دانلود و خرید کتاب ذهن بازیگوش استفن ناخمانوویچ ترجمه فاطمه ترابی
تصویر جلد کتاب ذهن بازیگوش

کتاب ذهن بازیگوش

انتشارات:نشر مشکی
امتیاز:
۳.۳از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ذهن بازیگوش

کتاب الکترونیکی «ذهن بازیگوش» نوشتهٔ استفن ناخمانوویچ با ترجمهٔ فاطمه ترابی در نشر مشکی چاپ شده است. این کتاب به بداهه در هنر، زندگی و دیزاین می‌پردازد. هدف این است که با بهره‌گیری کامل از قوهٔ خیال بشری، احساس مفاهمه، لذت، مسئولیت و آرامش را ترویج کنیم.

درباره کتاب ذهن بازیگوش

 کتاب ذهن بازیگوش در باب منابع درونی آفرینش بداهه و در واقع منشأ هنر به‌معنای وسیع آن است. نویسنده در این کتاب تلاش می‌کند ابعاد درونی‌تر بداهه‌پردازی را کشف کند. شگفت‌انگیز است که فکرِ بکر، نوشتن، تمرین و اجرای قطعه‌ای موسیقی همه در یک آن بروز می‌کند و تمام و کمال به‌ثمر می‌نشیند. کتاب ذهن بازیگوش مختص افراد در هر زمینهٔ حرفه‌ای است که می‌خواهند قدرت خلاقهٔ خود را کشف و تقویت کنند. مخاطب این کتاب شاید روان‌شناسی باشد که در درمان بیمارش مستأصل شده یا کنشگری سیاسی که می‌خواهد راه اصیل‌تری برای آگاهی‌بخشی عمومی پیدا کند.

کتاب ذهن بازیگوش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به هنر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ذهن بازیگوش

«در بسیاری از مدرسه‌ها از معلمان توقع دارند مطابق طرح درسی پیش بروند که مشخص کرده دانش‌آموزان باید چه مطالبی را چه‌وقت و چگونه یاد بگیرند. اما در کلاس درس واقعی، چه در کودکستان، چه در مقطع تحصیلات تکمیلی و چه در کلاس درس زندگی با آدم‌های حیّ و حاضر، هریک با نیازها و معلومات خاص خود، طرفیم. ممکن است به یک شاگرد طوری خط بدهیم که دیدگاهش به‌کلّی تغییر کند یا پس از بحث در کلاس ممکن است ببینیم خواندن فلان متن بهترین تکلیف است تا شاگردان با جریان طبیعی یک گام به جلو بروند. این چیزها را نمی‌شود از قبل برنامه‌ریزی کرد. با هر فرد، هر کلاس و در هر لحظه باید به مقتضای نیازها و شرایط خاص خودشان پیش رفت. اگر بی آنکه بدانیم شاگرد کیست، نقاط قوت و ضعفش کدام‌اند و چگونه با ما تعامل می‌کند طرح درس بنویسیم، دیگر هیچ شگفتی‌ای هنگام تدریس رخ نمی‌دهد و یادگیری مختل می‌شود. هنر معلم این است که وجود حیّ و حاضرِ شاگردان را در لحظه با چشمهٔ جاری معرفت و دانش پیوند دهد.

گاهی هم باید طبق برنامه رفتار کرد. اگر بخواهم کنسرت بداهه بدهم، اینکه چه و چگونه می‌نوازم بستگی به حال آن لحظه‌ام دارد. اما اگر اعلام کرده باشم ساعت هشت‌ونیم شنبه‌شب کنسرت دارم و مردم برای به موقع آمدن برنامه‌ریزی کرده باشند آن‌وقت دیگر از آسمان سنگ هم ببارد به موقع خودم را می‌رسانم و آمادهٔ اجرا می‌شوم. اگر چنین کنسرتی در شهری خارج از کشور باشد اصلاً خوش ندارم برنامهٔ پروازم بداهه‌پردازانه باشد!

یک بار دوست پزشکی از من پرسید خلاقیتِ خودجوش و در لحظه چه ربطی به کار امثال من دارد که عملی و علمی است. در پاسخ از او پرسیدم «پزشکی هنرمندانه چگونه است؟» گفت در پزشکیِ قلابی آدم با کارش به مثابه نمونهٔ دیگری از مثال‌های کتاب درسی برخورد می‌کند، یعنی بیمار را در حکم مجموعه‌ای کلّی از علایم بیماری می‌بیند و می‌کوشد او را طبق گفته‌های استادانش طبقه‌بندی کند. اما در پزشکیِ حقیقی بیمار شخصی منحصربه‌فرد است و در واقع پزشک آموخته‌هایش را فرو می‌گذارد و در بحر خود شخص می‌رود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
چنین است دعای معروف سقراط: «ای پَنِ عزیزم و ای تمام خدایانی که بر این مکان احاطه دارید، روح مرا زیبا کنید، باشد که در بیرون و درون یکدست شوم.»
azaad
معشوق همچون تشنگی و «دیگرانگی» درون ما نشسته. بودن همان خواهش تن است.
yalda
افسانه‌ها و اسطوره‌ها شخصیت‌هایی هستند که نماد مفهوم بازیگوشی‌اند، مانند ابله، حیله‌گر و کودک. ابله از تصاویر کهنِ تاروت در فرهنگ ما و عدد صفر در ورقِ بازی است که نماد استعداد محض است. ابلهان و مسخره‌بازان مقدس در اسطوره‌ها و اشعار کهنِ تمدن‌های سراسر دنیا حضور داشته‌اند، در قالب شخصیت‌هایی مانند کایوتی و حیله‌گر (خدایان سرخ‌پوستان آمریکا)، پنِ یونانی و دلقک‌ها و ابلهان دورهٔ رنسانس در ایتالیا، انگلستان و فرانسه. نبوغ شخصیت ابله یکی از درون‌مایه‌های آثار شکسپیر است. ابلهان، حیله‌گرها، لودگان مقدس و نیز تا حدی شَمَن‌ها به نوعی موز و زبان گویای ضمیرِ ناخودآگاه بودند، زبانی که ترس و شرم مانع از بروز آن در بزرگسالان معمولی می‌شد.
yalda
موبه‌مو بیند ز صرفه حرص انس رقص بی‌مقصود دارد همچو خرس رقص آنجا کن که خود را بشکنی پنبه را از ریش شهوت بر کنی رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند مطربانشان از درون دف می‌زنند بحرها در شورشان کف می‌زنند
yalda
آرشه بر تار سی‌وسه سانتی‌متری ویولن می‌لغزد و قلم‌مو بر سفیدی بوم: بازیگوشیِ بی‌انتها بر پهنه‌ای محدود.
azaad
گاهی با خود می‌گوییم اگر ساز بهتری داشتم، مثلاً ویولن استرادیواریوس، یا ابررایانه‌ای با گرافیک بالا یا یک کارگاه مجسمه‌سازی خوب و کاملاً مجهز، چه کارها که نمی‌توانستم بکنم. اما هنرمند کسی است که با ارزان‌ترین سازها بتواند هر کاری بکند.
azaad
در تصوف، معشوقِ عامْ دوستی است که او را دوست می‌داریم اما معشوقِ خاصْ همان حضرت دوست یعنی خداست که یکی است. عشق حالتی از نوسان میان غیاب معشوق و نزدیکی به اوست، نوعی نوسان و ارتعاش هماهنگ بین وحدت و ثنویت وجود.
yalda
لی‌لا ابزاری است که افراد را ناخودآگاه به جاهای عمیق‌تر و معنوی‌ترِ روان‌شان می‌برد. ریتم و جادوی موجود در موسیقی، شعر، نمایش و مناسک آیینی ما را از خود بی‌خود می‌کند یا در واقع در خود فرو می‌برد و مجذوب می‌کند. نوشتن، نوازندگی، آهنگسازی، نقاشی، خواندن متن، گوش کردن و دیدن همگی نیاز به تسلیم شدن در برابر جذبهٔ جنسی دارد و تحولی از جنسِ عاشق شدن در نفْس پدید می‌آورد.
yalda
موسیقی، واژه‌ای که هر روز به زبان می‌آوریم، چیزی نیست جز تصویر معشوق. موسیقی را دوست داریم چون تصویر معشوق است.
yalda
دستاوردِ بودا رسیدن به چنین فیضی بود با وجود خودآگاه بودن. این آگاهیِ فراخودآگاه، یعنی هر لحظه زندگی کردن و جاری بودنِ هشیارانه، می‌تواند در هریک از ما به ثمر بنشیند.
yalda
رفتار حیوانات آگاهانه و شخص‌وار نیست. حیوانات به قول ریلکه در «جهان رازآلود» به سر می‌برند
yalda
این تسلیم کامل، این رها کردن تمام نیازها و فراموشی زمان، و این کنار گذاشتن تقدس‌مآبی، پارسایی و ادعای هنرمندی و روشنگری باعث شد بتواند آزاد و رها «فقط بنشیند (۲۷)» حتی شده تا ابد.
yalda
چوآنگ_ تزو گفته «کائنات تسلیمِ ذهنِ آرام می‌شو
yalda
هر قطعه آهنگی که می‌نوازیم، رقصی که می‌کنیم، نقشی که می‌زنیم و هر برشی از زندگی‌مان آینهٔ تمام‌نمای ذهن و روان ماست که آن را با همهٔ کاستی‌هایش دقیقاً همان‌گونه که هست به ما بازمی‌نمایاند. هنگام بداهه‌پردازی این خاصیتِ بازتابندگی بیش‌ازپیش در نظرمان پررنگ می‌شود. چون نمی‌توانیم به عقب برگردیم، نه حذفی در کار است، نه جرح و تعدیلی و نه ندامتی.
yalda
درون هریک از ما، حیات، شور زندگی و جان و روحی هست که خودمان آن را به فعلیت می‌رسانیم. چون فقط یک نمونه از ما در سراسر تاریخ وجود دارد، نمود وجودمان هم یکتاست. اگر مانع از بروزش شویم هرگز از هیچ طریق دیگری سر بر نخواهد آورد و برای همیشه از میان می‌رود. مارتا گراهام [۲]
yalda
از بین رفتنِ حاصلِ بداهه‌پردازی است که ما را متوجه و شکرگزارِ یکتا بودنِ لحظه‌های زندگی می‌کند. لحظهٔ یک بوسه، یک غروب، یک رقص یا یک شوخی، هیچ‌کدام هرگز به همان شکل تکرار نمی‌شود. هرکدام فقط یک بار در تاریخ کائنات رخ می‌دهد.
yalda
هر آنی ارزشمند است، مخصوصاً به این دلیل که می‌گذرد، تکرار نمی‌شود، باز پس نمی‌آید و نمی‌ایستد. انسان تمایل دارد هرچیز ارزشمندی را ذخیره یا حفظ کند.
yalda
بودن، فعالیت و آفرینش در لحظه، با دست خالی و بی پشت و پناه، منتهای بازیگوشی و سرخوشی و البته به رغم این کارها ترسناک است. قدم گذاشتن به جهان ناشناخته‌ها ممکن است برای‌مان شعر و خوشی، آفرینش و طنز، رفقای جانی، خودشناسی و هر از گاهی شاهکاری خلاقانه به ارمغان بیاورد. اما همین قدم گذاشتن به ناشناخته‌ها می‌تواند منجر به شکست، سرخوردگی، انزوا، بیماری یا مرگ‌مان شود.
yalda
زیست خلاقانه کار و بار پرخطری است. اگر بخواهیم راه خود را برویم و به الگویی که والدین، همسالان و نهادها در جامعه به ما می‌دهند توجه نکنیم باید تعادل ظریفی بین سنت و آزادی فردی و بین پافشاری بر عقاید شخصی و تغییرپذیری برقرار کنیم.
yalda
آن که شادی را به دنبال می‌کشد، بال‌های زندگی را نابود می‌کند. اما آن که وقت پروازِ شادی بر آن بوسه می‌زند در بی‌کرانگیِ بردمیدن‌های خورشید می‌زیَد. ویلیام بلیک
yalda

حجم

۴۱۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۱۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان