کتاب بدرقه یک مسافر
معرفی کتاب بدرقه یک مسافر
کتاب بدرقه یک مسافر نوشتهٔ منوچهر کدیور در انتشارات امید ایرانیان چاپ شده است. این کتاب سرگذشت محمدعلی غلامحسین زاده فسایی (کدیور) است که در سن ۱۷ سالگی در حین انجام فعالیت ورزشی دچار آسیب جدی شد و در پی آن درگذشت. کتاب توسط برادر آن مرحوم آقای منوچهر کدیور نگاشته شده و حاوی اطلاعات ارزشمندی در مورد محمدعلی و فعالیت های او در طول عمر کوتاهش و واکنش هایی که مرگ وی برانگیخت، است. مرگ نابهنگام این جوان هنرمند تاثر فزاینده خانواده و آشنایان را باعث شد و بنای باغ کدیوری حاصل تلاش های پدر برای پر کردن جای خالی فرزند بود. این کتاب همچنین دربرگیرنده مطالبی خواندنی از اوضاع فرهنگی و آموزشی و اجتماعی آن ایام شهر فساست.
درباره کتاب بدرقه یک مسافر
در پشت جلد کتاب به نقل از استاد لطفعلی صورتگر که معلم محمدعلی در دوران تحصیلش در شیراز بوده، چنین می خوانیم:
روز نوروز برای تبریک عید به خانه محقر من آمد و با یک انتشار ضمیری که واقعا مرا از خوود به در کرد دستم را بوسید. من او را دعا کردم و سعادت لایزال را از خدای بزرگ، دانای نهان و آشکار، او که حیات زندگانی ما به دست اوست درخواست نمودم.
آن روز از من تقاضای تخلص شاعری کرد و من او را "کدیور" گفتم تا سادگی و طهارت دهقانی، همیشه از دارنده آن اسم نمایش پیدا کند و قبول کرد.
کتاب بدرقه یک مسافر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آثار زندگینامهای پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بدرقه یک مسافر
ٰموّرخه ۲۵ برج اسد سیچقانئیل ۱۳۰۳ (برابر با ۲۵ مرداد ۱۳۰۳) که برای سرکشی و تفتیش به مدرسه دولتی فسا وارد شدیم، آقا محمدعلی راسم این نقشه در مدت قلیلی به این دقت ترسیم نموده و قابل قدردانی و تشویق است. امضاء حبیب آموزگار رئیس معارف و اوقاف فارس
البته تصاویر رئیس معارف و اوقاف وقت فارس و آن دانشآموز و نقشه مورد بحث در همین مجموعه موجود بوده که به عرض خوانندگان رسیده است.
۱۶- نکته قابل تامّل وجود نام میرزاعماد یا میرزا عمادالدین در ابلاغیههای صادره از وزارت معارف در نقل و انتقالات شهرهای دشتی و دشتستان و برازجان و فسا و کهگیلویه و بهبهان و درج آنها در روزنامه استخر بوده تا آن زمان که با نام محمدحسن اقلیدس به شیراز منتقل گردیده، و خدمات فرهنگی خود را تا دوران بازنشستگی ادامه داده تا آنجا که بار سفر به تهران بست و پس از اقامتی کوتاه در آن شهر به رحمت ایزدی پیوست که روانش شاد باد.
۱۷- اما دانشآموز مورد بحث از آنجا که کلاسی برای ادامه تحصیلش در فسا موجود نبود بار سفر به شیراز کشید و به اتفاق پدر جهت انتخاب مدرسهبه آن شهر رفت که پس از تفحّص و تجسّس لازم مدرسه شعاعیه را برای انجام این عمل مقدّس برگزیدند. مدرسهای که یکی از بهترین مدارس شیراز بود با حیاط گسترده و وسیع و مجهّز به بهترین وسایل ورزشی و مربّیان مدّیر و مدّبر، و معلمینی شایسته و برجسته همچون لطفعلی صورتگر، محمدصادق ستوده، محمدتقی فیلسوف روانشاد، میرزا بزرگ سامی و ... مدیری همانند «علیمحمد شعله» ملقّب به «امینخاقان» که این اواخر تحولاتی در آن مدرسه که استثنائی بود به وجود آمد و کتابی در آنباره نگاشته شد تحت عنوان (صدوده سال از شعاعیه تا شاپور و ابوذر» و پس از آن تبدّلاتی که در مقامی دیگر از آن گفته شده است که باید گفت «این زمان بگذار تا وقتی دیگر» که مسلمان نشنود کافر نبیند!
حجم
۴٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۴٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه