دانلود و خرید کتاب مهمان چیستا یثربی
تصویر جلد کتاب مهمان

کتاب مهمان

نویسنده:چیستا یثربی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مهمان

«مهمان» فیلمنامه‌ای به قلم چیستا یثربی( -۱۳۴۷)، نویسنده و روان‌شناس ایرانی است. محور این فیلمنامه‌، آزاده‌ای است که پس از سال‌ها اسارت به جامعه و خانواده بازمی‌گردد. او پس از سال‌ها دوری، باید خود را با فضای دگرگون‌شده و تازه‌ای که با آن آشنایی ندارد تطبیق دهد و در این میان چالش‌های روحی زیادی پیش روی اوست. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «یونس در مدرسه راه می‌رود. به دیوارها دست می‌کشد. گویی چیزهایی یادش می‌آید. وارد کلاسی می‌شود. پشت یکی از نیمکت‌ها می‌نشیند. فراش مدرسه در حال جارو زدن، وارد می‌شود. فراش از دیدن یونس تعجب می‌کند. فراش: شما اینجا چیکار می‌کنین، آقا؟ یونس: من؟ فراش: (جلوتر می‌رود و عینکش را روی صورتش می‌گذارد. ) به‌به! آقا یونس... آقا یونس راویان... گل اومد، بهار اومد... می‌خواهد او را ببوسد، یونس خود را عقب می‌کشد. یونس: خواهش می‌کنم... فراش: (جلو می‌آید. ) قربونت برم پسرم!... (او را در آغوش می‌کشد. ) منو که یادت میاد؟ مشهدی اکبر... یونس در حالت تسلیم و بی‌دفاعی، در آغوش مشهدی اکبر است. ناگهان چشمش به نوشتۀ روی تخته سیاه می‌افتد: «الهی، دانی که بی‌ تو هیچ کسم... » فراش: وقتی شنیدم برگشتی، داشتم بال درمی‌آوردم. به همه گفتم: می‌دونستم که این پسر خوب از اونا نیست که بی‌خداحافظی بره... یونس: گفتی اسمت چی بود؟ فراش: مشهدی اکبر، شما مشتی صدام می‌کردین، یادت نمیاد؟ یونس: من؟ فراش: آره، شما، بچه‌ها، محسن، ایمان، علی‌اکبر، هیچ‌کدومو یادت نمیاد؟ یونس: یه غم، اینجاست... اینو حس می‌کنم... رو سینه‌م. حتی اینجا، رو نیمکتا. رو دیوارا... یه چیزی که آزارم می‌ده... من چه اون یونسی باشم که شما فکر می‌کنی، چه نباشم... این درد اینجاست، مشتی. (با خودش) بیرون نمی‌ره... به سمت در می‌رود. فراش: بچه‌‌ها از شنیدن خبر آزادیت جشن گرفتن. قراره هفتۀ آینده دور هم جمع بشن... یونس: بچه‌ها؟ (مکث) کدوم بچه‌ها؟»
معرفی نویسنده
عکس چیستا یثربی
چیستا یثربی
ایرانی | تولد ۱۳۴۷

چیستا یثربی، نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان، مدرس دانشگاه و نویسنده تئاتر و سینما در ۲۷ مهر ۱۳۴۷ زاده شد.

سپیده
۱۳۹۶/۱۰/۲۴

چیستا یثربی؛ - روزهایی که بی تو می گذرند، فقط می گذرند،روز نیستند،شب هم نیستند، مثل برزخ، معلق میان زمین و هوا ! (رمان خواب گل سرخ) - گمان نمی کنم بعد از شکستن دلم، خرده هایش را بخواهم، با آنها چون

- بیشتر
.parnia.
۱۳۹۵/۱۱/۱۳

عالیه🌷❤

خوشاگمنامان
۱۳۹۵/۰۷/۲۲

عالی بووود

آتوسا
۱۳۹۵/۰۶/۰۵

ممنون از خانم یثربی، خیلی عالی

زِیْمَدْ جاویدی
۱۴۰۰/۰۱/۳۱

چقدر قشنگ خودمانی

jasmine
۱۳۹۷/۱۱/۱۹

نسبت ب کارای دیگرشون،من این رو خیلی نپسندیدم

حجم

۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان