کتاب کاتریل هانیل
معرفی کتاب کاتریل هانیل
کتاب کاتریل هانیل نوشته مهدیه حیاتی مقدم است. این کتاب تاریخ سیری در آداب و رسوم چگونه زندگی کردن اجداد و نیاکان ما را بررسی میکند و میگوید که بودند و چه کردند.
درباره کتاب کاتریل هانیل
آداب و رسومی که نسل به نسل به دست ما رسیده و قسمتی از این آداب و رسوم به دست فراموشی سپرده شده است. در این کتاب سعی شده است با استفاده از منابع زیر به یادآوری آداب و رسوم گذشتگان پرداخته شود.
نوروزنامه شیخ بهایی، آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، تاریخ خط بر گرفته از داستان نگارش آندرو رابینسون، مجلات تخصصی نوریا نور مگز، ویکی پدیا، دهقان اشکان، وحید سبزیان، اساطیر ایران ژاله آموزگار و شاهنامه فردوسی و...
این کتاب کمک ميکند تا نسل جدید با مهمترین آداب و رسومهای گذشتگان آشنا شوند، رسومی که بعضی فراموش شدهاند و بعضی با تغییر به شکلی دیگر اجرا میشوند.
خواندن کتاب کاتریل هانیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت فرهنگ عامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کاتریل هانیل
کوزه شکستن
همراه با خانه تکانی بر این عقیده بودند همان گونه که لباس های خود را نو می کردند ظرف های قدیمی و شکسته را دور بریزند و دوباره نو کنند.
ظروف سفالی قدیم به علت نداشتن لعاب خیلی زود کثیف وچرک می شدند و باعث آلودگی برای همین سرسال کوزه قدیمی شکسته می شد و کوزه نو جای آن را می گرفت برای همین کوزه و ظرف های خود از بام ها به پایین می ریختند و آن ها را می شکستند و به جای آن ظرف های نو می خریدند.
در رسوم آشتیانی ها این بود برای دوری نحسی و بلا از خانواده کوزه ای برمی داشتند و مقداری جو در آن می ریختند و به بالای پشت بام خانه می رفتند و به همان نیت رفع بلا آن را به داخل کوچه پرتاب می کردند، بعد از آن کوزه ی نویی برای یک سال دیگر جای آن می گذاشتند.
مراسم کوسه بر نشین
کوسه بر نشین یا (میرنوروزی)؛ در دوران قدیم در چله کوچک یعنی چهل روز که از زمستان میگذشت در شهر میلادجرد شهرستان کمیجان استان مرکزی چوپانان هر محله با پوشیدن لباسهای خاص به درب خانه اهالی روستا میرفتند و با اجرای نمایشهای شاد از اهالی درخواست کمک میکردند تا بتوانند پنجاه روز باقی مانده سال را سپری کنند. آنها صورت خود را با نمدی میپوشاندند و از بوته خار سفید (آغ بوتا) در نقش کوسا، مردی که صورتش مو نداشت و فقط روی چانهاش کمی مو داشت (کوسا سقَل) به جای موی بر سرو ریش میبستند. شخصی دیگری نقش زن کوسَا (شاصنم) را ایفا میکرد و نوید نزدیک شدن بهار و اینکه احشام را به زودی از آغلهای تنک و تاریک به دامن طبیعت خواهند برد را میداد.
نه قالدی نه قالد قیرخ گ ده اله قالده، چه مانده، چه مانده چهل رفت پنجاه مانده. در همدان کنونی (هگمتانه) نیز این مراسم را کوسه گلین یا کوسه برنشین میگفتند؛ یک نفربا سر و صورت سیاه کاله بوقی و زنگوله به پا و یک نفر هم در هیبتی زنانه در نقش همسر کوسه که گلین نام داشت با دامن نمدی رنگارنگ به تن اجرا میشد. از ابوریحان بیرونی نقل است: این مراسم در اولین روز بهار توسط مردی کوسه (مردی که صورت او زیاد مو نداشت) انجام میشد. در اولین روز بهار بر خری سوار میکردند به دستی کلاغ و به دستی بادبزن میگرفت و شعر میخواند. خداحافظی با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه دریافت میکرد. هر چه که از صبح تا نیم روز میگرفت برای خزانه شاه و هرچه از نیمروز تا عصر میگرفت برای خودش بود بعدها در دوران ساسانیانی و دوره ی اسلامی توسط غلامان سیاه اجرا میشد که لباسهای رنگارنگ میپوشیدند و با آرایش ویژه و لهجه خاص دف و داریه میزدند و ترانههای نوروزی میخواندند در این نمایش کلاغ سمبل زمستان بود، امروزه او را حاجی فیروز مینامند.
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه