کتاب منوچهر بزرگمهر
معرفی کتاب منوچهر بزرگمهر
منوچهر بزرگمهر از پیشروان نهضت ترجمه متون فلسفی و پرچمدار فلسفه تحلیلی در ایران بود که احمد راسخی لنگرودی در این کتاب به شرح حال وی میپردازد.
درباره کتاب منوچهر بزرگمهر
پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ و ایجاد دپارتمان فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی، و نیز در پی اعزام دانشجویان ایرانی به اروپا، رفته رفته آشنایی ایرانیان با فلسفه مغرب زمین راه خود را پیدا کرد و اندیشههای فلسفی دنیای جدید از طریق ترجمه در معرض مطالعه پژوهشگران و نوآموزان فلسفه قرار گرفت. مترجمین برجستهای در معرفی اندیشههای فلسفی و فیلسوفان بزرگ غرب به تدریج دست به ترجمه بردند و آثار نفیس و گرانسنگی را به زبان فارسی راهی بازار چاپ و نشر داشتند که نوعا از بزرگان و پیشروان نهضت ترجمه متون فلسفی شمرده میشوند. بزرگانی چون محمدباقر هوشیار (۱۳۳۶-۱۲۸۳)، محمدحسن لطفی (۱۳۷۸-۱۲۹۸) و محمود هومن (۱۳۵۹-۱۲۸۷)، حمید عنایت (۱۳۶۱-۱۳۱۱) و یحیی مهدوی (۱۳۷۹-۱۲۸۷) را باید به عنوان نخستین و ممتازترین مترجمان و ادامهدهندگان راه محمدعلی فروغی، به شمار آورد.
منوچهر بزرگمهر نیز به عنوان مترجم آثار فلسفی در زمره اولین کسانی بود که تازههای اندیشه فلسفی غرب را به ایرانیان شناساند. او در زمره پیشگامان و مشعلدارانی به شمار میآید که در شناسایی فلسفه تحلیلی۳ و فیلسوفان تجربهگرای غرب به زبان فارسی صاحب کرسی است؛ به طوری که میتوان گفت گسترش تفکر این مشرب فلسفی در ایران با آثار نوشتاری او صورت پذیرفته است. کسی نیست از دانشآموختگان رشته فلسفه که نام منوچهر بزرگمهر را نشنیده و از مقام و شخصیت و مجموعه آثار ترجمهای او بیخبر باشد. اهمیت کار بزرگمهر آنجا نمایان میشود که پژوهشگران فلسفی طی چند دهه هنگامی که میخواستند درباره فلسفه تحلیلی اطلاعاتی کسب کنند معمولا به سراغ آثار ترجمهشده او میرفتند.
بزرگمهر در شرایطی کرسیدار فلسفه تحلیلی در ایران شناخته شد که نه درسآموخته فلسفه، که خودآموخته فلسفه بود. رشته دانشگاهی را نه در رشته فلسفه، که سالیان دراز در رشته حقوق گذرانده بود. او بیش از هر چیز در آغاز، دستی در رشته حقوق داشت و شغل دیوانی و اداری خود را در همین رشته در صنعت نفت اختیار کرده و به مناصب بالای اداری دست یازیده بود. نخستین آثار قلمی خود را نه در فلسفه و نه در قالب کتاب، که در حوزههای اجتماعی، اخلاقی و عرفانی، و در مطبوعات و جراید آن روز ایران رقم زده بود. در اصل، او در آغاز روزنامهنگاری غیرحرفهای بود که بعدها به مترجم حرفهای کتابهای فلسفی تبدیل شد. ترجمههای او از متون فلسفی در دهههای چهل و پنجاه بالاترین شمارگان را از آن خود کرده بود.
در آثار نوشتاری و برنامههای آموزشی منوچهر بزرگمهر معرفی اندیشههای فلسفی فیلسوفان نامآور و نامآشنایی همچون: کارناپ، راسل، کانت، ویتگنشتاین، آیر، بارکلی، لاک، هیوم، شوپنهاور، نیچه، ویلیام جیمز، سارتر، پوپر، سوزان لنگر و... جایی مستقل برای خود گشوده است. آثاری چون: «رساله درباره فهم انسانی»، «مسائل فلسفه»، «علم ما به عالم خارج»، «منطق سمبلیک»، «تحلیل ذهن»، «سه گفت و شنود میان هیلاس و فیلونوس»، «مسائل و نظریات فلسفه»، «رساله در اصول علم انسانی و سه گفت و شنود»، «زبان، حقیقت و منطق»، «فلسفه کانت» و... از جمله ترجمههای معروف و پرمراجعه اوست. طالبان پژوهش در حوزه فلسفه غرب به ویژه فلسفه تحلیلی، در دورهای، در پارهای از معارف فلسفی خود، مرهون و مدیون ترجمههای اویند.
از این نظر بزرگمهر را در زمره بزرگانی مانند محمدعلی فروغی و حمید عنایت (۱۳۶۱-۱۳۱۱) از صاحبان نثر فلسفی جدید باید شناخت.
این مجموعه که در ۷ بخش گرد آمده است به بازشناسی فعالیتها، نگرشها، آثار و دیدگاههای عرفانی و فلسفی منوچهر بزرگمهر به عنوان یکی از مترجمین مطرح و برجسته متون فلسفه تحلیلی میپردازد.
در بخش نخست با عنوان «ترجمه احوال» به شرح احوالات بزرگمهر در مقاطع مختلف سنی؛ از دوران کودکی او تا واپسین روزهای حیات، و از تجارب دیوانی، قلمی و آموزشی او تا ویژگیهای شخصیتی او پرداخته میشود.
در بخش دوم با عنوان «مرقعات صاحبدل»، تالیفات و سبک نوشتاری بزرگمهر مورد بررسی قرار میگیرد و ایضا به طور نمونه به پارههایی از نثر او اشاره میشود.
«در کسوت ترجمه» عنوان سومین بخش از کتاب حاضر را به خود اختصاص میدهد. در این بخش از کتاب به ترجمههای فلسفی بزرگمهر و نظرات دیگران در خصوص آن آثار و دقتهای ویژه بزرگمهر در معادلسازی و معادلیابی اصطلاحات انگلیسی پرداخته میشود.
در پخش چهارم با عنوان «فطرتی شکاک»، شکاکیت فطری و دیرباوری ذهنی او، و نیز چگونگی برونرفت وی از قلمرو شک و شکاکیت مورد بحث و نظر قرار میگیرد.
بخش پنجم که با عنوان کنایهآمیز «پوزیتیویست صاحبدل» آمده است از رویکرد دوگانه و ناهمسازیها و نقیضهگویی بزرگمهر سخن به میان آورده و جایگاه اخلاق را در دیدگاه پوزیتیویستی او، و نیز نزدیکی دیدگاه او را در عرصه اخلاق و سیاست به نظریه افلاطون مورد بررسی قرار میدهد.
«فیلسوف خودآموخته» عنوان ششمین بخش از این مجموعه را به خود اختصاص میدهد. در این بخش به چیستی فلسفه تحلیلی به عنوان گرایش فلسفی بزرگمهر و نیز آرای فلسفی و علاقهمندی وی به فلسفه تطبیقی پراخته شده است.
«تمدن و فرهنگ ایرانی» به عنوان پایانبخش کتاب، به بخش حاشیهای نظرات بزرگمهر میپردازد. در این بخش دیدگاه ویژه او در مورد میراث تمدنی و فرهنگی ایران و اسلام مورد بازکاوی قرار میگیرد.
خواندن کتاب منوچهر بزرگمهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شناخت چرههای علمی و ادبی ایرانی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب منوچهر بزرگمهر
منوچهر بزرگمهر به گفته خود، «فطرتی شکاک و ذهنی دیرباور» داشت. به سادگی تن به پذیرش اندیشهای نمیداد. در اعتقادات نظری پیوسته شک عالمانه را برمیگزید و آن را موتور محرکه بازجستهای خود قرار میداد. به طور معمول کاوشهای نظری را در مسیر حقیقتجویی از نظر دور نمیداشت. از تعصب و خشکمغزی در حوزه بینشها و باورها دوری میگزید. از روحیهای تحقیقی و انتقادی خالی از تعصب و عناد برخوردار بود. تاسی به عقاید دیگران بدون تشکیکهای بنیادین و تاملات نظری، هرگز رضایت و خرسندی او را فراهم نمیساخت. این فطرت شکاک «هرگز متمایل به سیستمهای فلسفی که میخواهند برای عالم کائنات و پروردگار این عالم تکلیف معین کنند نبود.» همیشه قول غزالی را در کتاب «تهافت الفلاسفه» در نظر داشت که: «بم عرفتم هذا»؟ یعنی این مطلب را از کجا دانستید؟ با هر گونه جزماندیشی میانه خوبی نداشت. حتی به جزمیتهای گروههای معنوی روی خوش نشان نمیداد. همواره ارتکاب خطا در فکر را ممکن و محتمل میدانست و به کسانی که با جزمیت قصد القای نظر خود را دارند به دیده تعجب مینگریست: «بنده هر وقت کتابهای اصالت معنویان را میخوانم و حرفهای آنها را درست مورد تامل قرار میدهم اغلب در حاشیه کتاب بیاختیار مینویسم: مرد حسابی از کجا میدانی که این طور باید باشد و جز این نمیتواند بود؟!» از اینرو بسیاری از مسائل فلسفی را لاینحل و لاجرم از دایره فلسفه قابل حذف میدانست.
حجم
۲۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۲۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه