کتاب بابا لنگ دراز
معرفی کتاب بابا لنگ دراز
کتاب الکترونیکی «بابا لنگ دراز» نوشتهٔ جین وبستر با ترجمه محسن معصومی در انتشارات همخونه چاپ شده است. بابا لنگدراز موفقترین کتاب جِین وبستر، یک رمان نامهنگارانه دنبالهدار است. این رمان اولین بار در سال ۱۹۱۲ منتشر شد. این داستان ماجراهای قهرمانش را، که یک دختر جوان به نام «جودی آبوت» است، در سالهای تحصیل در کالج روایت میکند.
درباره کتاب بابا لنگ دراز
بابا لنگدراز نخست بهصورت دنبالهدار در مجله آمریکایی خانه بانوان منتشر میشد که سرانجام در سال ۱۹۱۲ به صورت کتاب منتشر شد و به فروش بالایی دست یافت. این کتاب تنها یک اثر داستانی ساده نبود، بلکه برانگیزاننده تحرکی برای بهبود وضعیت نگهداری از کودکان یتیم نیز بود. در سال ۱۹۱۴ نمایشنامه موفقی از آن با اقتباس خود وبستر بر روی صحنه رفت. در سال ۱۹۱۹ نیز فیلمی صامت با بازی مری پیکفورد از روی آن ساخته شد. وبستر در سال ۱۹۱۴ دشمن عزیز را به عنوان دنبالهای برای بابا لنگدراز منتشر کرد.
جودی ابوت، دختری هجده ساله است که در یتیم خانه زندگی می کند. روزی به جودی خبر می دهند که میلیونری اسرارآمیز پذیرفته تا مخارج تحصیل او را بپردازد و یکی از بزرگترین رویاهایش را به واقعیت تبدیل کند. جودی احساس می کند برای اولین بار در عمرش، کسی را دارد که می تواند او را خانواده ی خود بداند. ولی قرار نیست همه چیز به میل جودی پیش برود زیرا مرد ثروتمند قصد دارد ناشناخته باقی بماند و از جودی خواسته که تنها درباره ی پیشرفتش در تحصیل برای او نامه بنویسد.
جین وبستر (Jean Webster)، در رمان بابا لنگ دراز علاوه بر جنبههای سرگرم کننده به عواطف و احساسات لطیف انسانی مثل بخشش، نوع دوستی، صبر و پایداری و… نیز اشاره میکند. جودی آبوت در کتاب بابا لنگ دراز به نوعی طرفدار حقوق زنان در اجتماع و فردی آزادیخواه است. این داستان به شیوهای بیان شده که هر فردی، در هر سن و سال، ارتباط خوبی با آن دارد.
کتاب بابا لنگدراز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهایی با فرم روایت نامهنگاری پیشنهاد میشود.
درباره کتاب بابا لنگ دراز
چهارشنبه ی نحس
چهارشنبهی اول هرماه روز واقعاً مزخرفی بود که همه با ترس و لرز منتظرش بودند با شجاعت تحملش میکردند و بعد فوری فراموشش میکردند. در این روز کف زمین همه جای ساختمان باید برق میافتاد، میز و صندلیها خوب گردگیری و رختخوابها صاف و صوف میشد. ضمن اینکه نود و هفت بچهی یتیم کوچولو که توی هم لول میخوردند باید حسابی تر و تمیز میشدند، سرشان شانه میشد، لباس چیت پیچازی نو و آهارخورده به تنشان میرفت و دکمههاشان انداخته میشد و به همهی آنها تذکر داده میشد که مودب باشند و هروقت یکی از اعضای هیئت امنا با آنها صحبت کرد بگویند:
بله آقا. خیر آقا.
Blue Wednesday
The first Wednesday in every month was a Perfectly Awful Day-- a day to be awaited with dread, endured with courage and forgotten with haste. Every floor must be spotless, every chair dustless, and every bed without a wrinkle. Ninety- seven squirming little orphans must be scrubbed and combed and buttoned into freshly starched ginghams; and all ninety- seven reminded of their manners, and told to say, `Yes, sir,' `No, sir,' whenever a Trustee spoke.
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه زیاد جالب و دقیقی نداره اما بد هم نیست. قسمتهاییش هم سانسور شده که اگر کسی داستان رو ندونه و برای اولین بار بخونه ممکنه گیج بشه