کتاب مدیریت با من
معرفی کتاب مدیریت با من
کتاب مدیریت با من نوشته سمیه صمیمی و دیگران به مبحث «مدیریت» بهعنوان یکرشته علمی، تخصصی و دانشگاهی میپردزاد.
درباره کتاب مدیریت با من
مدیریت به عنوان یک رشته مستقل از ابتدای قرن بیستم میلادی پا به عرصه ظهور گذاشت و تا کنون تحول و تکامل درخور توجه یافت. اما پیدایش موضوع «اداره کردن و مدیریت» مربوط به عصر حاضر نیست، بلکه بشر از ابتدا متوجه این نکته بود که با توجه به کمبود منابع انسانی و مادی برای رسیدن به هدف نیاز به تأمین منابع و هدایت افراد به سوی آن هدف است.
گرچه اداره کردن و مدیریت به فرهنگ و ارزشهای موجود آن جامعه و یا سازمان بستگی دارد، و یک روش خاص، قطعاً نمیتواند یک نسخه قابل تجویز برای جوامع مختلف مطرح باشد؛ اما مدیریت در طول قرون و اعصار با فراز و نشیب و سبک و روشهای متعدد صورت میگرفت. برخی از پژوهشگران، سابقهی «مدیریت» را به آغاز پیدایش انسان نسبت میدهند و بر این باورند که «هنر مدیریت» با شکلگیری نهاد خانوادگی مطرح شده است.
از طرفی، جوامع امروز را جوامع سازمانی مینامند، زیرا در دنیای امروز، سازمانها همه جوانب زندگی را فراگرفتهاند؛ پس منطقی است که انتظار داشته باشیم، پدیدهای را که با زندگیمان گره خورده مطالعه کنیم. شاید مهمترین دلیل برای مطالعهی سازمان این است که شما میخواهید در آینده مدیر شوید. لذا دانستن تئوریهای سازمان ضروری مینماید. شما میخواهید بدانید که سازمانها چگونه فعالیت میکنند، بنابراین باید در این مورد دانشی داشته باشید که متکی بر شواهد علمی باشد. این کتاب سعی دارد اطلاعات جامعی در این زمینه در اختیار خوانندگان قرار دهد.
خواندن کتاب مدیریت با من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان مدیریت و فعالان حوزه کسب و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدیریت با من
تعریف مدیریت
مدیریت یک فراگرد است. منظور از فراگرد تغییر به سوی هدف با استفاده از سازوکار بازخور میباشد که هر فراگرد دارای هدف، ساختار و نتیجه است و ساختار فراگرد بر نحوهی به هم پیوستن فراگردها و عوامل متعدد، برای دستیابی به یک نتیجه معین دلالت دارد.
مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد که اثربخشی آن مبتنی بر تصمیمگیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب، و کارایی آن متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است. ضمن این که مدیریت بر فعالیتهایی هدفدار تمرکز دارد.
در تعریف مدیریت چهار جنبه اساسی را باید مدنظر داشت (علاقهبند، ۱۳۹۶):
فرایند انجام کارها دلالت بر وظایف مدیریت دارد.
«اثربخشی» در سادهترین تعریف، بیانگر میزان دستیابی به اهداف است.
«کارآیی» مقایسه برخی جنبههای عملکرد با هزینه متحمل شده برای آن میباشد؛ مثلاً مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است. مدیریت انجام کارها به وسیله دیگران است. مدیر، مسئول تحقق بخشیدن به اهداف سازمانی است؛ اما چون به تنهایی نمیتواند این اهداف را محقق سازد، دیگران را در مسئولیت خود سهیم میسازد و با تفویض پارهای از اختیارات خود به دیگران، امور را به انجام میرساند. از آن جا که کارکنان دارای هدفهای فردی و گروهی هم هستند، نقش مدیر تامین هدفهای سازمانی از طریق توجه و ارضای نیازمندیها و هدفهای فردی و گروهی کارکنان است. هنر مدیریت در واقع برقراری تناسب و هماهنگی مناسب میان منابع مختلف سازمانی (سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه) است. ارتباط میان هدفهای فردی و هدفهای سازمانی از طریق یک فرایند مبادله صورت میپذیرد. یعنی افراد وقت، مهارت و دانش خود را در اختیار سازمان قرار میدهند و متقابلاً حقوق و مزایا، وجهه اجتماعی، ارضای نیازهای روحی و ... را دریافت میکنند.
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه