کتاب ولای علی (جلد چهارم)

کتاب ولای علی (جلد چهارم)؛ تحلیل گفتمان سیاسی - استعاری حضرت علی علیه‌السلام با عوام و خواص بر محوریت جنگ نرم در نبرد نهروان نوشتهٔ فاطمه کاربخش راوری است و مرکز نشر هاجر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ولای علی (جلد چهارم)

کتاب ولای علی (ع) تحلیلی است بر گفتمان سیاسی‌ و استعاری حضرت علی (ع) که در چهار جلد تنظیم شده است. این کتاب، چهارمین جلد از این مجموعه است که تحلیل گفتمان سیاسی - استعاری حضرت علی علیه‌السلام با عوام و خواص بر محوریت جنگ نرم در نبرد نهروان را دربر می‌گیرد.

در دورهٔ کوتاه پنج‌سالهٔ حکومت حضرت، سه جنگ بزرگ به وی تحمیل شد، به گونه‌ای که از روز دوم خلافت که جرقه‌های جنگ جمل زده شد تا زمان شهادت، حضرت درگیر جنگ داخلی بودند که این نبردها علاوه بر تلفات و خسارت‌های انسانی فراوان، ایشان را تا حدودی از اصلاح اموری که در دوران خلفای پیشین پدید آمده بود بازداشت و موجبات بهره‌وری را برای سیاست بازان اموی فراهم آورد، با این حال حضرت از همان نخست با تمام قوا سعی در اصلاح امور و کناره‌گیری از جنگ داشتند؛ به گونه‌ای که حتی با سنجیده‌ترین سخن و گزینش الفاظ راه را برای رسیدن به اهدافشان هموار می‌نمودند، آن‌هم با به‌کارگیری استعارهٔ مفهمومی که در جلد اول توضیح کامل آن آمد. در این جلد ضمن بیان اجمالی جنگ جمل به تحلیل استعاری کلام امیرالمومنان (ع) در این جنگ پرداخته می‌شود.

 در این جلد ضمن بیان اجمالی جنگ نهروان به تحلیل استعاری کلام امیرالمومنان (ع) در این جنگ پرداخته می‌شود.

حضرت با مخاطب‌شناسی و گفتمان استعاری که با عوام و خواص سپاه خودی و سپاه دشمن در جنگ نهروان داشتند تا حدودی توانستند این مسئله را مدیریت کنند لکن مکر عمرو بن عاص که جرقه‌های جدایی افراد خشک مغز را از امام زد و همچنین جهل و ظاهرنگری عوام شرایط را برای حضرت دشوار می‌نمود.

مطالعه در این باره، می‌تواند ضمن آشنایی با سیرهٔ سیاسی حضرت در نبرد نهروان و نکات پند آمیزی در برخورد با خشک‌مغزان و همچنین عوام جاهل برایمان ارمغان آورد که علاوه بر شناخت راه‌های عوامل شیطان برای رسیدن به اهداف، الگو و راه‌گشای ما در مسیر تبلیغ باشد.

خواندن کتاب ولای علی (جلد چهارم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حضرت امیرالمومنین علی (ع) و کسانی که دربارهٔ امام اول شیعیان تحقیق می‌کنند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ولای علی (جلد چهارم)

علی (ع) سوی خوارج نهروان آمد و نزدشان به سخن ایستاد و گفت «ای جماعتی که از سر لجاجت به دشمنی آمده‌اید و هوس از راه حق بدرتان برده و دستخوش سبکسری شده‌اید و به خطا و بلیه عظیم افتاده‌اید مبادا به خطر افتید و فردا امت شما را ببیند که بر کنار این رود و دل این دره از پای درآمده‌اید، بی‌آنکه از جانب پروردگارتان حجت و دلیل روشن داشته باشید، مگر ندانسته‌اید که از حکمیت منعتان کردم و گفتم که دشمن از روی نفاق و خدعه حکمیت می‌خواهد و خبرتان دادم که این قوم اهل دین و قرآن نیستند و من آن‌ها را بهتر از شما می‌شناسم و در کودکی و بزرگی آن‌ها را شناختم که اهل مکر و خیانتند و شما اگر از رأی من برگردید خلاف دوراندیشی کرده‌اید. اما عصیان من کردید تا تسلیم شدم و به حکمین تن دادم اما در کار حکمیت شرط نهادم و پیمان کردم و از حکمان تعهد گرفتم که آنچه را قرآن زنده کرده زنده بدارند و آنچه را قرآن بمیرانیده بمیرانند اما مخالفت کردند و به خلافت حکم خدا و سنت رفتند که کارشان را به یک‌سو افکندیم و اکنون به کار اول خویش هستیم، شما را چه می‌شود و نگران چیستید؟» گفتند: ما به حکمیت تن دادیم گناه کردیم و به سبب آن کافر شدیم، سپس توبه کردیم، اگر تو نیز مانند ما توبه کنی، از توایم و با توایم و اگر نکنی از ما کناره کن که منصفانه به تو اعلام جنگ می‌کنیم که خدا خیانتکاران را دوست ندارد.