دانلود و خرید کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر رابرت اشپیتزر ترجمه میثم توکلی بینا
تصویر جلد کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر نوشتهٔ رابرت اشپیتزر و میثم توکلی بیناست و انتشارات پارسیک آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

رابرت اشپیتزر در این اثر خود نشان می‌دهد که نظریهٔ کیهان‌شناسی معاصر هم‌بستگی زیادی با متون دینی دارد و در کنار شواهد و برهان‌های دیگر می‌تواند خداوند آفریدگار را اثبات کند. یکی از مزایای این متن، متعارف بودن روش تحلیل و تصریح به آن است؛ یعنی به روشنی منظور خود را از اثبات و روش خود بیان می‌کند. متون دیگری هم در زبان انگلیسی در همین راستا نوشته شده اما اغلب آن‌ها از نظر دقت و قوت تقریر فیزیکی یا فلسفی هم‌پایهٔ این متن نیستند. اشپیتزر به کمک همکاران خود تقریر فنی دقیقی از هر موضوع پدید آورده و حتی به نظر می‌رسد در این کار تا حدی افراط کرده، به طوری که به بخش نخست کتابش یک مقالهٔ بسیار علمی و دشوار را از بوریس گوردون پیوست کرده است. 

بخش نخست کتاب به کیهان‌شناسی می‌پردازد و بخش دوم به برهان‌های فلسفی و بخش سوم به تعالی و امور عرفانی یا رازآلود. در این میان، انبوهی از مطالب که ممکن است گذرا به گوش علاقه‌مندان خورده باشد، به دقت موشکافی می‌شود و هشت فصل کتاب شکل می‌گیرد. یکی از مزایای این کتاب این است که خود را به رویکرد فلسفهٔ تحلیلی مقید نکرده است و در بخش آخر و قسمتی از بخش دوم رویکردی غیرتحلیلی دارد.

نباید فراموش کنیم که مباحث کتاب از دیدگاه مسیحیت طرح شده و بدیهی است تفاوت‌هایی با دیدگاه اسلامی دارد. از این رو، هرگاه تفاوت‌ها محسوس‌تر شده‌اند، در توضیح، مترجم، نکاتی را در پی‌نوشت افزوده‌است. با این حال، دیدگاه‌های بسیار جالب و مشترکی وجود دارد که در واقع روح این کتاب است؛ مانند اینکه نویسنده جایگاه علم را با الهیات در نمی‌آمیزد و خداباوری را از راه‌های متافیزیکی و فلسفی باوری قطعی می‌داند، همچنین این دیدگاه که خداوند را موجودی فرازمانی و ذاتا متعالی می‌داند که از هر جهت یگانه و غیر قابل توصیف است و تنها تبیین ممکن و سازگار از جهان موجود است و نیز باور به ناتمامیتِ تبیین علمی که برخاسته از روش و رویکرد آن است. جایگاه علم بیش از مدل‌سازی و تبیین سازوکار نیست، در حالی‌که خالق یگانه علت بنیادین همهٔ سازوکارها و موجودات است و پاسخی به پرسش‌های بنیادین از سنخ چرایی است.

یادداشت‌های پایان هر فصل این کتاب بسیار مهم و حاوی نکات تکمیلی مهمی است. 

خواندن کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کسانی که می‌خواهند از طریق فیزیک و علم و فلسفهٔ معاصر به اثبات وجود خدا برسند پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

ما باید با روشن کردن آنچه علم واقعا دربارهٔ آغاز جهان و علیت فراطبیعی می‌تواند به ما بگوید آغاز کنیم. اولا خلاف فلسفه و متافیزیک، علم نمی‌تواند به صورت قیاسی آفرینش یا خداوند را اثبات کند؛ زیرا علم طبیعی با جهان فیزیکی و قواعدی سر و کار دارد که ما آن‌ها را «قوانین طبیعت» می‌خوانیم و پدیده‌های درون آن جهان از آن‌ها پیروی می‌کنند. اما خداوند یک شی یا پدیده یا قاعده درون جهان فیزیکی نیست؛ از این رو، علم هیچ چیز دربارهٔ خداوند نمی‌تواند بگوید. به‌علاوه، علم رشته‌ای تجربی و استقرایی است و به معنای دقیق کلمه، علم نمی‌تواند یقین پیدا کند که همهٔ داده‌های ممکنی را که ممکن است به تبیینی کامل از پدیده‌های فیزیکی خاص یا خود جهان مرتبط باشند، در نظر گرفته است. این نکته در بازنگری‌هایی که دربارهٔ مدل مه‌بانگ صورت گرفته است، به‌طور کاملا روشن دیده می‌شود.

پس علم به ما چه می‌تواند بگوید؟ می‌تواند شواهد دال بر تناهی زمان گذشته در جهان را، آن‌گونه که امروزه می‌دانیم هست یا آن‌گونه که فکر می‌کنیم می‌تواند باشد، شناسایی، جمع‌آوری و ترکیب کند. هم‌چنین، علم می‌تواند احتمال بسیار اندک رخ دادن تصادفی شرایط لازم برای حفظ حیات در جهان را، آن‌گونه که امروزه می‌دانیم هست یا آن‌گونه که فکر می‌کنیم می‌تواند باشد، شناسایی کند.

گرچه نتایج علمی در پرتو داده‌های جدید دست‌خوش تغییر می‌شوند، نباید اجازه دهیم این امکان باعث شود تا ما به نحوی غیرضروری اعتبار نظریه‌های پرسابقه، مستحکم و موشکافانه اثبات شده را نادیده بگیریم. بنابراین، معقول و مسئولانه است که به چنین نظریاتی، تا وقتی داده‌های جدید تغییر آن‌ها را الزام کند، ارزش صدق مشروط نسبت دهیم.

کاربر 2720935
۱۴۰۲/۰۳/۲۹

ترجمه سخیف و سخت

وقتی کیهان‌شناسان می‌گویند جهان در حال انبساط است، منظورشان مطلقا این نیست که اشیای درون جهان «داخل» فضا در حال دور شدن از یک‌دیگرند؛ بلکه مقصودشان این است که خود «فضا» در حال باز شدن است. کهکشان‌هایی که از یک‌دیگر بسیار دورند در حال دور شدن بیش‌تر از یک‌دیگرند، نه به این دلیل که آن‌ها درون فضا در حال حرکت‌اند (که این تاثیر نسبتا کمی دارد)، بلکه به این دلیل که فضای بین آن‌ها در حال باز شدن است. در تمثیلی که معمولا برای تبیین این انبساط به کار می‌رود، جهان به سطح بادکنکی در حال انبساط تشبیه می‌شود که تمام خوشه‌های کهکشانی آن مانند نقطه‌هایی کوچک بر سطح آن بادکنک نقاشی شده‌اند. هنگامی که جهان (بادکنک) منبسط می‌شود، خوشه‌های کهکشانی (نقطه‌های نقاشی شده) همگی از یک‌دیگر دور می‌شوند. در نتیجه، این گونه نیست که نقطه‌های نقاشی شده بر روی سطح بادکنک حرکت کنند (گرچه اندکی حرکت می‌کنند)؛ بلکه این بادکنک است که سطح (یا در مورد جهان، حجم) بیش‌تری پیدا کرده است.
چڪاوڪ
مدل «کلاسیک» مه‌بانگ به نظر می‌رسید متضمن آغازی برای جهان در یک تکینگی هاوکینگ‌پنروز است؛ اما این احتمال را مدل «معاصر» مه‌بانگ کاهش داد؛ مدلی که امکان یک عصر کیهان‌شناختی کوانتوم نخستین و نوعی پویایی تورمی را (که این را امکان‌پذیر می‌کرد که جهان ما تنها یک جهان در میان شمار زیادی از جهان‌های ممکن درون مجموعه‌ای از جهان‌های‌موازی نظری است) پدید آورد. احتمال خود این نگاه که کاهندهٔ احتمال مذکور است، بعدها با کشف آرویند بورد، آلن گاث و الکساندر ویلنکین که جهان (و/ یا جهان‌های‌موازی) مبتنی بر مدل تورمی بایست آغازی داشته باشد، کاهش یافت. از آن‌جا که این موضوع بیانگر وجود یک کرانه برای زمان است (که پیش از آن هیچ زمانی نیست)، نتیجه‌گیری‌های بورد، گاث و ویلنکین قویا به خلقتی برای جهان رهنمون می‌شود؛ خلقتی که از هیچ ماده‌انرژی فیزیکی پیش‌ترموجودی پدید نیامده است. در نتیجه، علت چنین خلقتی باید فراتر باشد از جهان ما یا جهان‌های‌موازی‌ای که ممکن است در آن قرار گرفته باشد.
چڪاوڪ
نظریهٔ کوانتوم افق‌های وجود شناسی را به‌وسیلهٔ الزام آن به مخالفت با نامکان و میدان‌های اطلاعات، که به نوبهٔ خود شواهد جدیدی به سود ابعاد غیرمادی‌انگارانه (شبه اطلاعاتی) واقعیت فیزیکی ارایه کرده است، بسط داده است. نظریهٔ نسبیت عام اینشتین ما را به تجسم دوبارهٔ جهان به مثابه یک کل متناهی فعالانه پیوسته در تقابل با جهان نامتناهی نیوتنی که متشکل است از ذره‌های جرمی در فضای خالی، مجبور کرده است. کیهان‌شناسی مه‌بانگ احتمال تناهی جهان قابل مشاهده را مطرح کرده است و نظریهٔ معاصر تورم جهانی احتمال قوی یک سیاه‌چالهٔ آغازین را، که دربردارندهٔ قدرتی علّی که فراتر از زمان و مکان جهانی است، ثابت کرده است. اگر این کشفیات جدید امکان ضمیمه شدن به براهین سنتی برای اثبات وجود خدا را داشته باشند، مبنای عقلانی قابل توجهی برای اثبات وجود یک خالق ازلی-ابدی برای ماسوی فراهم می‌آورند که یکتا، نامشروط، نامحدود، مطلقا بسیط و فوق هوشمند است.
چڪاوڪ
ارسطو در مابعدالطبیعه راه حل خود را در مورد این معضل که چه‌گونه محرک نخست می‌تواند بدون تحرک حرکت بخشد، بیان می‌کند. مثلا، با ترسیم علت غایی در وضعیتی که همهٔ متحرک‌های زیر مجموعه را به حرکت وامی‌دارد: «با توجه به دو معنای غایت و تمایز آن‌ها از یک‌دیگر، معلوم می‌شود که علت غایی در میان موجودات نامتحرک قرار دارد...علت غایی نامتحرک همان‌گونه محرک است که معشوق محرک است؛ در حالی که هر محرک دیگر چون خود به حرکت آورده می‌شود، اشیای دیگر را نیز به حرکت در می‌آورد. هر شیئی که به حرکت آورده می‌شود، ممکن است غیر از آن نیز که هست باشد. از این رو اگر فعلیتش نخستین نوع حرکت مکانی است، چون دست‌خوش تحرک و تغییر است، ممکن است -اگر نه از حیث جوهری- از حیث مکان غیر از آن باشد که هست. ولی چون چیزی هست که اشیای دیگر را به حرکت درمی‌آورد، در حالی‌که خود آن نامتحرک و موجود بالفعل است، این چیز به هیچ وجه ممکن نیست غیر از آن باشد که هست.
چڪاوڪ
در علم، واژهٔ «نظریه» لزوما به این معنا نیست که با ایده‌ای سر و کار داریم که صرفا یک فرضیه است. بلکه «نظریه» اغلب به معنای تبیینی از مجموعه پدیده‌هایی است که به‌طور بسیار محکمی اثبات و به خوبی آزموده شده‌اند. در چنین حالتی است که «نظریه» به معنای تبیین نظری صحیح از داده‌های آزمایشی و مشاهدتی محسوب می‌شود.
چڪاوڪ

حجم

۷۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۷۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان