کتاب مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ جلد اول
معرفی کتاب مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ جلد اول
کتاب حاضر جلد اول از مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد۱۳۴۲ است که به همت دفتر ادبیات انقلاب اسلامی منتشر شده است این جلد به زمینهها و بسترهای واقعه ۱۵ خرداد میپردازد.
درباره کتاب مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ جلد اول
بازداشت امام خمینی در سحرگاه چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که در پی سخنرانی شدیدالحن ایشان در ۱۳ خرداد مصادف با روز عاشورای همان سال انجام گرفت، نقطه آغازی بر پایان حکومت پهلوی شد.
مورخین و اندیشمندان تاریخ معاصر و علوم سیاسی، نظریات متفاوتی دربارهٔ ماهیت، علل و سرانجام این قیام عرضه کردهاند.
علت اصلی این قیام، بازداشت یک مرجع دینی بود که براساس اصول قانون اساسی مشروطیت، نه تنها مصونیت داشت، بلکه خود از عوامل جلوگیری از انحراف حاکمیت از قوانین اسلام به شمار میرفت. با بازداشت وی، قیامی آغاز شد که به نقل از عوامل حکومت پهلوی، اگر تا بعدازظهر ادامه مییافت، سرنگونی حکومت شاه حتمی بود.
این حرکت، پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نخستین رویارویی علنی و گسترده حکومت با مردم بود؛ چه پیش از آن و حتی در ماجرای کودتا، مردم کمتر در صحنه حاضر بودند و حکومت نیز همیشه مخالفین خود را عدهای معدود معرفی میکرد که تاب اصلاحات و توسعه کشور را ندارند؛ امّا این حرکت، نادرست بودن این ادعا را ثابت کرد.
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در بطن خود، قابلیت انقلاب عظیم مردمی را داشت، امّا نتوانست همه مؤلفههای انقلاب را از قوه به فعل درآورد. انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، ادامه حرکتی بود که از سال ۱۳۴۲ آغاز شده بود و اینبار، گستردهتر و دقیقتر به بار نشست و بساط شاهنشاهی را از ایران برچید.
پس از گذشت بیش از چهل سال از این واقعه، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی برآن شد تا در همایش یک روزه علمی ـ پژوهشی به برررسی «زمینهها و بسترها» ی این حرکت بپردازد. اولین فراخوان پذیرش مقاله در سال ۱۳۸۵ منتشر شد، امّا تا خرداد سال ۱۳۸۶ شمار مقالات منتخب به حد نصاب نرسید و برگزاری این همایش به خرداد ۱۳۸۷ موکول گردید.
در مجموع ۸۷ مقاله به دبیرخانه همایش ارسال شد که از این تعداد چهل مقاله برای چاپ در مجموعه مقالات همایش برگزیده شد. که خانمها اعظم ذبیحی و سیده مریم موسوی آنها را ویرایش کردند.
مجموعه دوجلدی که پیشروی شماست شامل چهل مقاله و دو سخنرانی است.
جلد نخست، سخنرانی افتتاحیه آیتالله هاشمی رفسنجانی ـ رئیس محترم مجلس خبرگان رهبری ـ و هجده مقاله را در ده موضوع در خود جای داده است:
امام خمینی؛ فیضیه؛ انقلاب سفید؛ محرم؛ دانشجویان؛ بازار؛ مشهد؛ تبریز؛ خاطرات.
جلد دوم که ۲۲ مقاله را در خود جای داده، به موضوعات زیر پرداخته است:
اسرائیل و صهیونیسم؛ بهاییت؛ دولت علی امینی؛ دولت اسدالله علم؛ دینستیزی حکومت پهلوی؛ حاکمیت پهلوی؛ نظام بینالملل؛ دولت جعفر شریفامامی.
دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ضمن سپاس از همه دستاندرکاران برگزاری این همایش، امیدوار است این همایش توانسته باشد در شناساندن هرچه بیشتر تاریخ انقلاب اسلامی و تبیین هرچه صحیحتر ریشههای این حرکت، گامی هرچند کوچک بردارد.
امید است اندیشمندان و صاحبان قلم، پس از مطالعه و ارزیابی این مجموعه، نظریات خود را به دبیرخانه همایش ارسال دارند تا در برگزاری همایشهای بعدی مدنظر قرار گیرد.
پایگاه اینترنتی پانزده خرداد به نشانی www.۱۵khordad۴۲.com نیز که همزمان با همین همایش افتتاح شد، انعکاس مقالات، گزارشها و مطالب مرتبط با همین موضوع تاریخی میپردازد و درگاه ارتباطی علاقهمندان با ستاد همایش است.
خواندن کتاب مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقه مندان به تاریخ تحلیلی انقلاب اسلامی مخاطبان این کتاب اند.
بخشی از کتاب مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ جلد اول
جریانهای فرهنگی ـ سیاسی حوزه مشهد در آستانه نهضت خرداد
غلامرضا جلالی
حوزهٔ مشهد همانند دیگر حوزههای علمی شیعه، به دلیل برخورداری از استقلال فکری، در شرایط تعیین کننده و مؤثر تاریخ، به گروهها و جریانهای گوناگونی تقسیم شده است و هر یکی از خطوط ضمن پایبندی به مبانی و وفاداری به کیان تشیع، میکوشند تا راه صواب را دریابند و همان را پیش گیرند. میزان درایت سیاسی ـ اجتماعی گردانندگان این جریانها و نیز میزان شجاعت و قاطعیت آنها متفاوت است، بنابراین تصمیمهای اتخاذ شدهٔ آنها نیز پیآمدهای متفاوت و گاه، پیشبینی نشدهای را به دنبال داشته است. در این بین برگ برنده در اختیار جریانی قرار خواهد گرفت که دست آوردهای تاریخی حوزه را بیشتر به کار بندد و با درایت و شجاعت بیشتر موضعگیری نماید.
مطالعهٔ ویژگیهای هر جریان و مقایسهٔ آن با دیگری و رابطه میان آنها و دلایل پنهان این مناقشات، از اهمیت برخوردار است. ما کمتر از مشاجرات بزرگ میان این جریانها آگاهیم، بویژه آنکه اسناد مکتوب و قابل اطمینانی از این مناقشات را آن هم در حوزهٔ مباحث سیاسی در اختیار نداریم.
گفتمان جریانها براساس سنتهای دیرین حوزه، بیشتر در قلمرو حکمت، کلام، فقه، تفسیر و ادبیات، تا حدی ثبت و ضبط شده است. یکی از دلایل کمبود اطلاعات، میتواند خفقان عصر پهلوی باشد. اگر افراد دیدگاههای سیاسیشان را دست کم برای خود مینوشتند، امروزه انبوهی از این اسناد در اختیار ما بود.
دستآورد تأمل در این جریانها، این است که هیچ یک از جریانها راه خود را از این مقطع زمانی، آغاز نکردهاند، آنها پیش از مقطع مورد نظر، راه درازی را پیمودهاند و تجربیاتی را از تکاپوی اجتماعی و سیاسی خود به دست آوردهاند.
جریانهای موجود در سالهای پیش از نهضت خرداد و همزمان با آن نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
همزمان با ارتحال آیتالله العظمی بروجردی در ۹ فروردین ۱۳۴۰، اختلاف جریانهای موجود در حوزهٔ مشهد، به دلیل مطرح شدن مسئلهٔ مرجعیت، آشکار شد و بحثهایی را به وجود آورد و ساواک و برخی از تشکلهای سیاسی، پنهانی، به این اختلافات دامن زدند.
حوزهٔ مشهد در این سالها دوازده مدرسه داشت. مدرسههای دو در با ۵۰ طلبه و حدود ۴۸ هزار ریال درآمد از موقوفات، مدرسهٔ میرزا جعفر با ۱۵۰ طلبه و درآمد سالیانه نزدیک ۶۰ هزار ریال، مدرسه خیرات خان با ۱۰۰ طلبه و درآمد سالیانه ۹۶ هزار ریال و عباسقلی خان با ۱۵۰ طلبه و ۱۵ هزار ریال درآمد، صالحیه با ۱۵۰ طلبه و ۵۵۰ هزار ریال درآمد سالیانه و بالاسر ۵۰ طلبه با ۱۳ هزار ریال درآمد و پریزاد با ۲۰ طلبه و ۱۷ هزار ریال درآمد سالیانه و ابدال خان با ۶۰ نفر طلبه و ۱۴۰ هزار ریال درآمد، مدرسه رضوان با ۱۰ نفر طلبه و ۱۸۵۰۰ ریال درآمد سالیانه و سلیمان خان با ۵۰ نفر طلبه و درآمد ۱۹۵۰۰۰ ریال. اما تعداد استادان و محصلین حوزه به این مقدار محدود نمیشد، به جز این افراد کسان دیگری نیز بودند که در منزل شخصی یا اجارهای سکونت داشتند. با احتساب همهٔ این افراد و ساکنان مدارس، در مییابیم که تعداد علما و حوزویان در این زمان حدود دو هزار نفر که در مقایسه با جمعیت ۶۰ الی ۷۰ نفری حوزه در بازگشایی مجدد آن پس از شهریور ۱۳۲۰ رقم قابل توجهی است.
با صرف نظر از افراد بیتفاوت و کمسواد و غیرمؤثر حوزه که تعدادشان کم هم نبود، و نیز در نظرگرفتن افراد معدودی که با رژیم همکاری داشتند و به عنوان آخوند وابسته و ساواکی شناخته میشدند، بقیهٔ بدنهٔ حوزه، طرفدار یکی از چهار شخصیت مطرح آن روز حوزهٔ مشهد، یعنی آیتالله العظمی میلانی، آیتالله حاج آقا حسن قمی، آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیتالله میرزا احمد کفایی یا آیتالله فقیه سبزواری بودند و بنابراین چهار طرز تفکر و اندیشهٔ سیاسی، در حوزه وجود داشت و همین رویکردهای چهارگانه، چهار جریان فعال را در حوزه آن روز مشهد، به وجود میآوردند:
۱ ـ طرفداران آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی:
آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی در سفر زیارتی که پس از نهضت ملی به مشهد داشت، در منزل میرزا مهدی نوقانی حضور یافت و همهٔ اقشار جامعه اعم از سیاسی، بازاری، حوزوی، عامهٔ مردم و دانشگاهیان با ایشان دیدار کردند. در آن روزها آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی، علامه محمدتقی جعفری و آیتالله تهامی بیرجندی نیز در مشهد بودند و همه آنها و نیز حاج شیخ کاظم دامغانی، حاج شیخ هاشم قزوینی، حاج شیخ مجتبی قزوینی، میرزا احمد مدرس و حاج شیخ غلامحسین بادکوبهای، به دیدار ایشان میرفتند و در محضر ایشان بحثهای علمی، سیاسی و اجتماعی مطرح میشد. همهٔ شرکتکنندگان در محضر ایشان اتفاق نظر داشتند که او نه تنها میتواند حوزه را از آشفتگی برهاند، بلکه تکیه گاهی برای فعالان علیه رژیم پهلوی خواهد بود.
این بود که نمایندگان علما، سیاسیون و بازاریها از آیتالله میلانی خواستند تا در مشهد بماند و به درس و بحث و رسیدگی به امور معنوی بپردازد.
نخستین درس آیتالله العظمی میلانی به درخواست مرحوم عابدزاده در مهدیه، صورت گرفت که عدهٔ زیادی در آن حاضر شدند؛ از فردای آن درس خارج اصول در مسجد حاج ملاهاشم و خارج فقه در مسجد گوهرشاد ادامه یافت.
آیتالله میلانی شخصی اندیشمند، جهاندیده و دارای پیشینهٔ مبارزاتی و خبره در همه دانشهای فقه، اصول، ادب، حکمت، عرفان، تاریخ و تفسیر بود. ایشان از جهات علمی بویژه در مواضع عرفانی و فلسفی به امام نزدیک بود و به شرایط و مقتضیات زمان و مکان توجه داشت. او سعی میکرد در کنار مسائل روزمره و گذرای حوزه، مسائل حیاتی مورد نیاز مردم را دنبال کند. ایشان، علاوه بر حرکتهای سیاسی و ایجاد رابطه با همهٔ اقشار مردم و گروهها، بهخصوص روشنفکران دینی و حمایت از حرکتهای نوین مذهبی و نگرشهای نو به مسائل دیرین، به تدریس فقه و اصول و پرورش شاگردان برجسته و تأسیس مدارس دینی همت گمارد. او با ایجاد الفت و سازش میان دستآوردهای علوم نوین و کهن، حوزه و دانشگاه و مجامع علمی داخل و خارج کشور و همچنین تماس با چهرههای برجستهٔ جهان اسلام مثل شیخ محمود شلتوت و مراکز علمی اهل سنت مثل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامی، میکوشید تا حوزه را به آشنایی با اوضاع جهانی و آمادگی برای پاسخگویی به مقتضیات و نیازهای روز و نسل جوان و تحصیل کرده، تشویق کند.
ایشان در کنار مبارزات سیاسی، با حمایت مالی خود موجب شکلگیری مدرسهٔ حقانی قم شد و بعدها مدارس میلانی، عالی حسینی و امام صادق را در مشهد تأسیس کرد و آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشت. ثمرهٔ برنامه ریزی علمی و فرهنگی ایشان، بعدها بویژه در جریان انقلاب اسلامی نمود یافت و تحصیلکردگان مکتب ایشان توانستند در همهٔ سطوح جامعه خدمات ارزشمندی را ارائه دهند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه