کتاب ارتقاء تاب آوری
معرفی کتاب ارتقاء تاب آوری
کتاب ارتقاء تاب آوری؛ با تاکید بر خرد و علم خانوادههای شاد و پیشرفت کودکان اثری در زمینه روانشناسی کودک از اشرف باباخانلو و دیگران است که در انتشارات راز نهان به چاپ رسیده است. این کتاب درباره خردی حرف میزند که خانوادهها در رویارویی با مشکلات به آن نیاز دارند.
درباره کتاب ارتقاء تاب آوری؛ با تاکید بر خرد و علم خانوادههای شاد و پیشرفت کودکان
این کتاب ایدههایی را به پدران و مادران پیشنهاد میکند که با کمک آن بتوانند تابآوری را در فرزند خود تقویت کنند. نویسنده در این کتاب رسوم شرقی و رسوم غربی را در موضوع تابآوری سنجیده و باهم مقایسه کرده و نقاط مشترک آنها را با بهترین عملکردها برای پرورش کودکان کامیاب و موفق بازگو کرده است.
در اینجا، داستانهای والدین بودایی را همراه با اشاراتی به یهودیت، مسیحیت و بعضی از منابع دیگر خرد جهان، مطالعه میکنید.
تمام پیشنهادهای مطرح شده در این کتاب، نباید کورکورانه دنبال شوند. اگر این پیشنهادهای برای شما و خانوادهتان مفید باشد که عالی است! اما اگر مفید نیست، از کنارشان بگذرید. علم و رسوم خردمندی به ما میگویند که خودمان وارد تجربه شویم و شاهد اتفاقات باشیم و نویسنده شما را تشویق به انجام این کار میکند و امیدوار است که متوجه شوید ارزشهایی که در این کتاب بررسی میشوند، فقط برای کودکان نیستند؛ این فضایل به ما کمک میکنند تا والدین بهتری شویم و در نتیجه انسانهای بهتری شویم یا شاید به بیان دقیقتر، در عین اینکه انسانهای ناکاملی هستیم، کارایی بیشتری پیدا کنیم.
خواندن کتاب ارتقاء تاب آوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمامی والدین و مربیان مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب ارتقاء تاب آوری
مهر و مومها قبل، زمانی که همسرم اولین فرزندمان را باردار بود به مرکز مدیتیشن محلی رفتم تا ملاقاتی با مربی خود، مادلین کلین داشته باشم. بعد از خوردن یک فنجان چای سبز سؤال کردم: «چطور میتوانم به تمرینات مدیتیشن ادامه دهم و در عین حال پدر خوبی باشم؟»مدی کمی مکث کرد و بعد خندید. در حالی که دستانش را تکان میداد گفت: «اصلاً فکرش را هم نکن. برای مدتی بالش مدیتیشن خود را کنار بگذار و فقط بر کارهایی که میتوانی دور از بالش خود انجام دهی، تمرکز کن. بر روی پارامیس ـ ده کمال قلبی ـ تمرکز کن»پارامیس ـ خیرخواهی اصول اخلاقی، غلبه بر نفس، خرد، انرژی، شکیبایی، صداقت، اراده، مهربانی و متانت ـ مفاهیم بر گرفته از فلسفههای متعدد شرقی هستند که به عقیده من، بدون توجه به پیشزمینه معنوی (غیر معنوی) تمام افراد میتوانند پشت سر بگذارند. این روزها، واژههایی همچون فضیلت (تقوا) و ارزشها میتوانند چشم ما را به روی ریاکاری بسیاری از افراد بهظاهر پرهیزکار ببندند؛ اما شاید کودک معصوم را با آب حمام بیرون انداخته باشیم. منظورم این است که واقعاً چه کسی میتواند بگوید که آن افراد ریاکار با ارزشهایی همچون صداقت و شکیبایی مخالف هستند؟ فرهنگهای مختلف، شیوههای خودشان را برای آموزش فضایل دارند، اما چیزی که مرا اغوا میکند، این مسئله است که چگونه علوم اعصاب نه تنها به درستی از منافع این مفاهیم در تحقق خرسندی و تابآوری در تمام طول زندگی حمایت میکنند، بلکه از توانایی این مفاهیم برای گسترش پیدا کردن از فردی به فرد دیگر نیز پشتیبانی میکنند.پس از تولد پسرم، واقعاً زندگی مرا از بالشم رها کرد و زندگی معنوی من دچار تغییر شد، اما به نظرم، زندگی بهتر شد.
من سرگرم شکل جدیدی از تمرینات شدم و آگاهانه با مهربانی با افراد غریبه رفتار میکردم، نسبت به خانواده خود صبور بودم و با صداقت و صراحت بیشتر در صحبتهایم درباره نیازهایی که داشتم، زندگی را برای خود و خانواده راحتتر و سادهتر کرده بودم. من با پارامیس در زندگی خانوادگی و خارج از زندگی خانوادگی خود زندگی میکردم و از آنها پیروی میکردم، یا حداقل سعی میکردم که اینطور باشد. علاوه بر این، کتابهای مربوط به فلسفه شرقی را مطالعه میکردم و در همایشهای مربوط به آن شرکت میکردم. بهتدریج، به شیوه جدیدی در زندگی بهعنوان پدر دست یافتم که توأم با معنویت بود و دیدگاه مرا بهعنوان یک پدر تغییر داد.این ده فضیلت، به نظر ساده هستند، اما همیشه نمیتوان در زندگی روزمره، آنها را رعایت کرد، نه برای خودمان و نه برای فرزندانمان.
چیزی که آن را دشوارتر میسازد، این است که پارامیس اغلب بهعنوان «کمالات» ترجمه میشود. در واقع، پارامیس واژه دشواری است، خصوصاً برای والدینی نظیر من که کتابها وبلاگهای فرزند پروری را مطالعه میکنیم تا اطمینان پیدا کنیم که تمام وظایف خود را به «درستی» انجام میدهیم؛ بنابراین، در نظر گرفتن این فضایل بهعنوان ویژگیهایی که ما (و فرزندانمان) دائماً در حال ارتقا و پرورش آنها هستیم، مثلاً با تمریناتی همچون مدیتیشن، یوگا و حتی بازی گلف، کمک بیشتری به ما میکند. ما به دنبال تمرین و پیشرفت هستیم، نه کمالات. به قول الی سا گلدشتین روانشناس، میتوانیم این ارزشها را به فعل تبدیل کنیم و با آنها زندگی کنیم. علاوه بر این، تمرین پارامیس، منافع فوقالعادهای را در مغزمان به وجود میآورد و رفتارمان را طوری بهبود میبخشد که کیفیت زندگی هم برای خودمان و هم افرادی که پیرامونمان هستند، ارتقا میباید؛ اما هر یک از این ده فضیلت واقعاً درونمان، نهادینه میشوند. میتوانیم به شیوههای مختلفی این واقعیت را درک کنیم. میتوانیم از استعاره معنوی بذر استفاده کنیم که نیاز به توجه و مراقبت والدین دارد. یا میتوانیم از لنز بیولوژی تکاملی به آن نگاه کنیم که تأکید دارد این ویژگیها در DNA مان برای بقا ثبت شدهاند و زمانی که این فضایل را اعمال کنیم، ژنهایمان، خود را به طرق مختلفی در فرایندی معروف به اپی ژنتیک نمایش میدهند. یا میتوانیم علوم اعصاب را ارزیابی کنیم و متوجه شویم که کودکان نوپا، سه برابر بزرگسالان دارای پیوندهای عصبی هستند، پیوندهایی که با رشد کودکان «کوتاه» میشوند. ما بزرگسالان میتوانیم بر شبکههایی که کوتاه یا هرس میشوند و شبکههایی که پرورش پیدا میکنند، تأثیرگذار باشیم، در نتیجه میتوانیم با این نوع ارزشها و رفتارها، کمال استفاده را از آنها داشته باشیم. سرانجام، میتوانیم به پژوهشهای جالبی که در زمینه انتقال عواطف و سرایت رفتارها انجام شدهاند، بپردازیم، یعنی چگونه رفتارها و عواطف از فردی به فرد دیگر، از طریق عصبهای آینهای و سایر قسمتهای مغز، منتقل میشوند.
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه