کتاب تا تکینه گاه روایت
معرفی کتاب تا تکینه گاه روایت
کتاب تا تکینه گاه روایت نوشته گروهی از نویسندگان است که با ترجمه احسان سنایی اردکانی منتشر شده است. کتاب تا تکینه گاه روایت هفت جستار فلسفی درباره فیلم جاده مالهالند، ساخته دیوید لینچ است.
درباره کتاب تا تکینه گاه روایت
با گذشت بیش از یک دهه از اکران جادهٔ مالهالند، آنچه مسلّم مینماید این است که فیلم استثنایی بود بر قواعد ژانر، روایت و حتی سبکپردازی. این توصیف به مرور زمان و با احراز تقلیدناپذیری فیلم آشکارتر شده است. آنچه بهروایت جادهٔ مالهالند از سرگذشت تراژیک «بازیگر» معذبش کیفیتی منحصربهفرد بخشیده، استفادهٔ توأمان فیلم از آیرونی استعلایی و صناعات ادبی شکلدهنده به فضای رؤیا (همچون تلمیح، ایهام، مجاز و غلو) برای تلفیق مؤلفههای محوری ادبیات گوتیک و تراژدیهای آتنی در قالب اثر مصور ادبی است. این کتاب جستارهای خوبی را جمعاوری کرده است تا مخاطب امروز با سینمای لینچ و نوع روایت پردازیاش بیشتر از قبل آشنا شود. این کتاب به شما کمک می کند سینمای لینچ که راه خود را از آثار کالت کارنامهٔ لینچ (بهویژه کلهپاککن و بزرگراه گمشده) جدا میکند را بهتر بشناسید و بتوانید درک کاملتری از این فیلمساز داشته باشید. این فیلم سال ۲۰۰۱ اکران شده است و داستان زنی است که بعد از یک تصادف حافظهاش را از دست داده است و به یک خانه پناه میبرد و زن دیگری سعی دارد به او کمک کند اما عناصر سوررئالیستی از این کتاب اثری بینظیر ساخته است.
خواندن کتاب تا تکینه گاه روایت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سینما پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تا تکینه گاه روایت
جادهٔ مالهالند از مرموزترین و بحثانگیزترین آثار سینمای نئونوآر، از زمان نخستین اکرانش در جشنوارهٔ کن ۲۰۰۱، توجه و تحسین مخاطبان و منتقدان بسیاری را برانگیخته است. فیلمْ ماجرای بازیگری جویای نام را به نام بتی (با بازی نائومی واتس) روایت میکند که در پی ملاقاتی غیرمنتظره با زنی ویلان و مبتلا به فراموشی که خود را ریتا میخوانَد (با بازی لارا هرینگ)، درصدد برمیآیند از راز هویت ریتا پرده برگیرند. ماجراهای متعددی که در حواشی این پیرنگ سست روایت میشود، بیننده را رفتهرفته درگیر طیفی از حالوهواهای متنوع - از کمیک گرفته تا تراژیک - میسازد، تا عاقبت آن رازْ ابعادی غیرمنتظره به خود میگیرد.
لینچ بخش اعظم جادهٔ مالهالند را در سال ۱۹۹۹ در قالب پایلوتی تلویزیونی برای شبکهٔ ABC ساخت، اما با پاسخ رد مسئولان شبکه مواجه شد. به یُمن اعتماد و سرمایهگذاری کمپانی فرانسوی کانالپلاس برای تهیهٔ چند سکانس افزوده، این پایلوت عاقبت به فیلم بلند سینمایی مبدل شد؛ فیلمی که با اکران در جشنوارهٔ کن ۲۰۰۱، جایزهٔ بهترین کارگردانی را به اتفاق برادران کوئن از آن خود کرد. از دیگر جوایز فیلم میتوان به جایزهٔ بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن از انجمن ملی منتقدان امریکا، جایزهٔ بَفتا برای بهترین تدوین (ماری سوئینی)، و جایزهٔ ایندیپندنت-اسپیریت برای بهترین فیلمبرداری (پیتر دمینگ) اشاره کرد.
جادهٔ مالهالند همچنین میزبان واپسین نقشآفرینی آن میلر(۱۹۲۳-۲۰۰۴)، از بازیگران موزیکالهای کلاسیک هالیوود در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی، و نقطهشروعی برای فعالیت حرفهای واتس و هرینگ بود.
دیوید لینچ متولد ۱۹۴۶ در شهر میسولای ایالت مونتانا، در بیستسالگی عازم فیلادلفیا شد تا در آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا در رشتهٔ نقاشی به تحصیل بپردازد. یک سال بعد، نخستین فیلم کوتاه خود، شش مرد که بیمار میشوند، و سپس انیمیشن چهاردقیقهای الفبا را ساخت که بودجهٔ آن از بورسیهای وابسته به انیستیتو فیلم امریکا تأمین شده بود. پس از تصمیم به فیلمساز شدن، عازم لسآنجلس شد تا در آنجا نخستین فیلم بلند خود، کلهپاککن، را بسازد؛ فیلمی سوررئالیستی در ژانر وحشت که بهعنوان فیلمی شبانه، موقعیت خود را در مقام اثری کالت تثبیت کرد. او سپس مرد فیلنما(۱۹۸۰)، فیلم علمیتخیلی دون (۱۹۸۴) و نئونوآر مخمل آبی (۱۹۸۶) را ساخت که نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از جشنوارهٔ اسکار شد. در سال ۱۹۹۰، تولید فصل اول سریال جنایی و پرطرفدار توئینپیکس را برای شبکهٔ ABC کلید زد ( که در فصل دوم، ادامهٔ ساخت آن به تصمیم شبکه متوقف شد)، و سپس فیلم جادهایِ وحشی بالفطره را ساخت. دو سال بعد، پیشدرآمد آن سریال را ساخت با عنوان توئینپیکس: با من بر آتش بیا، که نه منتقدان و نه مخاطبان از آن استقبال نکردند. لینچ سپس اقدام به ساخت بزرگراه گمشده، قصهٔ استرِیت (۱۹۹۹) و جادهٔ مالهالند کرد که برای آن جایزهٔ بهترین کارگردانی را از جشنوارهٔ فیلم کن و همچنین جایزهٔ سزار را برای بهترین فیلم خارجی بُرد. سپس اینلند ایمپایر (۲۰۰۶) را ساخت که فیلمی است تمامدیجیتال به طول تقریباً سه ساعت.
حجم
۳۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه انقدر بد و بدسلیقه و ناشیانه است که ترجیح میدم متن انگلیسی رو بخونم