کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم)
معرفی کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم)
کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم) نوشتهٔ منوچهر اکبرلو و حامد نصرآبادیان است و نشر آماره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم)
بیشک پانتومیم یک هنر ناب جهانی است؛ چراکه جهان را مرزهای بیشمار گفتاری در برگرفته است؛ اما پانتومیم یک هنر رفتاری است. هنری که با تکیه بر توان جسم و ذهن تماشاگر را محصور یک یا چند روایت میکند.
آنچه در این شیوهٔ اجرایی اتفاق میافتد بهرهگرفتن بسیار از نیروی تخیل و ایجاد پلی ا ست برای جسمانیکردن این خیال.
بازیگران پانتومیم تداعیگران قصهاند؛ اما آنها با عبور از چند پله؛ بر صحنه، تداعیگری میکنند: تنفس، تمرکز، تخیل، تجسم، تکنیک، تمرین و در نهایت؛ تداعی.
آنچه در پانتومیم است زندگی در یک شرایط فرضی است؛ شرایطی که برای خود سرشار اصول و قاعده است و این اصول از ایده تا اجرا را شامل میشود.
اصول نویسندگی پانتومیم، آنچنان هم سو با اصول و قواعد نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی در ادبیات نمایشی نیست؛ چراکه در این هنر، بازیگر تنها با ایجاد یک موقعیت دست به روایت قصه میزند. در آثار بازیگران بزرگی همچون مارسل مارسو مثلاً ایجاد یک تیتر (آقای بیپ به ماهیگیری میرود) او را وارد چنان بازیای میکند که تماشاگر حتی توان پلکزدن را پیدا نمیکند.
در کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم) نویسندگان در ۱۳ نمایشنامه، سعی در تصویرسازیهای بیشتری کردهاند. نکته اینکه آنچه در پانتومیم کلاسیک اتفاق میافتد استفادهنکردن از آکسسوار، لباس و نور مجلل و حتی گاه موسیقی است. در این مجموعه بازیگر میتواند زن یا مرد باشد و کارگردان میتواند در لحظاتی برای تأثیرگذاری بیشتر قصه از افکت نیز استفاده کند.
خواندن کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به اهالی تئاتر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ۱۳ نمایشنامه کوتاه و کم حرف! (پانتومیم)
«خواب
زیر نور، کودکی دراز کشیده و بازی میکند.
چند سیب را میغلتاند. یک سیب به گوشهای میغلتد و میماند.
(میخندد)
پرندهای را برمیدارد. از دور صدای پرندهای در پرواز شنیده میشود. هواپیمایی را برمیدارد. صدای هواپیما... اوج میگیرد و پایین میآید و دوباره بالا میرود.
چند اسب برمیدارد. صدای اسبان را میشنویم. اسبی را جدا میکند. صدای شیهه اسب را میشنویم. اسبها را اضافه میکند. صدای اسبهایی که گروهی و سریع و پرسروصدا میدوند. یک اسب را از آنها دور میکند.
میخندد.
یک ماهی برمیدارد. آن را روی موج خیالی شناور میکند. صدای تلاطم آب را میشنویم. ماهی را از آب درمیآورد. ماهی به تلاش میافتد. دوباره آن را در آب خیالی میاندازد. آن را گوشهای میگذارد.
(میخندد)
کلافی را برمیدارد و با رشتههایش بازی میکند. رشتهها را فوت میکند و فروافتادن آنها را تماشا میکند.
(میخندد)
خمیازهای میکشد. خسته است. اطراف را نگاه میکند. به اسباببازیهایش چنگ میزند و آرام به خواب میرود. صدای در همِ شیهه اسب و آب و پرنده و دریا و هواپیما.
(لبخند میزند.)
(نور آرام میرود)
***
جنگل
ریزش باران ادامه دارد. اسب به جنگل پناه آورده است. باد و باران شدت میگیرد. اسب این سو و آن سو میدود، در جستجوی ِ سرپناه.
در لابهلای شاخههاست. گیر میکند. شاخهای سیب را از یالش پایین میاندازد. اسب متوجه نمیشود. حرکت میکند. راه میجوید. سیب میماند. سروصدا زیاد است. باد سیب را با خود میبرد. میکوشد بماند. بیهوده است. اسب میرود. رعدوبرق و زوزه باد، آرام فروکش میکند. سکوت بر صحنه... .»
حجم
۳۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه
حجم
۳۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جالب بود اما یه کم خسته کننده به نظر میرسید