کتاب بازگشت یک فرشته
معرفی کتاب بازگشت یک فرشته
کتاب بازگشت یک فرشته نوشته ابراهیم شیری است. کتاب بازگشت یک فرشته داستانی جادویی در سرزمین عجیب است و تلاش قهرمانان برای پیروزی بر شیطان را نشان میدهد.
درباره کتاب بازگشت یک فرشته
کتاب بازگشت یک فرشته داستان دختری به نام ندا نریمان است. دختری که با نیرویی جادویی متولد شده است و باید حکمران سرزمینی جادویی باشد اما خودش از این اتفاق اطلاعی ندارد. شیطان در سرزمین او حکومت میکند و او را از خاکش دور کرده است. او به کمک آناهید اسطوره ایرانی و لپرکان اسطوره ایرلندی تصمیم میگیرند برای پسگرفتن این سرزمین تلاش کنند تا مردم آن را از دست نیرویی اهریمنی نجات دهند و این سرزمین را آزاد کنند.
داستان ترکیبی از اسطورههای ایران و اسکاندیناوی است و با شروعی بینظیر خواننده را با خود همراه میکند، در آغاز کتاب خداوند شروع به خلقت جهان مادی کرده است و زمین و آسمان و موجودات دیگر را خلق کرده است. نوبت به انسان میرسد و عزازیل (شیطان) نمیخواهد این موجود را بپذیرد.
خواندن کتاب بازگشت یک فرشته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای اسطورهای پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازگشت یک فرشته
پروردگار، با تاج نورانیاش که از فلزی با نام لایتروش بود و نور درخشانش که از طلا و الماس بیشتر بود به همراه چهره نورانی خویش، نوری بس آرامشبخش را به محیط قصر میداد. او بر تخت سفیدرنگ خود نشسته بود که از چوب درخت نوشبرگ بود. نوشبرگ از درختان بهشتی بود که فقط یک میوه میداد. میوه بیضیشکل سبزرنگی که در داخل آن دانههای فیروزهای بود که خداوند آن را از نور خویش خلق کرده بود. چوب درخت نوشبرگ مانند چوب درخت دنیای ما نبود، بلکه بهشتیان میتوانستند آن را با دست بردارند و هر قسمتی را که میخواهند جدا کنند و با آن هر چه را که نیازشان بود و ذهن خلاقشان اجازه میداد با اراده و یاری پروردگار خلق کنند، همانند همین تخت شاهی پروردگار که گویی عاجی بزرگ را به شکلی دلخواه درآوردهاند.
پروردگار درود و خوشامدگویی خود به میهمانان و موجودات مخلوق گذشته را ابراز میکرد. رفتهرفته تعداد فرشتگان و تعداد نمایندگان همچون آناهید در قصر بزرگ پروردگار، با آن ستونهای فراخ و منقش به تمثال مخلوقات، بیشتر میشد. در راهروی ابتدای ورودی قصر، سقف شیشهای بود و روبهروی آن چندین پله مرمرین با نردههای طلایی مانند بیرون قصر قرار داشت.
میهمانان پس از پیمودن آن پلهها وارد راهرویی میشدند که دیوارهای آن از یاقوت و زمرد همانند نمای قصر پر گشته بود. و پس از پیمودن آن وارد قسمت اصلی کاخ، درست مقابل تخت شاهی پروردگار، شدند. از چهره مهربان و تاج او نور زیادی به اطراف میتابید و دیگر نیازی به جواهرکاری بر دیوارهای آن قسمت و سقف شیشهای نبود و اگر هم بود، در مقابل آن نور مطلق و شادیآور به چشم نمیآمد. پس از ورود آناهید به قصر پروردگار، سروش در میان انبوه فرشتگان و میهمانان وارد قصر شد. آناهید و شاگردانش به پروردگار ادای احترام کردند و پروردگار با خوشرویی آنان را به درگاهش پذیرفت. صدای آمدن پای سروش به گوش رسید. آناهید سرش را برگرداند و سروش را به همراه شاگردانش دید.
آناهید و سروش از دیدار هم خرسند شدند. آناهید کنار یکی از دیوارهای مجاور به تخت فرمانروایی پروردگار رفت. سروش به پروردگار ادای احترام کرد و شاگردان او نیز به خالق، بهخاطر خلق موجودات جدید، تبریک گفتند.
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه