کتاب نیه توچکا
معرفی کتاب نیه توچکا
کتاب نیه توچکا نوشتهٔ فیودور داستایفسکی و ترجمهٔ محمد قاضی است و انتشارات نیلوفر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نیه توچکا
داستایفسکی بیش از دو سال و نیم برای نگارش کتاب نیه توچکا با جدیت و زحمت تمام کار کرد و سرانجام موفق به اتمام آن نشد و انتشار کتاب به علت عزیمت او به سیبری نیمهکاره ماند. وقتی هم که در سال ۱۹۵۹ بازگشت، کار بر این رمان را ادامه نداد و آن را برای همیشه ناقص گذاشت.
قهرمان واقعی این اثر یفیموف، ناپدری نیه توچکا است که مخلوق طبع تند و سرکش و فکر آشفته و نابسامان داستایفسکی و شاید هم تصویری از خود داستایفسکی در آیینهٔ کتاب اوست؛ به همین جهت کتاب نیه توچکا تا آنجا که یفیموف بدرود حیات میگوید، شاید از شاهکارهای ادبیات روسی به شمار برود، لیکن فصول بعد از مرگ یفیموف به بلندی قسمتهای اول نیست.
نویسنده در نامهای به ناشر خود چنین مینویسد: «من میدانم که قسمت اول نیه توچکا نیزوانوف که در ماه ژانویه به مطبعه دادهام اثر خوبی است؛ چنان اثری است که مجلهٔ میهنپرستی به طور قطع میتواند بیرودربایستی جایی به آن اختصاص دهد. من اکنون تنها برای امرار معاش یعنی برای پول چیز نمینویسم بلکه به رمان خود علاقه دارم و میدانم که اثر باارزشی مینویسم.»
با این وصف، داستایفسکی در آن دوران مجبور بوده است «برای امرار معاش یعنی برای پول» در مجلات و روزنامهها به نوشتن داستانهای کوتاه و مقالات مبتذل بپردازد.
برخی معتقدند یفیموف قهرمان کتاب نیه توچکا شبیه گامبارا قهرمان یکی از کتابهای بالزاک است که او نیز فرضیهٔ خاصی در موسیقی داشته و حتی آلات موسیقی بیسابقهای ساخته بوده است.
رمان در ابتدا قرار بود در فرم اعتراف نوشته شود؛ اما تمام آن چیزی که نوشته و منتشر شده، طرحی زمینهای از دوران کودکی و نوجوانی قهرمان داستان است.
پلات داستان سه بخش مختلف دارد. فصلهای اول تا سوم آن مربوط به خاطرات دوران کودکی نیه توچکا میشود؛ زمانی که با مادر و ناپدریاش در پترزبورگ زندگی میکرد تا لحظهٔ مرگ آنها. در فصلهای چهار و پنج نیه توچکا توسط پرنس ایکس به فرزندخواندگی پذیرفته میشود و آشنایی او و سردرگمی این دختر یتیم در دنیای اشراف را نشان میدهد. و در نهایت فصلهای آخر کتاب به سالهای نوجوانی او در خانوادهٔ الکساندرا میخائیلوونا میپردازد. نیه توچکا به برخی از رمز و رازهای زندگی گذشتهٔ خود مشکوک میشود و سرانجام سرنخی به شکل نامه به دستش میافتد.
کتاب حاضر که از روی ترجمهٔ فرانسوی آن به فارسی ترجمه شد، به هفت بخش تقسیم شده است. بخشهای اصلی آن هم به طور خلاصه عبارتاند از:
قسمت اول از آغاز تا مرگ یفیموف
قسمت دوم دوران زندگی نیه توچکا در کاخ شاهزاده و ماجرای دوستی عجیب او با کاتیا دختر شاهزاده
قسمت سوم از رفتن نیه توچکا به خانهٔ الکساندرین میخائیلوونا دختر شاهزاده خانم تا پایان کتاب.
یکی از مسائل مهم در آن دوره، جایگاه زنان در جامعه بود. داستایفسکی در کتاب نیه توچکا میخواست زنی را به تصویر بکشد که بااستعداد و دارای ارادهای فولادین بود، کسی که بهراحتی زیر بار جامعه خرد نمیشد و میتوانست قهرمان اصلی یک رمان باشد.
خواندن کتاب نیه توچکا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات روسیه پیشنهاد میکنیم.
درباره فئودور داستایفسکی
فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایِفسکی بود که در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ چشم به جهان گشود. پدرش پزشکی اهل اوکراین بود که به مسکو مهاجرت کرد و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. فئودور داستایفسکی در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد.
در سال ۱۸۴۹ به جرم براندازی حکومت دستگیر شد. حکم اعدام او مشمول بخشش شد و در عوض او چهار سال در زندان سیبری زندانی بود و بعد از آن نیز با لباس سرباز ساده خدمت میکرد.
داستایفسکی در سال ۱۸۶۷ با آناگریگوریوونا اسنیتکینا، که زن ثروتمندی بود ازدواج کرد و اوضاع مالیش بهبود یافت. او داستانهای ابله (۱۸۶۹)؛ شیاطین (۱۸۷۱) و شاهکارش، برادران کارامازوف (۱۸۸۰) را پس از ازدواج خود نوشت و شهرتش را نیز از همین داستانها به دست آورده است.
ویژگی منحصر به فرد آثار داستایفسکی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است به گونهای که سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای این نویسنده بزرگ ارائه کردهاند.
محوریت بیشتر داستانهای داستایفسکی سرگذشت مردمی عصیان زده، بیمار و روانپریش است که دچار افسردگیها، تناقضات فکری و ارزشی و سوالات بنیادی فلسفی درباره خدا، هستی، عدالت و ماهیت بشر شدهاند.
او در۵۹ سالگی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سن پترزبورگ چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب نیه توچکا
«من پدرم را به یاد نمیآورم. وقتی او مرد من دوساله بودم. مادرم دوباره شوهر کرد و این ازدواج دوم اگرچه با عشق و عاشقی سر گرفت برای او مایهٔ غم و رنج بسیار شد. ناپدری من یعنی آن موسیقیدانی که شگفتانگیزترین سرنوشتها را پیدا کرد، عجیبترین مردی بود که من به عمر خود دیده و شناختهام. تاثیر او در احساسات اولیهٔ دوران کودکی من به قدری شدید بود که در باقی عمر من نیز اثر گذاشت.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
چرا کتاب به این خوبی با همچین ترجمهی روانی رو پی دی اف ارائه دادین لطفاً نسخهی e-pub رو هم اضافه کنید ،ممنون