کتاب پرونده مسکوت
معرفی کتاب پرونده مسکوت
کتاب پرونده مسکوت نوشتهٔ محمدحسن روزیطلب به بررسی اسناد و اسرار انفجار ۷ شهریور۱۳۶۰ در دفتر نخستوزیری میپردازد. پروندهٔ مسکوت در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
درباره کتاب پرونده مسکوت
انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس شهربانی کل کشور شد، یکی از غفلتهای تاریخنگاری انقلاب اسلامی است. این غفلت از آن جهت بیشتر مایه تأثر است که برخی از مختصر منابع موجود نیز غیرقابل اعتمادند و در متن آنها مطالبی به چشم میخورد که گویی با هماهنگی متهمان پرونده و برای تحریف رویداد نگاشته شدهاند.
پرونده ۸ شهریور سه فراز اصلی دارد: نخست چگونگی نفوذ عوامل مؤثر در ترور به بالاترین سطوح تصمیمگیری امنیتی کشور و اقدامات انجام گرفته از سوی آنها، دوم خود حادثه و سوم حوادث پس از آن از جمله تلاشی که برای شهید جلوهدادن عامل انفجار توسط برخی از ارکان حاضر در دولت وقت رخ داد.
کتاب پرونده مسکوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به بررسی و مطالعهٔ بیشتر در اتفاقات سالهای آغازین انقلاب پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پرونده مسکوت
سیدرضا زوارهای در سؤالی که از وزیر دادگستری در پیگیری ماجرای انفجار ۸ شهریور میپرسد، ماجرای آن دقایق را اینگونه شرح میدهد: مطابق با اظهارات بازجویی، در روز انفجار نخستوزیری، آرایش نشستن افراد حاضر در جلسه به این شکل بوده که رئیسجمهور در صدر میز ضلع شمالی میز مستطیلی جلسه [و در سمت چپ او] ابتدای ضلع طولی چپ به سمت در خروجی [نخستوزیر، وزیر کشور، رئیس شهربانی و نمایندگان نیروهای مسلح و در سمت راست او] ابتدای ضلع طولی سمت راست رئیسجمهور منشی جلسه نشسته بودند.
کشمیری در آن روز روی صندلی منشی نشست و کیف بمب را در کنار پای خود و نزدیک به شهید رجائی کار گذاشت. کشمیری نباید در آن جلسه شرکت میکرد و در صورت شرکت احتمالی هم باید در انتهای ضلع طولی چپ میز، یعنی تقریباً آخرین فاصله از رئیسجمهور و نخستوزیر مینشست، ولی در جلسه قبل از انفجار و نیز در جلسه انفجار، در کنار رئیسجمهور که جای نشستن مسئول اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری یعنی خسرو تهرانی بود، نشست.
در کنار در ورودی یعنی پشت صندلیهای نخستوزیر، وزیر کشور و رئیس شهربانی، در ورودی و خروجی جلسه قرار داشت. در کنار در با کمی فاصله، فلاسکهای آب جوش و چای و تعدادی استکان و نعلبکی قرار داشتند. کشمیری بدون کیف از جای خود بلند شد و برای باهنر و رجائی چای ریخت. از پشت باهنر و دستجردی بهطرف جای اصلی استقرار خود در انتهای میز که خسرو تهرانی نشسته بود، رفت. با او مکالمهٔ کوتاهی کرد و بهجای اینکه برود و سر جای جدید خود در کنار مرحوم رجائی بنشیند، از در خارج شد.
حجم
۱۲۷٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۷۴۸ صفحه
حجم
۱۲۷٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۷۴۸ صفحه
نظرات کاربران
بنظرم باید این کتاب را خواند و فهمید افرادی که در این انفجار دست داشتند و هیچوقت دستشان رو نشد چطور از کلیت ماجرا قسر در رفتن ..آدم هایی مثل خسرو تهرانی و بهزاد نبوی ..
عالی.عالی