دانلود و خرید کتاب طوفان مهیب لورین رابینسون ترجمه حیدر خسروی
تصویر جلد کتاب طوفان مهیب

کتاب طوفان مهیب

معرفی کتاب طوفان مهیب

کتاب طوفان مهیب؛ ده داستان درمورد گرمایش و انهدام زمین به دست بشر نوشتهٔ لورین رابینسون و ترجمهٔ حیدر خسروی است و نشر خوب آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب طوفان مهیب

کتاب طوفان مهیب مجموعه داستان کوتاهی است دربارهٔ مسئلهٔ گرمایش و انهدام زمین به دست بشر. هرکس با ادبیات گرمایش جهانی آشناست، عنایت دارد که اکثر کتاب‌ها و مقالات نوشته‌شده دربارهٔ آن، غیرداستانی‌اند یا در برخی موارد، به‌قصد نمی‌خواهند داستانی باشند. روشن است که این تلاش‌ها عامهٔ مردم را حول محور نیاز برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و همچنین آمادگی برای تخفیف تأثیرات آتی گرمایش، یک‌رأی نکرده‌اند.

زمانی دوریس لسینگ، رمان‌نویس، شاعر و نمایشنامه‌نویس آمریکایی، در جمله‌ای مشهور گفت: «شکی نیست که داستان بهتر از عهدهٔ بیان حقیقت برمی‌آید.» جالب اینجاست که دست‌کم درمورد گرمایش زمین، حقیقت بسیار سریع‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد، با داستان جفت‌وجور شد.

 این کتاب تلاش دارد از این گفتهٔ لسینگ برای بیان حقیقت از طریق داستان استفاده کند. تا همین اواخر، به مسئلهٔ گرمایش بیشتر با اصطلاحات علمی می‌پرداختند. آنچه بر سر سیاره‌مان می‌آید، علوم اقلیم‌شناسی و زمین‌شناسی مفصلاً توصیف، تعریف و مستند کرده‌اند و همچنان می‌کنند.

اما علم گاهی بدترین دشمن خودش می‌شود. بیان هشدارهایش به زبان علمی و با آمار، نمودار و جدول ممکن است حوصلهٔ خوانندگان را سر ببرد. زیرا نوشتن دربارهٔ مفاهیم و «چه می‌شود اگرها» بیرون از قلمروی علم عینی قرار دارد و جدال برای فهم علت این نگرانی‌ها را به خود مردم وامی‌گذارد. مردم نمی‌توانند میان آنچه می‌خوانند و می‌شنوند، و تجارب واقعی‌شان ارتباط برقرار کنند. اما داستان به‌دلیل اینکه تقریباً مبتنی است بر بدترین تجارب یا بدترین سناریوهای گرمایش که دانشمندان متخصص شرایط اقلیمی و زمین ارائه داده‌اند، می‌تواند این شکاف را پر کند.

باربارا کینگسالور، نویسندهٔ آمریکایی، در بحث از رمان اقلیمی اخیرش، هجرت پروانه‌ها، همین مسئله را بیان می‌کند: «چرا شواهد و مدارکی را که در رابطه با تغییر اقلیمی می‌بینیم، باور می‌کنیم یا نمی‌کنیم؟ علم به ما نمی‌گوید باید چه‌کار کنیم. فقط دربارهٔ چیستی این تغییرات می‌گوید.»

ده داستان این مجموعه ممارست‌هایی است که طی آن تأثیر انسان بر بحران اقلیمی بررسی می‌شود. این داستان‌ها فرضی‌اند یا شاید بتوان در زمرهٔ ژانر نوظهوری دانستشان که به‌تازگی داستان اقلیمی نامیده‌اند. هر داستان با چالش متفاوتی سروکار دارد که درنتیجهٔ گرمایش زمین پیش روی ما قرار گرفته است. داستان‌ها خوانندگان را به سراسر دنیا و فراتر از زمان می‌برند تا شاهد مبارزهٔ انسان‌ها برای مواجهه با این تجارب واقعی جدید باشند. برخی از داستان‌ها افراد را در وضعیت آسیب و زیان قرار می‌دهند و برخی دیگر بیشتر بر خلاقیت انسان در تقلیل تأثیرات گرمایش تمرکز می‌کنند. تمام داستان‌ها بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و مبتنی‌بر بدترین وضعیت اقلیمیِ آن زمان نوشته شده‌اند.

«خروج» یکی از داستان‌های این مجموعه است که تخلیهٔ ویاتوپو، یکی از هشت جزیرهٔ کشور پولینزی، را تصویر می‌کند. این جزیره‌ها و بسیاری از آب‌سنگ‌های مرجانی اقیانوس آرام در حال غرق شدن‌اند. داستان دیگر، «کلـیمانجـارو»، ماجرای خبرنگاری تلویزیونی است که این قلهٔ ۵۸۹۵ متری در تانزانیا را بالا می‌رود تا وقتی آخرین پهنهٔ یخی نمادین آن آب می‌شود، در آنجا حاضر باشد. 

بنگلادش در صدر فهرست کشورهایی است که به‌شدت در معرض تأثیرات گرمایش قرار دارند. داستان «طوفان مهیب» قصهٔ خانواده‌ای بنگلادشی را روایت می‌کند که به‌سختی می‌کوشند از طوفانی موسمی در خلیج بنگال جان سالم به در ببرند. 

فرانچسکا و پائولو، در داستانی به همین نام، به‌همراه عده‌ای دیگر تلاش می‌کنند با تخلیهٔ موزه‌ها و کلیساهای ونیز از آثار هنری باشکوه، میراث هنری شهر را از نفوذ آب‌های دریای آدریاتیک نجات دهند. ونیز از زمان بنایش در قرن دوازدهم همواره آرام‌آرام فروکش می‌کرده، اما بالا آمدن سطح آب دریا در اثر گرمایش این روند را سرعت بخشیده و به طوفان‌های مکرر دامن زده است. به‌علاوه، آب‌ها سریع‌تر از آنی که پیش‌بینی می‌شدند، در حال بالا آمدن‌اند. همین حالا هم طبقهٔ اول بسیاری از ساختمان‌ها زیر آب رفته‌اند.

در مقابل، گرم شدن زمین خشکسالی‌هایی به‌مراتب شدیدتر در جاهای دیگر به وجود آورده است. یکی از کشورهایی که بیشترین تأثیر را از این وضعیت پذیرفته، سودان جنوبی در نزدیکی لبهٔ صحرای بزرگ آفریقاست. سودان جنوبی به‌علت خشکی‌اش، ششمین کشوری است که در معرض بیشترین خطر گرمایش قرار دارد؛ همین وضعیت به قتل‌عام‌های قبیله‌ای بر سر زمین‌های کشاورزی محدود انجامیده است. داستان «ژرف‌ترین و تاریک‌ترین»، جزئیات نبردی قبیله‌ای میان دو قبیلهٔ این کشور را از زبان پزشکی از سازمان پزشکان بدون مرز روایت می‌کند که به ورطهٔ این جنگ افتاده است.

خواندن کتاب طوفان مهیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند موضوع گرمایش زمین را در داستان‌ها دنبال کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب طوفان مهیب

رد پایشان را تماشا می‌کردند و آهسته قدم برمی‌داشتند. آب کانال شهبازپور اندکی فروکش کرده و مسیر قدیمی را آشکار کرده بود؛ همان مسیری که برادران احمد تقریباً هر روز گز می‌کردند تا به شالیزار خانوادگی برسند. مسیر کاملاً خیس‌خورده و سطح رُستی فشرده‌اش لغزنده بود. آن دو پابرهنه از میان خس‌وخاشاک به‌جامانده از آب طوفان حرکت می‌کردند و، هم‌زمان، مراقب مارهایی هم بودند که از این مسیر به جایی امن می‌خزیدند.

سومون، برادر بزرگ‌تر، چوب‌دستی‌به‌دست جلوتر حرکت می‌کرد؛ مردی قوی‌بنیه که در چهل‌ونه‌سالگی به نظر می‌رسید در این تالاب بنگلادش فرازونشیب‌های زندگی را پشت سر گذاشته و چوب‌دستی را فقط برای دفاع در دست گرفته است. آشیک در سکوت بدون اینکه حرفی بزند، پشت سر او حرکت می‌کرد. این روزها به‌ندرت پیش می‌آمد حرفی بزند. از وقتی آنیکا سر زا رفت، آشیک مثل گلبرگ‌های نیلوفر آبی که روی خاک افتاده باشند، در خودش فرورفت. او و پسرش، رانا، به خانهٔ سومون نقل‌مکان کرده بودند تا آنجا با همسر و سه بچهٔ او زندگی کنند. غم و اندوه آشیک کنار آمدن با زندگی روزمره را برایش مشکل کرده بود.

آشیک دستش را روی شانهٔ سومون گذاشت. ایستادند و مار سیاهی با خطوط زرد را نگاه کردند که داشت مارپیچ از مسیر می‌گذشت تا زیر زمین برود. سومون با به زبان آوردن عبارت عربی‌ای که در کودکی یاد گرفته بود، گفت: «خدا را شکر که رنگارنگ‌اند. خواست خداست که ما یک روز دیگر زنده بمانیم. ان‌شاءاﷲ.» می‌دانست که گزش مار، اگر به‌درستی درمان شود، همیشه مرگبار نیست. اما امکانات پزشکی در منطقهٔ روستایی منپورا کمیاب بود.




نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۲۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان