دانلود و خرید کتاب زنگ عطار ایرج افشاری اصل
تصویر جلد کتاب زنگ عطار

کتاب زنگ عطار

انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب زنگ عطار

کتاب زنگ عطار نوشتهٔ ایرج افشاری اصل، ۲ نمایشنامهٔ عرفانی برای نوجوانان است که در انتشارات نظری منتشر شده است. 

درباره کتاب زنگ عطار

کتاب زنگ عطار به معلمان و مربیان کمک می‌کند همراه با شاگردان خود یک نمایش آموزنده و جذاب اجرا کنند. این نمایشنامه متنی روان و ساده دارد و به‌خاطر سپردن آن برای نوجوانان آسان است. این کتاب به دانش‌آموزان کمک می‌کند فعالیت فوق‌‌برنامه موفقی داشته باشند. 

خواندن کتاب زنگ عطار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام مربیانی که می‌خواهند برای نوجوانان یک نمایش آماده کنند پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی کتاب زنگ عطار

«شاگرد۱: اگه پرسید چی؟

شاگرد۵: خُب جواب می‌دیم.

شاگرد۱: بابا استیو جابز، بابا انشتین.

شاگرد۶: ادبیات داریم آ... نه ریاضی، نه فیزیک...

شاگرد۱: بابا حافظ، بابا سعدی، بابا طاهر... چه بامزه، باباطاهر...[زیر آواز می‌زند.] باباطاهر باباطاهر باباطاهر/ پس خشخاشی ما چی شد آقاشاطر آقاشاطر؟

شاگرد۷: دیروز با بچه‌های محل اکیپی تیریپی رفته بودیم توچال... جاتون خالی.

شاگرد۲: خُب ما رو هم خبر می‌کردی.

شاگرد۷: انشاالله دفعه‌ی بعد.

شاگرد۳: منو هم خبر کنی‌آ...

شاگرد۷: به شرطی که قنداغ و سرلاکتو با خودت بیاری... [رو به شاگرد ته کلاس] هی شِرِک، تنسی تاکسیتو گوش کن دارم خاطره می‌گم... آره بچه‌ها جاتون خالی، از صبح که پایین کوه بودیم تا شب که رسیدیم به قلّه، از بس یه شعری رو خوندم که نزدیک بود فکّمون قِل بخوره بیافته پایین کوه...

شاگرد۴: حالا چه شعری می‌خوندین؟

شاگرد۷: حالا نه، جمعه... خب بچه‌ها من می‌خونم، هر کجا اسم حیوونی رو شنیدین، بگین کدوم حیوون...[می‌خواند.] یه مرغی داشتم.

همگی: کدوم مرغ؟

شاگرد۷: همون مرغِ زرد پاکوتاه، یه پاش بلنده و یه پاش کوتاه، که صد تومن می‌خریدنش، نمی‌دادمش... سگ اومد...

همگی: کدوم سگ؟[معلم وارد کلاس می‌شود و شاگرد ۷ متوجه نیست، همگی ساکتند.]

شاگرد۷: همون سگی که مرغ رو خورده.

همگی: ...

معلم: تو خجالت نمی‌کشی؟

شاگرد۷: کدوم مرغ؟[همه‌ی شاگردان نشسته‌اند. شاگرد ۷ مقابل معلم ایستاده است.]

معلم: بشین.[شاگرد ۷می‌نشیند و همزمان بقیه‌ی شاگردها بلند می‌شوند.] بشینین.[شاگرد ۷ بلند می‌شود. بقیه می‌نشینند.] بشین، بشینین... نگاشون کن، انگار یه مشت تیر آهن ریختند کلاس. [معلم روی صندلی می‌نشیند. سرش پایین است و کیفش را باز می‌کند. شاگرد ۷ عقب برمی‌گردد.)» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۷۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان