کتاب ذهن بازیگوش
معرفی کتاب ذهن بازیگوش
کتاب الکترونیکی «ذهن بازیگوش» نوشتهٔ استفن ناخمانوویچ با ترجمهٔ فاطمه ترابی در نشر مشکی چاپ شده است. این کتاب به بداهه در هنر، زندگی و دیزاین میپردازد. هدف این است که با بهرهگیری کامل از قوهٔ خیال بشری، احساس مفاهمه، لذت، مسئولیت و آرامش را ترویج کنیم.
درباره کتاب ذهن بازیگوش
کتاب ذهن بازیگوش در باب منابع درونی آفرینش بداهه و در واقع منشأ هنر بهمعنای وسیع آن است. نویسنده در این کتاب تلاش میکند ابعاد درونیتر بداههپردازی را کشف کند. شگفتانگیز است که فکرِ بکر، نوشتن، تمرین و اجرای قطعهای موسیقی همه در یک آن بروز میکند و تمام و کمال بهثمر مینشیند. کتاب ذهن بازیگوش مختص افراد در هر زمینهٔ حرفهای است که میخواهند قدرت خلاقهٔ خود را کشف و تقویت کنند. مخاطب این کتاب شاید روانشناسی باشد که در درمان بیمارش مستأصل شده یا کنشگری سیاسی که میخواهد راه اصیلتری برای آگاهیبخشی عمومی پیدا کند.
کتاب ذهن بازیگوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به هنر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ذهن بازیگوش
«در بسیاری از مدرسهها از معلمان توقع دارند مطابق طرح درسی پیش بروند که مشخص کرده دانشآموزان باید چه مطالبی را چهوقت و چگونه یاد بگیرند. اما در کلاس درس واقعی، چه در کودکستان، چه در مقطع تحصیلات تکمیلی و چه در کلاس درس زندگی با آدمهای حیّ و حاضر، هریک با نیازها و معلومات خاص خود، طرفیم. ممکن است به یک شاگرد طوری خط بدهیم که دیدگاهش بهکلّی تغییر کند یا پس از بحث در کلاس ممکن است ببینیم خواندن فلان متن بهترین تکلیف است تا شاگردان با جریان طبیعی یک گام به جلو بروند. این چیزها را نمیشود از قبل برنامهریزی کرد. با هر فرد، هر کلاس و در هر لحظه باید به مقتضای نیازها و شرایط خاص خودشان پیش رفت. اگر بی آنکه بدانیم شاگرد کیست، نقاط قوت و ضعفش کداماند و چگونه با ما تعامل میکند طرح درس بنویسیم، دیگر هیچ شگفتیای هنگام تدریس رخ نمیدهد و یادگیری مختل میشود. هنر معلم این است که وجود حیّ و حاضرِ شاگردان را در لحظه با چشمهٔ جاری معرفت و دانش پیوند دهد.
گاهی هم باید طبق برنامه رفتار کرد. اگر بخواهم کنسرت بداهه بدهم، اینکه چه و چگونه مینوازم بستگی به حال آن لحظهام دارد. اما اگر اعلام کرده باشم ساعت هشتونیم شنبهشب کنسرت دارم و مردم برای به موقع آمدن برنامهریزی کرده باشند آنوقت دیگر از آسمان سنگ هم ببارد به موقع خودم را میرسانم و آمادهٔ اجرا میشوم. اگر چنین کنسرتی در شهری خارج از کشور باشد اصلاً خوش ندارم برنامهٔ پروازم بداههپردازانه باشد!
یک بار دوست پزشکی از من پرسید خلاقیتِ خودجوش و در لحظه چه ربطی به کار امثال من دارد که عملی و علمی است. در پاسخ از او پرسیدم «پزشکی هنرمندانه چگونه است؟» گفت در پزشکیِ قلابی آدم با کارش به مثابه نمونهٔ دیگری از مثالهای کتاب درسی برخورد میکند، یعنی بیمار را در حکم مجموعهای کلّی از علایم بیماری میبیند و میکوشد او را طبق گفتههای استادانش طبقهبندی کند. اما در پزشکیِ حقیقی بیمار شخصی منحصربهفرد است و در واقع پزشک آموختههایش را فرو میگذارد و در بحر خود شخص میرود.»
حجم
۴۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه