کتاب سودای با تو بودن

کتاب سودای با تو بودن نوشتۀ زینب ارونی است. انتشارات همخونه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، داستانی عاشقانه دارد.

درباره کتاب سودای با تو بودن

کتاب سودای با تو بودن داستانی عاشقانه است. شخصیت اصلی این داستان، امیر نام دارد. خانوادۀ امیر بر ازدواج او با دختردایی‌اش لیلا پافشاری می‌کنند. امیر اما به یکی از هم‌کلاسی‌های خود علاقه‌مند است.

خواندن کتاب سودای با تو بودن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران داستان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سودای با تو بودن

«امیر بعد از برخورد با ماشین روی زمین افتاد و وسایلش روی زمین پخش شد...

بهرام با نگرانی به سمتش دوید و مهناز از پشت فرمون اتو مبیلش باپوزخند به آنها نگاه کرد...

ملیکا لبشُ گزید و گفت: وای خدای من... مهناز نکنه چیزیش بشه...

- حواسم بود...

بهرام لباس امیر را تکان داد و گفت: آخ ,خ... سالمی؟

سرش را تکان داد و به کتابهای پخش شده روی زمین نگاه کرد: اینا رو جمع کن.

مهناز از ماشین پیاده شد و به طرف آنها رفت قیافه متاسری به خودش گرفت: حالتون خوبه؟

با اخم نگاهش کرد: حتما باید از سر و صورتم خون بریزه تا بفهمی طوریم نشده.

حواست کجاست خانوم. این چه وضعه رانندگی یه بلد نیستی نشین پشت فرمون.

مهناز اخمی کرد و رویش را برگرداند که ادامه داد: نخیر مثل اینکه بدهکارم شدیم. ببخشید خوردم به ماشین شما»