
کتاب هفت روز از آسمان تا زمین
معرفی کتاب هفت روز از آسمان تا زمین
کتاب هفت روز از آسمان تا زمین نوشتهٔ زهرا اسکندری است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ داستانهای فارسی قرار گرفته، داستانی با رویکردی عرفانی و فلسفی است که در فصل اول به توصیف جایگاه ویژهٔ انسان در میان مخلوقات و نزدیکی او به خداوند میپردازد و سپس ماجرایی را روایت میکند که سرنوشت او را تغییر میدهد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هفت روز از آسمان تا زمین اثر زهرا اسکندری
کتاب «هفت روز از آسمان تا زمین» که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، به قلم فردی نوشته شده که گفته مهمترین مسئلهای که ذهنش را درگیر کرده این است که چرا باید از آسمان هفتم یکبهیکِ آسمانها را پایین بیاییم و به زمین برسیم و پس از آن دوباره تمام تلاش خود را بکنیم تا به آسمان هفتم برگردیم. بهترین جوابی که «زهرا اسکندری» برای این سؤال داشته، کتابی است که پیش روی شما است. این کتاب هفت فصل دارد. نویسنده در فصل اول گفته در گسترهٔ بیکران هفت آسمان و زمین، مخلوقات بیشماری زندگی میکردند و همچنان به حیات خود ادامه میدهند. این موجودات آفریدههای خداوند هستند. اغلب آنها فاقد ارادهٔ مستقل بوده و مطیع محض اوامر الهی هستند. برخی با طبیعتی معصوم و پاک آفریده شدهاند و توانایی انجام عمل ناپسند را ندارند و دستهای دیگر مانند گیاهان صرفاً حیات نباتی داشته و فاقد اختیار در انجام خیر و شر هستند و گروهی نیز همچون سنگ و آب و خاک و هوا تنها وجود دارند و مورد استفاده قرار میگیرند. در میان این آفریدهها انسان جایگاه ویژهای دارد؛ موجودی که خداوند او را با قدرت درک و اختیار خلق کرده و به او دانش خود را عطا کرده است. خداوند انسان را بسیار دوست دارد؛ زیرا او را قادر به درک ذات حقیقی خود و عشقورزیدن از سر آگاهی و نه اجبار میداند. انسان از چنان قدرت ذهنی برخوردار بود که میتوانست تمام هستی را کنترل کند، عناصر طبیعی را به ارادهٔ خود به حرکت درآورد و هر آنچه را میخواست، بیافریند. او در آسمان هفتم، یعنی نزدیکترین مکان به خداوند در رفاه و آسایش زندگی میکرد و به سایر موجودات یاری میرساند. انسانها دارای هوشی یکپارچه بودند و از هر فاصلهای با یکدیگر در ارتباط بودند و با دو بال بزرگ در پهنهٔ آسمان به پرواز درمیآمدند. روزی اتفاقی افتاد و خداوند به سخن درآمد. این داستان ادامه دارد.
چرا باید کتاب هفت روز از آسمان تا زمین را بخوانیم؟
این کتاب به پرسش اساسی چرایی هبوط انسان از جایگاه قرب الهی در آسمان هفتم به زمین و تلاش دوباره برای بازگشت به آن پاسخ داده است.
کتاب هفت روز از آسمان تا زمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر به داستانهای تأملبرانگیز با مضامین هستیشناختی و جستوجوی معنای زندگی علاقهمند هستید، این کتاب میتواند شما را به یک سفری فکری ببرد.
بخشی از کتاب هفت روز از آسمان تا زمین
«روز پنجم: آسمان سوم
صبح روز بعد انسانها به سمت آسمان سوم پرواز کردند.
آسمانی پر از سنگ ریزههای رنگی ثروت و رفاه!
این آسمان نیز برای انسانها عجیب بود.
فرشتگان راهنما برای انسانها توضیح دادند که هر کدام از این سنگ ریزهها مربوط به رفاه اجتماعی و ثروت در دنیا است.
این سنگ ریزهها میتوانند در دنیا برای شما آرامش و آسایش بیاورند، میتوانید این مدت زمانی که در دنیا هستید را با آرامش زندگی کنید.
این نکته را بگویم که آرامش در دنیا ممکن است شما را از وظیفه اصلیتان دور کند و فراموش کنید برای چه به این دنیا آمده اید، بردن این سنگ ریزهها کمی برایتان دشوار است.
در زمین وقتی از ماموریت خود غافل میشوید بسیار تلاش میکنید که این سنگ ریزهها را که درآنجا تغییر شکل داده اند به دست بیاورید.
ممکن است بعضی از شما با استفاده از این سنگ ریزهها بتوانید ماموریت خود را کامل کنید و ممکن است بعضی از شما برای نگه داری از سنگ ریزههای خود و یا بدست آوردن سنگهای دیگران برده ابلیس شوید و گوهر انسانیت خود را به این سنگ ریزهها بفروشید.
هنوز چیزی مشخص نیست پس به اختیار خود از اینها بردارید.
نمیدانم چگونه بود که بعضی مقدار بسیار کمی برداشتند و بعضی تمام توان خود را کردند که اینها را با خود به آسمانهای بعدی ببرند.
ابلیس بسیار خوشحال بود او فرزند خود را فراخواند، فرزند ابلیس از همین سنگ ریزهها ساخته شده بود!
ابن بار ابلیس برای فرزندش چیزی نیاورده بود که به جای سنگ ریزههای ثروت به انسانها بدهد.
ابلیس به فرزندش گفت: ای فرزند تنها کاری که در این دنیا باید بکنی این است که اجازه ندهی همه به یک مقدار از این سنگ ریزهها بردارند.
باید بعضی بیشتر و بعضی کمتر بردارند اینگونه تعادل و عدالت در دنیا به هم میریزد و انسانها خود به خود یکدیگر را نابود میکنند. زیاد و کم بودن این سنگ ریزههای ثروت در دنیا هر دو موجب نابودی انسان میشود.
فرزند ابلیس گفت: حتما پدر خیالت راحت ببین چگونه این کار را انجام میدهم.
این بار نیز ابلیس در گوشهای پنهان شد و به فرزندش نگاه میکرد که چگونه انسانها را فریب میدهد که سنگهای رفاه کم و زیاد برمیدارند.»
حجم
۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه