دانلود و خرید کتاب من من نوید کدخدا
تصویر جلد کتاب من من

کتاب من من

نویسنده:نوید کدخدا
انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب من من

کتاب من من نوشتهٔ نوید کدخدا است. انتشارات نظری این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک داستان است.

درباره کتاب من من

کتاب من من یک راوی اول‌شخص دارد که ماجرای برهه‌ای از زندگی خود را روایت می‌کند. در ابتدای این داستان راوی از این می‌گوید که از آخرین مرتبه‌ای که با پاهای خودش وارد خانه‌شان شد، نمی‌داند چقدر گذشته بود، ولی خوب به خاطرش مانده است، از سر کار برمی‌گشت. بین راه که می‌آمد، سمت چپ قفسهٔ سینه‌اش درد گرفته بود. هوا خیلی آلوده بود؛ آن‌قدر آلوده که نفسش تنگ شده بود. وقتی از اتوبوس پیاده شد تا به خانه برسد، مدام مسیرش را از پیاده‌رو به خیابان و برعکس تغییر می‌دادد. همیشه وقتی که در راهش مورچه‌ای یا گربه‌ای را می‌دید، مسیرش را عوض می‌کرد تا مبادا حضورش اذیتشان کند! این راوی در ادامه می‌گوید که همیشه وارد خانه که می‌شد، اول دست‌های «خانم‌جان» را می‌بوسید. هیچ‌وقت اولین‌مرتبه‌ای را که دستانش را بوسید، به یاد نداشت. انگار که همیشه انجامش داده بود؛ مثل نمازخواندن که هیچ‌وقت اولین‌باری که خواند را به یاد نداشت، ولی از همان وقتی که یادش بود، نماز می‌خواند.

خواندن کتاب من من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب من من

«گفتم: آخر خیلی دوست داشتم از آدم های فراموش شده بنویسم، کسانی که هیچ کس به یادشان نمی آورد، شاید می رفتم سراغ تاریخ، دنبال یک جنگ می گشتم، جنگی که در آن هزار و هشتصد و یک نفر کشته شده اند، از آن یک نفر آخر می نوشتم، همانی که آخرین نفر کشته شده، از همانی که پس از کشته شدنش جنگ تمام شده است، همه بر سر خانه هایشان رفته اند، ولی او همانجا مانده است، کسی چشم انتظارش بوده و او نیامده است، برایش می نوشتم که چقدر برای دیگران بی اهمیت بوده ای، بعد از جنگ هیچکس حتی حوصله نداشته که تو را هم به یاد بیاورد، همه می گفتند در آن جنگ هزار و هشتصد نفر کشته شده اند، حتی مردنت را هم به یاد نمی آورده اند، می نویسم از آن یک نفر، که ای کاش مراقب خودش می بود، نه برای خودش، برای کسی که چشم به راهش بوده، شاید هم از انتظار می نوشتم، از لحظهٔ وداع، می دانید چقدر آدمها پشت دیوار انتظار مانده اند؟ چقدر آدم که دیگر کسی حتی به یادشان هم نیاورده است؟ از تمام اینها می نوشتم ولی از سوتفاهم هم می نوشتم، اینکه ما آدم ها چقدر درگیر سوتفاهم هستیم، گاهی وقتی کسی را دوست داریم و برای مدتی از او جدا می شویم، با خودمان می گوییم، آخر شاید او مرا از یاد برده باشد، همین می شود بهترین بهانه برای اینکه دیگر باز نگردیم، همین می‌شود سوتفاهم، که کسی که ما را یادش است و فراموش نکرده، با خودش می‌گوید، چه زود مرا فراموش کرده، اگر فراموش نکرده بود حتما به دیدارم می آمد، همین می شود که خودمان یک جا هستیم و دلمان یک جای دیگر، همین است که آدم هایی هستیم که قرار نداریم، هیچ جا بند نمی شویم، شاید هم از چشم ها می نوشتم، چشم هایی که دیده اند ولی به زبان نیاورده اند، چشمانی که کسی چیزی از آنها نفهمیده، چشمانی که خیس شده اند در نبودن کسی، چشمانی که ذوق داشته اند و خاموش شده اند، چشمانی که وقتی کسی که باید باشد نبوده است دیگر کسی را ندیده اند، اما بیشتر از چشم ها باید از دل ها می نوشتم، آخر دل ها جدای از همه هستند، برای خودشان یک ایالت خود مختار هستند، پای دارند، دست دارند، گوش و چشم و زبان دارند، می روند، باز می‌آیند، دل می دهند، دل می برند، از ما جدا هستند، خیلی وقت ها ما جایی هستیم و دل ها جای دیگرند، گاهی ما حتی رفتنشان را هم نمی فهمیم، او به ما می گوید که می خواهد برود ما نمیفهمیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان