کتاب مرزهای اخلاقی
معرفی کتاب مرزهای اخلاقی
کتاب مرزهای اخلاقی اثری از جوآن ترونتو با ترجمه سیاوش ظفر اسمعیلی بنا است که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. این کتاب به جنبش فمنیسم به عنوان یکی از راههای نجات بشر از دام بیعدالتی عمیق نگاه میکند.
درباره کتاب مرزهای اخلاقی
ما در جهانی زندگی میکنیم که در بیعدالتی غرق شده است و این بیعدالتی همه ابعاد و جنبههای زندگی بشری را تحت سیطره خود درآورده است. مرزهای اخلاقی روز به روز جابهجا میشوند و آدمها مدام در معرض انتخاب قرار میگیرند. انتخابهایی که به آنها کمک میکند موضع خود را مشخص کنند. آیا قرار است به بیعدالتی کمک کنند یا میخواهند در کمرنگ و نابود کردن آن نقش دشته باشند؟ اما برای اینکه بتوان دست به انتخاب زد، باید بینش، اطلاعات و آگاهی به دست آورد.
جوآن ترونتو در این کتاب درباره این موضوع صحبت کرده و راهی را که خودش پیش گرفته است، برای مخاطبان توضیح میدهد. او از مسیر مطالعاتی میگوید که او را به سوی انتخاب فمنیسم به عنوان راهی برای پایان دادن به بیعدالتی،سوق داده است و نظریات سیاسی خود را درباره جهان، تغییرات سیاسی، اخلاقمداری و ... بیان میکند.
کتاب مرزهای اخلاقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب مرزهای اخلاقی برای تمام علاقهمندان به مطالعات سیاسی و جامعهشناسی جذاب است. اگر دوست دارید درباره فمنیسم بیشتر بدانید، این کتاب به شما کمک میکند.
بخشی از کتاب مرزهای اخلاقی
برای فمینیست های معاصر، هر یک از این دو راه حل برای معضل اختلاف فاجعه بارست، زیرا این امر مستلزم این است که زنان بدون توجه به اینکه کدام استدلال انتخاب شود، حقایق مربوط به اختلافات خود زنان را در میان خود بشکنند. بیشتر نظریه پردازی های انجام شده توسط فمنیست ها از تجربیات و ایده های زنان طبقه متوسط بالایی، سفیدپوست، حرفه ای و دگرجنسگرایان به عنوان معیار «زنان» در طرح این استدلال ها استفاده کرده، بدین ترتیب زنان از نژادها، گروه های قومی، مذهبی، گرایش های جنسی و زمینه های طبقاتی را رها می کند.
نتایج آن، بی اعتمادی بی سابقه و اختلافات تلخ در میان زنان بوده است؛ اما به نظر من آنچه برای یادآوری مفیدست این است که دلیل این شکستن حقیقت و ایمان این است که زنان استدلال می کنند که منطق آن ها با توجه به شرایطی که در آن قرار دارند دیکته می شود؛ و نه حسن نیت و نه مجازات های تلخ این مشکل را حل نخواهد کرد.
خصومت افقی یا تعرض افقی لزوماً از این نقطه شروع به وجود می آید. نه تنها کسانی که در موقعیت های قدرتند گزینه ساده ای در دامن زدن به سیاست «تقسیم و تسلیم » در بین افراد ناتوان دارند، بلکه امکان ایجاد وضعیت امتیاز جزئی در میان کسانی که حذف شده اند، اما تا حدی پذیرفته می شوند، دارند؛ بنابراین، زنانی که از برخی از امتیازات قدرتمندان برخوردارند، از نظر تحصیلات، شرایط اقتصادی، رنگ پوست، مذهب، گرایش جنسی، مجاز به بودن در نزدیکی مراکز قدرت خواهند بود. از آنجا که مرزهای مرکزی و حاشیه ای به وضوح ترسیم نشده، می توان آن ها را به طور مستمر پنهان کرده و برخی را به عنوان امتیاز جزئی پذیرفت. اگر قدرتمندان این شرایط را ایجاد و حفظ کنند، افراد حاشیه ای چه گزین های برای فرار از آن دارند؟
مثالی را در کتاب اسپلمن، زن فرعی در نظر بگیرید. اسپلمن، در تلاش برای توضیح دادن این مورد به زنان دارای امتیاز بیشتر که چرا آن ها نمی توانند از زنان رنگین پوست بخواهند که نژادشان را فراموش کنند، زنان یهودی دین خود را فراموش کنند و ...، آزمایشی فکری را بنا میکند که در آن افراد بر اساس یک سری درها که آن ها را ابتدا بر اساس جنسیت و سپس بر اساس نژاد یا طبقه مرتب می کند، دسته بندی می شوند؛ یا اینکه آنها را ابتدا بر اساس نژاد، سپس جنسیت و ... مرتب می کند. آنچه که اسپلمن به آن اشاره دارد این است که نحوه مرتب سازی واقعاً بر جایی که افراد می رسند تأثیر می گذارد؛ اما آنچه در مورد تصویربرداری اسپلمن واقعاً آموزنده است این است که اصطلاحات بحث، حالت آزمایشی، وجود درهای مرتب سازی، چیزی است که واقعاً نتیجه را تعیین می کند. فرض کنید مردم به جای پذیرفتن این روش، سؤال کردند، «ما را ببخشید، اما چرا اصلاً باید بر اساس درها مرتب شویم؟ چرا نمیتوانیم به طور تصادفی، یا همه به یک باره وارد شویم؟ چه کسی میگوید اینکه ما از در «درست » عبور کنیم انقدر مهم است؟ این خود فرآیند مرتب سازی است که مسئله سازست.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه