کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند
معرفی کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند
کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند نوشتهٔ ال. پراکاش است و فاطمه وفاییزاده آن را ترجمه کرده است. این کتاب توسط انتشارات همشهری منتشر شده است.
درباره کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند
در این کتاب، نود داستان کوتاه روایت شده؛ داستانهایی که با تهمایهٔ طنز، تلنگری به خواننده میزنند و او را به فکر فرو میبرند. داستانهای کتاب طوری انتخاب شده که روی دیدگاه آدمها تأثیر بگذارد؛ آدمهایی که شاید گاهی فکر کنند دیگر انگیزهای برای ادامه مسیر زندگی ندارند، یا نباید منتظر اتفاق خوشایندی باشند.
هدیهٔ دیگری که کتاب به خوانندهاش میدهد این است که ارزشهایی را یاد آدم میآورد که شاید پشت اتفاقهای روزمره زندگی گم شده باشند.
روایتهای کتاب اغلب از فرهنگ هندوستان است؛ اما از مثلها و روایتهای کشورهای دیگر هم استفاده شده است. کتاب در پی القای این مطلب است که شیوهای که آدمها برای زندگی انتخاب
میکنند، گاهی کامال درست از آب در نمیآید. اگر با یک ویژگی اخلاقی در زندگی به نتیجهٔ خوبی نرسیدهایم، راههایی برای تغییرش هست. بعضی وقتها خواندن یک روایت کوتاه میتواند به بازنگری شیوهٔ زندگی ما کمک کند.
خواندن درباره کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از درباره کتاب نود دقیقهای که زندگیتان را عوض میکند
پدر و مادر خرچنگ مادهای، آرزو داشتند ازدواج دخترشان را ببینند. اما دخترشان یک خرچنگ معمولی نبود. دختر موقر و شایستهای بود پر از تکبر؛ یک افادهای به تمام معنا. میگفت: «با خرچنگ معمولی ازدواج نمیکنم.» خواستگاران فراوانی از راههای دور و دراز آمدند. تمامشان مثل همهٔ خرچنگها از پهلو راه میرفتند. دخترک همه را رد کرد تا اینکه یک روز دل انگیز خرچنگی را دید که مستقیم راه میرفت. بله، این یکی به جای آنکه از پهلو راه برود، از عقب به جلو راه میرفت. خوشحال شد. با هم ازدواج کردند و به لانهٔ خرچنگیشان رفتند. آن شب خرچنگ خانم متوجه شد، جوانک بوی گند الکل میدهد، دو تا از ناخنهایش شکسته و یکی از چنگالهایش هم خم شده است. اما خودش را دلداری داد که شوهرش منحصر به فرد و متفاوت است.
صبح روز بعد وقتی دید شوهرش از لانهٔ خرچنگی بیرون میرود، بهت زده شد. جوانک داشت از پهلو راه میرفت، مثل هر خرچنگ معمولی دیگری. خرچنگ خانم ناراحت شد. با تعجب سر شوهرش فریاد زد: «تو که دیشب مستقیم راه می رفتی.»
خرچنگ نر زود جواب داد: «خب عزیزم، هر روز که نمی شه یه شیشه الکل خورد.»
ِ خرچنگ خانم به تلخی حقیقت پی برد. باید بهای سنگینی برای افادهاش میپرداخت. بهای تکبر، بهایی است که برای چیزهای نامربوط پرداخت میشود؛ چیزهایی که ظاهراَ مفیدند، اما در حقیقت ارزشی ندارند.
ارزشدادن به تکبر، به کارها ارزش دروغینی میدهد، یامتکبران را که اساساً ضعیف و احمق هستند، تشویق میکند. دوری از تکبر عالمت قدرت و عقل است.
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه