دانلود و خرید کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی محمد دلاوری
تصویر جلد کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی

کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی

نویسنده:محمد دلاوری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی

کتاب الکترونیکی «روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی» نوشتهٔ محمد دلاوری در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. روزنامه‌نگاری بدون درد و خون‌ریزی سیزده گفت‌وگو و مصاحبه است با اصحاب رسانه با عقاید و گرایشات متفاوت.

درباره کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی

در میان افراد مصاحبه شونده از فعال رسانه‌ایِ زندان‌رفته و سردبیری که دم‌به‌دم رسانه‌اش توقیف شده تا نویسنده و مدیر رسانه‌ای با بیشترین تقید و تعهد نسبت به حاکمیت، وجود دارد. این کتاب حاوی ناگفته‌هایی خواندنی و شنیدنی است از سال‌ها فعالیت رسانه‌ای و تجاربی که به‌آسانی به دست نیامده‌اند و می‌توانند مورد توجه و استفادۀ همۀ دست‌اندرکاران رسانه، دانشجویان،‌ علاقه‌مندان، و مسئولان و مجریان دستگاهِ قضایی کشور که مسئولیت نظارت بر رسانه را برعهده دارند، قرار گیرند.

 روزنامه‌نگاری بدون درد و خون‌ریزی نگاهی جست‌وجوگر است به فضای رسانه‌ای ایرانِ پس از انقلاب، نگاهی که با همۀ کش‌وقوس‌ها به جامعه‌ای صلح‌آمیز و عاری از خشونت می‌اندیشد که در آن اصحاب رسانه بی‌آنکه بخواهند وامدارِ صاحبان قدرت و ثروت باشند، قبل از هر چیز، در انجام رسالتِ خویش و اعتلای بیداری و آگاهی جامعه بکوشند.

محمد دلاوری زاده ۱۳۵۲ در تهران، نویسنده، خبرنگار و مجری ایرانی است که با ساخت برنامه صرفاً جهت اطلاع به شهرت رسید. از آثار وی مجموعه مستندهای انقلاب جنسی است که توانست رکورد فروش مستند را در فضای مجازی بشکند. دلاوری که اجرای برنامه تلویزیونی پایش را بر عهده داشت، در چندین برنامه با نقدها و کنایه‌های خود به سخنان وزیر بهداشت و علی اکبر ولایتی، حسن روحانی و دیگر رجال سیاسی واکنش نشان داد.

کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به خبرنگاران و روزنامه‌نگاران دست‌اندرکاران رسانه، دانشجویان و علاقه‌مندان به این حوزه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب روزنامه نگاری بدون درد و خون ریزی

برای وارد کردن چنین دستگاهی مقاومتی نبود و اینکه پولش را بپردازید؟

خیر. روزنامهٔ کیهان، روزنامه‌ای بانفوذ در کشور بود. تیراژش در دورهٔ انقلاب یک‌میلیون بود ... این ارتباط و تیراژ بسیار بالا باعث نفوذ می‌شد. در فرودگاه کافی بود بگویم کارت روزنامهٔ کیهان را دارم؛ به‌شدت استقبال می‌کردند و احترام می‌گذاشتند. خبرنگار کیهان برای خودش شأن و منزلتی داشت. یادم هست وقتی این دو دستگاه را هفت هزار دلارِ آن زمان خریدیم و آوردیم کیهان، تحول بزرگی در اطلاع‌رسانیِ به‌موقع بود ...

از جانب تحریریهٔ پیر و مجرب، در برابر سردبیری ۲۴ ساله، مقاومت نبود!؟

اوایل اندکی شاید با پرسش، ابهام و شگفتی روبه‌رو بودم. مرحوم محمد دهقانی که تیترهای اول کیهان را می‌نوشت، در خاطراتش این را آورد که شمس را من از کیهان تعقیب کردم. استحکام نثر، قلم و کار مطبوعاتیِ سازگار با استاندارهای روزش خیلی‌ها را مجاب می‌کرد ... من بهترین ارتباط عاطفی را در تحریریه با پرسنلم داشتم که تا الآن هم حفظ شده است. با همهٔ پیشکسوتانی که در کیهان همکار بودیم، ارتباط بسیار نزدیکی دارم.

سازوکار ایجاد ارتباط را بخصوص در آن دوران توضیح دهید. چون خیلی‌ها می‌مانند بین اینکه وقتی می‌خواهم رابطه ایجاد کنم، دیسیپلین کاری‌ام به هم می‌خورد و وقتی هم که می‌خواهم خودم را جدا کنم، روابطم از بین می‌رود! چه می‌شود که یک مدیر به این شکل در مجموعهٔ خودش هضم و جذب می‌شود، اما همچنان مدیر است؟

دیپلماسی و روشِ مدیریتی‌ای وجود دارد که به آن دیپلماسی آشپزخانه‌ای می‌گویند. مدیرمسئول را نمی‌گویم، چون جایگاهی حقوقی است و ارتباط زیادی هم با کار مطبوعاتی ندارد. کسی می‌تواند روزنامه‌نگار نباشد، ولی مدیرمسئول باشد. ولی سردبیر باید روزنامه‌نگار باشد. ورود در سازمان و ساختارِ آشپزخانهٔ تولید خبر، به‌وسیلهٔ روزنامه‌نگار و سردبیر، نقش بسیار مهمی در مدیریتِ بهینهٔ پرسنل دارد.

یعنی خودش دست‌به‌قلم شود و تولید کند؟

بله، کاملاً ... دست‌به‌قلم، هنگام ضرورت. اما اینکه شما وارد گروه‌ها و سرویس‌های گوناگون بشوید، با آن‌ها احوالپرسی بکنید، روی صندلی‌شان بنشینید و با ایشان چای بخورید، در ارتباطاتِ خانوادگی‌شان قرار بگیرید، تعزیتی است یا تفریح و عروسی، شرکت کنید و ... برقراری این نوع ارتباطِ با پرسنل به‌شدت تأثیر معنویِ فراوانی می‌گذارد تا مرز عنصر کاریزما برای آن سردبیر. همچنین دادن و گرفتن کمک‌های فکری از پرسنل. این بسیار مهم است. فرض کنید به دلیل اینکه من آدمی مذهبی و آشنا با ادبیات مذهبی بودم و نیمی از قرآن را از بر داشتم، زمانی که اتفاقی می‌افتاد برای دوستان، در مراسمشان قرآن می‌خواندم ... از بر هم می‌خواندم و همه تعجب می‌کردند که یک جوان چه وقت قرآن را آموخته که حالا از بر هم می‌خواند! به‌شدت این مسائل مؤثر است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
شنیدم نماینده‌های فعلی تهران که انتخاب شدند، آدم‌های ناشناسی بودند ... آدم‌های پیاده‌ای بودند نسبت به مسائل سیاسی! دوستان اصلاح‌طلب و طرفداران دولت برایشان جلسه می‌گذاشتند که توجیهشان بکنند و بهِشان آموزش بدهند که اوضاع‌واحوال از چه قرار است که یک‌وقت گاف ندهند و لااقل بدانند چی‌به‌چی هست! در یک جلسه آقای تاج‌زاده را دعوت کرده بودند که برایشان حرف بزنند، کلی هم این بنده خدا کلاس گذاشته و مطالب را شرح داده، آن‌وقت وسط جلسه گویا یکی از این خانم‌ها بلند شده و گفته شما خودتان را معرفی نکردید! شما فکر کن که خبرنگار بفرستید تا با یک رئیس‌جمهوری مصاحبه بکند و آن‌وقت وسط حرف از او بپرسد شما خودتان را معرفی کنید!
محمدعلی دهاقین
بر اساس پارامترهای سازمان فرهنگی یونسکو در ایران به ازای هر هزار نفر صدوسی رسانهٔ مکتوب باید منتشر شود ... یعنی جامعهٔ هشتادمیلیونی ایران هرروز باید ده میلیون نسخه رسانهٔ مکتوب عرضه بکند، درحالی‌که شما کمتر از دویست هزار نسخه در روز داری! این مصیبت بزرگی است و ریشه‌اش هم در همان گسستِ بزرگی است که بین حاکمیت و قدرت با رسانه وجود دارد ...
محمدعلی دهاقین
مصیبتی را خدمت شما عرض می‌کنم؛ برای دویست‌وپنجاه‌شصت عنوان روزنامه مجوز صادر شده است که صدوچهل‌پنجاه موردش منتشر می‌شود. تعدادِ تیراژ همهٔ این‌ها کمتر از هشت‌صد هزار نسخه است که همشهری با دویست‌وخرده‌ای هزار جزو همین هشت‌صد هزار حساب می‌شود! و از این هشت‌صد هزار بالای چهل درصدش مرجوعی است! و اگر همشهری را از دل این مجموعه خارج بکنیم، می‌شود شش‌صد هزار تا پانصدوپنجاه هزار که بیشتر از هشتاد درصدش مرجوعی است! یعنی شما در کشوری زندگی می‌کنی که جمعیتش هشتاد میلیون نفر است و سطح سواد بیشتر شده و شهرنشینی گسترش پیدا کرده و دوران جنگ را پشت سر گذاشته و تنوع سرفصل‌هایِ روزنامه‌نگاری زیاد شده، اما فروش روزنامه کمتر از صدوپنجاه هزار تاست!
محمدعلی دهاقین
این دستاوردی است که من از متن تحولات سیاسیِ رسانه‌ای پیدا کردم که منظور از حاکمیت دولت نیست! حاکمیت اسم مستعار مردم است.
محمدعلی دهاقین
مثلاً ما در مباحث فرهنگی دعوایی جدی با آقای مخملباف شروع کردیم ... مخملباف دو فیلم ساخت، یکی شب‌های زاینده‌رود و دیگری نوبت عاشقی. مضمون شب‌های زاینده‌رود ترویج نهیلیسم و پوچ‌گرایی بود، رسماً و صریح! مضمون نوبت عاشقی هم روابط آزاد جنسی بود! یعنی یک زن شوهردار می‌تواند با یک مرد دیگر هم باشد. این خط خطرناکی بود که شروع شد! خب ما شروع کردیم به نقد کردن ... من رفتم فیلم‌ها را دقیق دیدم. جالب است بدانید خبرنگار فرستادم فیلم شب‌های زاینده‌رود را ضبط کرد! ما کل دیالوگ فیلم را در کیهان چاپ کردیم، می‌خواستیم وقتی نقد می‌کنیم، نشان دهیم که مستند است ...
محمدعلی دهاقین

حجم

۶۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۶۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۲۷۰,۰۰۰
تومان