نو به کار آیند. فرهنگ لغات جدید تخیل را این‌گونه تعریف می‌کند:

«عملکرد خلاقانه ذهن در طبقه‌بندی دانش و افکار به‌صورت نظام‌های منطقی، بدیع و جدید؛ استعداد خلاقیت و سازندگی؛ ازجمله تجسم شاعرانه، هنری، فلسفی، علمی و اخلاقی.

قدرت تصویرسازی ذهن؛ ساختن تصویر، عکس یا نماد ذهنی از اجسام یا ایده‌ها به‌خصوص به‌واسطه دریافت حسی و استدلال ریاضی! همچنین ترکیب و بازسازی تصورات و ایده‌هایی که از تجربیات یا حقایق گذشته به یاد می‌آوریم، با کم و بیش تغییرات غیرمنطقی یا غیرعادی!»

تخیل را قدرت خلاقانه روح نامیده‌اند؛ اما این تعریف تا حدودی انتزاعی است و از آنچه کارآموز این دوره امیدوار است بتواند برای اهداف مادی و دنیایی استفاده کند کمی فراتر می‌رود.

اگر مطالب درس قبل را به‌خوبی فرا گرفته باشید، می‌دانید اصولی که با آن‌ها یک هدف مشخص برای خود می‌سازید، در تخیل شما ساخته و پرداخته می‌شوند.

همچنین می‌دانید که اعتمادبه‌نفس، خلاقیت و رهبری قبل از اینکه به واقعیت تبدیل شوند باید در تخیل شما خلق شوند، زیرا در کارگاه خیال شماست که این ویژگی‌ها با استفاده از اصول خودتلقینی تحقق می‌یابند.

درحقیقت این درس باید محور این دوره نامیده شود، زیرا سایر درس‌ها نیز از این نقطه آغاز می‌شوند. مانند همه سیم‌های تلفن که از تلفنخانه منشعب می‌شوند، همه درس‌های این کتاب نیز به‌نوعی از تخیل سرچشمه می‌گیرند.

شما هرگز نمی‌توانید هدفی قطعی، اعتمادبه‌نفس، خلاقیت یا رهبری داشته باشید، مگر آنکه ابتدا این مفاهیم را در ذهن خود تجسم کنید و خود را در آن شرایط ببینید.

همان‌گونه که درخت بلوط از دانه بلوط شروع به رشد می‌کند و پرنده از تخمی که در آن خوابیده است بیرون می‌آید، دستاوردهای شما نیز از افکار و ایده‌هایی که در خیال خود ساخته‌اید، حاصل می‌شوند. افکار در خیال شما شکل می‌گیرند، به ایده و طرح تبدیل می‌شوند؛ سپس آن طرح‌ها عملی می‌شوند.

شروع این فرایند در تخیل شماست. تخیل در ذات خود آفریننده و دارای قدرت تعبیر است؛ می‌تواند مفاهیم و ایده‌ها را بیازماید و با تلفیق آن‌ها طرح‌های جدید بیافریند.

تخیل به‌واسطه توانایی خود در تعبیر وقایع، دارای قدرتی است که معمولاً ویژگی آن تلقی نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر تخیل دارای قدرت دریافت و به‌حرکت‌درآوردن امواج فکری و ارتعاشاتی است که از منابع بیرونی سرچشمه می‌گیرند. درست مانند دستگاه گیرنده رادیویی که ارتعاشات صدا را دریافت می‌کند.

این قابلیت ارتباط ذهنی۲۷ یا تله‌پاتی نام دارد: ارتباط افکار از یک ذهن به ذهن دیگر، در فاصله دور یا نزدیک، بدون کمک ابزار و وسایل فیزیکی؛ همان‌گونه که در مقدمه کتاب در رابطه با ذهن مرکب توضیح داده شد.

ارتباط ذهنی برای کارآموزی که در حال آماده‌شدن برای استفاده مؤثر از قدرت تخیل است، عامل بسیار مهمی محسوب می‌شود، زیرا تخیل با ظرفیت دریافت و ادراک خود همواره در حال ثبت و ضبط امواج فکری و انواع ارتعاشات ذهنی است. برای مثال، «قضاوت شتاب‌زده» یا «حدس و گمان»، که موجب می‌شوند فرد بی‌درنگ و بدون عقل و منطق در شرایطی تصمیم بگیرد یا نتیجه‌گیری کند و معمولاً حاصل امواج فکری گمراه‌کننده‌ای هستند که در تخیل ثبت می‌شوند.»