کتاب خودت رو آپدیت کن
معرفی کتاب خودت رو آپدیت کن
کتاب خودت رو آپدیت کن نوشتهٔ لیلا هاشم زاده و ویراستهٔ سودابه دوست محمدی است و انتشارات امید کویر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب خودت رو آپدیت کن
آگاهی یک گنج است و تمرینْ کلید آن؛ همانطور که انسان بدون هوا نمیتواند زنده بماند، خودشناسی هم به اندازهٔ هوایی که تنفس میکنیم برای ما مهم است و تا زمانیکه ما خودمان را نشناسیم و ندانیم رسالت زندگی ما چیست و برای چه هدفی پا به این دنیا گذاشتهایم زندگی سعادتمندی نخواهیم داشت و برای رسیدن به این موضوع باید ما خودشناسی و رشد فردی داشته باشیم. رشد فردی یعنی اینکه ما روی خودمان کار کنیم و تمرکزمان را از دیگران بهطرف خود معطوف کنیم. هر روز یک قدم کوچک به سمت بهتر شدن برداریم، مسئولیت صددرصد زندگیمان را خودمان بر عهده بگیریم. یکی از اهداف خلقت و زندگی ما در روی زمین همین رشد فردی است؛ بهتر شدن و تعالی یافتن دوری کردن از کارهای بیارزش انجام کارهایی که لذت درونی برای ما و حس مهم بودن و معنای زندگی به ما میدهند؛ وقتی حال خوبی داریم و با تمام وجود برای آرزوهایمان تلاش میکنیم، موفقیت را خیلی نزدیکتر از قبل میبینیم. این دنیا محل گذر است؛ پس بیا در این گذرگاه از خودت یک اثر هنرمندانه، یک اثر خوب و ماندگار و انرژی مثبت و پُر از حس خوب باقی بگذار؛ با خواندن کتاب خودت رو آپدیت کن دلت را بتکان، اشتباهات وقتی افتادند روی زمین، بگذار همانجا بمانند، فقط از بین اشتباهات خود یک تجربه را بیرون بکش و آن را قاب کن و به دیوار دلت بزن، اشتباه کردن اشتباه نیست در اشتباهات ماندن اشتباه است.
این کتاب سعی کرده برای مبحث هر فصل راهکار ارائه بدهد و این یک کتاب کاملاً کاربردی است.
خواندن کتاب خودت رو آپدیت کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خودت رو آپدیت کن
«من کی هستم؟
ما همه از بزرگترها و دوربریها از تلویزیون، کتابها، در مدرسه شنیدیم که گفتند ما انسانها اشرف موجودات هستیم و برای هدفی به این دنیا آمدهایم. یادم میآید دبیرستان بهخصوص در کتاب بینش آن زمان خیلی از این مطلب را میخواندیم که هدف از خلقت این جهان و ما بیهوده نبوده و ما برای هدف خاصی خلقشدهایم، آن هدف رسیدن ما به سعادت است. آن روزها این حرف را سرسری حفظ میکردیم تا نمرهمان را بگیریم و واحد را پاس کنیم؛ اما حالا که این همه سال گذشته شاید وقت آن رسیده است که در معنی این جمله بیشتر دقت کنیم. از خودمان بپرسیم که واقعاً من چه کسی هستم و برای چه به این جهان آمدام؟ وظیفه و رسالت من چیست؟ من هم تا الآن مثل بیشتر افراد جامعه بیهدف گذران زندگی میکردم و خیلی میشنیدم که هدف داشته باشید؛ از این حرفها، ولی واقعاً اهل اینجور کارها نبودم و با روزمرگی گذر عمر میکردم. شاید در روز حتی ده دقیقه هم اهل مطالعه نبودم. یک شب موقع خواب با خودم بهفکر فرورفتم، با خودم گفتم که برای چه صبح میخواهم از خواب بیدار شوم؟ برای انجام همان کارهای تکراری هر روز؟ آن هم با نق و غر بیشتر؟ من آمدهام که ظرف بشورم بپزم و غر بزنم؟ با بچهها سروکله بزنم؟ فلسفه حیات آفرینش همین است؟ رسیدن به سعادت همین است؟ البته نمیگویم اینها بد هستند، لازم و جزئی از زندگی هستند، اما مطمئن هستم اینها وسیلهای، نیستند تا ما را بهمرتبهٔ والاتر هدایت کنند. پس از آن روز با کتاب بیشتر دوست شدم، برای خودم برنامهریزی کردم و هر روز صبحها زودتر از خواب بیدار میشدم. برای من که تا ساعت ده صبح میخوابیدم خیلی سخت بود، ولی واقعاً خسته شده بودم از تکراری بودن روزهایم، از اینکه در خودم احساس پوچی و بیهدفی کنم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه