کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا...

کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا... نوشتهٔ هارویل هندریکس و هلن لاکلی هانت و ترجمهٔ گیتی (عزت الملوک) شهیدی و ویراستهٔ سمیه بهری است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب اجازه دهید دیگران دوستتان داشته باشند تا روابط شما متحول شود.

درباره کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا...

در کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا...، علاقه‌مندی به موضوع روابط، نویسندگان را به‌سمت احتمالات موجود در ازدواج سوق داده است. علی‌رغم افزایش ۵۰درصدی میزان طلاق، آن‌ها معتقدند که ازدواج همچنان به‌عنوان یک پتانسیل خالص و محض وجود دارد. ما شاهد شکل‌گیری نوعی از ازدواج هستیم که به جای درنظرگرفتن منافع فردی به فواید این رابطه توجه می‌کند.

هارویل هندریکس و هلن لاکلی هانت در این کتاب، مسیر روان‌شناسانه پرسش خود را دنبال می‌کنند و آن‌ را گسترش می‌دهند تا بدانند چرا مردم در پذیرش تعریف و تمجید و بازخورد مثبت از سوی همسر خود و دیگران، دچار مشکل می‌شوند؛ اما علاوه بر آن، مبحث عملی خود را دربارهٔ نقش پذیرش در روابط صمیمی، با یک سوال فلسفی‌تر ترکیب می‌کنند: «چگونه به درک و آگاهی امروزی خود دست یافته‌ایم؟» این سوال مهمی در زمینهٔ معرفت‌شناسی و شاخه‌ای از فلسفه است که دربارهٔ اصل و ماهیت روش‌ها و محدودیت‌های دانش انسان تحقیق می‌کند. در سراسر کتاب به چگونگی جذب، تکمیل و استفاده از «دانسته‌های» خود پرداخته می‌شود.

خواندن کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا... را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ افراد متأهل و کسانی که قصد ازدواج دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عشق و محبت همسرتان را بپذیرید تا...

«وقتی سخن از روابط عاشقانه به میان می‌آید، اغلب اوضاع آن‌طورکه به‌نظر می‌رسد، نیست. عقل سلیم می‌گوید؛ روابط عاشقانه در صورتی شادمانه باقی خواهد ماند که مردم بهتر به یکدیگر عشق بورزند، اما این موردی نیست که ما به آن پی بردیم. ما متوجه شدیم بسیاری از مردم نیاز دارند کاری فراتر از پذیرش محبتی که همسرشان به آن‌ها ارزانی می‌دارد، انجام دهند. عجیب است اغلب این تعریف و تمجیدها، قدردانی و تشویق‌های همسر خوش نیت، هیچ بهبود یا تغییری در روحیهٔ همسر غمگین ایجاد نمی‌کند. فرد یا از شنیدن این تمجیدها امتناع می‌کند، یا کمتر به آن فرد اعتماد می‌کند و یا اصلا این عبارات و کلمات تشویق‌آمیز به گوش فرد نمی‌رسد؛ یعنی نمی‌خواهد آن‌ها را بشنود. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا این دسیسهٔ جهانی اما ناشناختهٔ ماهیت انسان، شرایطی را ایجاب می‌کند که داشتن ازدواج سالم، به کیفیت زندگی ما در همراهی با دیگران مربوط باشد؟

اجازه دهید با زوجی که از درک پیچیدگی‌های مرموز و پنهان دریافت و پذیرش عشق الهام گرفتند، شروع کنیم. بعد از این‌که چند ماه با جورج و ماری کار کردیم، بالاخره جورج متوجه شد؛ ماری، توجه و محبت بیشتری می‌خواهد. جورج بالاخره فهمید چطور به ماری ابراز محبت کند؛ با تن صدای آرام با او صحبت کند، به چشم‌هایش نگاه کند، با ملایمت او را نوازش کند و روزی دوبار او را در آغوش بگیرد. آنقدر تمرین کرد تا توانست آن‌را درست انجام دهد و بعد شروع به ابراز محبت کرد و هر روز آن‌را مانند هدیه‌ای به او تقدیم می‌کرد.

فکر می‌کنید واکنش ماری چه بود؟ او محبت‌های جورج را رد می‌کرد. به‌عنوان یک فرد منطقی فهمیده بود جورج عاشق اوست، اما آن‌را احساس نمی‌کرد.

می‌گفت: «این خوب است؛ اما دلیل انجام دادن این کار این کارها راهنمایی‌های دکتر هارویل است» یا می‌گفت: «تو در گذشته اصلا این کارها را نمی‌کردی، بنابراین وقتی الان به من محبت می‌کنی، باور نمی‌کنم که به راستی قصد محبت کردن داری». ماری تا حدودی حق دارد اعتراض کند؛ زیرا به‌راستی همین‌طور است. به‌طور قطع درمانگر به جورج کمک کرده است، بنابراین شاید احساسی که به او دست می‌دهد، خیلی واقعی نباشد و چون این رفتار تازگی دارد، شاید او فرد را بی‌اعتماد کند.

اما بعد از چندین هفته، خود ما اعتراف کردیم؛ مقاومت مصرانهٔ او ما را دچار حیرت کرده است. مگر جورج همان کار یا رفتار دلخواه تو را انجام نمی‌داد؟ ماری پاسخ داد: «بله، اما احساس خوبی در من ایجاد نمی‌کند».

از ماری خواستیم لحظه‌ای تامل کند و به درون خودش فکر کند و به احساسات و عواطف خودش توجه نماید. وقت لازم را صرف کن و دوباره به خاطر بیآور. وقتی جورج، درست به شیوه‌ای که تو دوست داری به تو ابراز علاقه می‌کند، چه اتفاقی می‌افتد. او چشمانش را بست و منتظر شد. سپس گفت: «عصبی و مضطرب می‌شوم».

مسئله‌ای بسیار ترسناک و تکان دهنده‌ای در این سناریو نیست؛ اما نشانهٔ کوچکی است برای دست‌یابی به یک روش کاملا جدید، برای درک علت این‌که چرا بعضی اشخاص سرسختانه در مقابل درمان مقاومت می‌کنند. ابتدا نمی‌دانستیم از مشکلی را می‌بینیم که ریشه‌هایی عمیق در هویت شخصی و روابط دارد. بعد از کار با چندین زوج دیگر که در بحران به سر می‌بردند، به‌تدریج از این‌که دیدیم رفتارهای حاکی از مقاومت در مقابل تحسین و تمجید، در زوج‌ها بیشتر از حد تصور ما است، تعجب کردیم.»