کتاب بهبود روان شناختی
معرفی کتاب بهبود روان شناختی
کتاب بهبود روان شناختی؛ توانبخشی بیماریهای مزمن روانی با رویکرد روانشناسی مثبتنگر نوشتهٔ ریتا اندرسن، لیندزی ج. اُدس و پیتر کاپوتی و ترجمهٔ رؤیا حبیبی و ندا حبیبی است و انتشارات ارجمند آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بهبود روان شناختی
این کتاب دربارهٔ الگوی بهبود روانشناختی است که هرچند از الگوی پزشکی و الگوی توانبخشی الهام گرفته است اما دیدگاهی نوین در مفهومسازی درمان در روانپزشکی است.
کتاب سعی میکند چارچوب جدیدی برای مفهومسازی بیماریهای شدید روانی در بافتار رشد و بالندگی انسان نرمال فراهم کند.
مفاهیم بهبود بیماری روانی در منابع مختلف مربوط به سوگ، فقدان، تروما و بیماریهای مزمن مقایسه شدهاند.
بهبودی را در بافتار حوزه رو به رشد روانشناسی مثبتنگر مطرح کرده و بر مفاهیم زندگی فعال، امیدبخشی و معنای زندگی تأکید میکند.
الگوی مصرفکننده خدمات روانپزشکی را به جای الگوی بیمار در رابطه درمانی مطرح میکند.
کتاب اساساً برای روانپزشکان، روانشناسان بالینی و مشاوران نوشته شده است و میتواند خاستگاه ایدههای متعددی برای کارهای پژوهشی و درمانی بیماریهای روانی از منظر روانشناسی مثبتنگر باشد؛ در عین حال متن کتاب روان و ساده فهم است و میتواند مورد استفاده بیماران و خانواده هم قرار گیرد.
ترجمهٔ این کتاب را دکتر رؤیا حبیبی، کارشناس حوزه بیمار روانی مزمن و دکتر ندا حبیبی، کارشناس حوزهٔ بیمار روانی مزمن انجام دادهاند.
خواندن کتاب بهبود روان شناختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای روانپزشکان، روانشناسان بالینی و مشاوران خواندنی و مفید است.
بخشی از کتاب بهبود روان شناختی
«در نیمه اول قرن بیستم، هیچ تعریف جهانی یا حتی فراگیر برای اسکیزوفرنی وجود نداشت. در ایالات متحده، مشی روانکاوانه سنتی قدرتمند منجر به گرایش بهسوی تعریف بلولر شد، در حالیکه در انگلستان، نشانههای خط اول اشنایدر غالب بودند و در اروپا تشخیص بیشتر بر پایه رویکرد پیشگوییکننده کراپلین بود (کلیر، ۱۹۸۰). کشورهای مختلف و حتی دانشکدههای مختلف در یک کشور، بهطور گستردهای مفهومپردازیهای متفاوتی از اسکیزوفرنی داشتند. (لف، ۱۹۸۸). اولین نظامهای طبقهبندی اختلالات روانی در میانه قرن بیستم منتشر شد. سازمان جهانی بهداشت (WHO) اختلالات روانی را در ویرایش ششم طبقهبندی بینالمللی بیماریها، آسیبها و علل مرگ وارد کرد (ICD-۶؛ WHO، ۱۹۴۸) و انجمن روانپزشکان آمریکا (APA) اولین ویرایش دستنامه تشخیصی و آماری را در سال ۱۹۵۲ منتشر نمود (DSM-I؛ APA، ۱۹۵۲). به هر حال اسکیزوفرنی در ایالات متحده به مراتب بیشتر از انگلستان یا اروپا تشخیص داده میشد. انجام دو برنامه تحقیقاتی عمده، این مشکل را برجسته کرد. اجرای پروژه مشترک تشخیصی توسط ایالات متحده و انگلستان (کوپر و همکاران، ۱۹۷۲) با این یافته همراه بود که تعداد افرادی که در ایالات متحده با تشخیص اسکیزوفرنی در بیمارستان پذیرش میشوند تقریبآ دوبرابر افراد مشابه در انگلستان است. علاوه بر این، هنگامیکه روانپزشکان انگلیسی، بیماران آمریکایی دارای تشخیص اسکیزوفرنی را مورد معاینه مجدد قرار دادند، تنها برای حدود ۵۰ درصد این بیماران همان تشخیص اسکیزوفرنی را تأیید کردند. (کوپر و همکاران، ۱۹۷۲). پس از آن WHO مطالعهای آزمایشی درباره اسکیزوفرنی در سطح بینالمللی انجام داد که یک پروژه تحقیقاتی بینفرهنگی بود. این پروژه شیوههای تشخیصی را در ۹ کشور با هم مقایسه میکرد. (WHO، ۱۹۷۳). در این تحقیق دوباره مشخص شد بسیاری از بیمارانی که در ایالات متحده برایشان تشخیص اسکیزوفرنی داده شده بود، اگر در سایر مراکز درمانی جهان مورد معاینه قرار میگرفتند، برایشان تشخیص رواننژندی (روانرنجوری) داده میشد.»
حجم
۸٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۸٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه