کتاب دیزاین یک شغل است
معرفی کتاب دیزاین یک شغل است
کتاب دیزاین یک شغل است نوشته مایک مونتیرو است و با ترجمه ماندانا فرهادیان نشر مشکی منتشر شده است. این کتاب به شما کمک میکند بتوانید در زمینه حرفهتان کسب درآمد کنید.
درباره کتاب دیزاین یک شغل است
کار، هرچقدر هم که خوب باشد، تا وقتی نتوانید آن را بفروشید، تمام نشده است. این کتاب راهنمایی است تا با حرفۀ دیزاین امرارمعاش کنید. کتاب شامل مبانی است، ازجمله کار کردن با مشتریها و با دیگران، ارزیابی کارتان و پول گرفتن. در این کتاب به راههای ارتباطگیریتان و روشهای اجرا کردن اصول و مبانی در تمام جنبههای کارتان نظر میافکنیم. هدف ما این است که دید شما را نسبت به شغلتان، دیزاین، بازتر کنیم تا علاوه بر استعداد، جنبههای کسبوکار و ارتباط را هم وارد قضیه کنید.
برخلاف باور عامه، دیزاینرها هنرمند نیستند. آنها مدلهای هنری را برای تجسم بخشیدن به فکر و فرایند به کار میگیرند؛ اما، برخلاف هنرمندان، برای حل مسئلۀ یک مشتری کار میکنند، نه به قصد ارائۀ دیدگاه خودشان نسبت به دنیا. آنها از سروکله زدن با محدودیت ها لذت میبرند.
ک پروژۀ دیزاین را به شرطی میتوان موفق دانست ‐و موفقیت معیار کیفی حقیقی است‐ که نه فقط بُعدی هنری داشته باشد، بلکه مشکلی واقعی را نیز حل کرده باشد. این کتاب به شما یاد میدهد که، بیآنکه به خدمتکار تبدیل شوید، جزئی از صنعت خدماتی باشید.
خواندن کتاب دیزاین یک شغل است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام فعالان حوزه دیزاین پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دیزاین یک شغل است
اگر به شما بگویم که نگران پیدا کردن مشتری بعدی نیستم، بزرگترین دروغ را در این کتاب به شما گفتهام. میتوانم به شما بگویم که با درست کردن یک پورتفولیوی پروپیمان، یا کسب تجربه بهحد کافی، یا رسیدن به سطح مشخصی از بدنامی در صنعت، دیگر لازم نیست نگران باشید. میتوانم به شما بگویم که با خیال راحت میخوابم و ساعت چهار صبح از توی رختخواب بیرون نمیپرم که دور زمین دوی دبیرستانِ محله بدوم. میتوانم به شما بگویم که هرگز نگران تعداد هدیههای زیر درخت کریسمس نیستم. همۀ اینها را میتوانم به شما بگویم؛ اما اگر بگویم دروغ گفتهام و نمیخواهم به شما دروغ بگویم. پیدا کردن مشتری وحشتناکترین و ترسناکترین چیزی است که در این دنیا میتوانم به آن فکر کنم. ترجیح میدهم از خودم گوشت آویزان کنم و با ببر بنگال کشتی بگیرم، اما دنبال مشتری نگردم.
اگر فکر میکنید تقاضای رسمی برای آن نوع کارِ دلبخواهتان خیلی ترسناک به نظر میرسد، پس همین حالا این کتاب را ببندید. راهتان را بکشید و بروید. در مورد انتخابهای زندگیتان دوباره فکر کنید و بهسراغ شغلی بروید که این قدر اضطراب نداشته باشد؛ مثلاً تمیز کردن لانۀ مار کبری. این کار را بکنید. پیش هیچکس هم کوچک نمیشوید. خود را در خرقهای بپیچید و از درگاه خدایتان طلب بخشایش کنید.
بروید!
(رفتند؟ چه عالی! مشتریهای بیشتری برای بقیۀ ما میماند.)
از شوخی گذشته، پیدا کردن مشتری یکی از ترسناکترین چالشهایی است که هر دیزاینری با آن مواجه است. بههرحال فقط وقتی میتوانید کاری را شروع کنید که مشتری داشته باشید. با همۀ این احوال، حتمیترین راه برای پیدا نکردنِ مشتری این است که نگران باشید و بترسید. مشتریها موقعی که میخواهند استخدام کنند دنبال اعتمادبهنفس میگردند. میخواهید مطمئن باشید که مشتری گیرتان نمیآید؟ پس نگران و مضطرب رفتار کنید. نمیگویم تظاهر کنید برایتان اهمیتی ندارد، میگویم مثل کسی رفتار کنید که پای شهرتش در میان است و حاضر است برای حفظ آن چک سنگین هم بکشد.
حجم
۱۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه