نظرات کاربران درباره کتاب شنام: خاطرات کیانوش گلزارراغب

من امروز تمومش کردم خیلی آخرش غم انگیز بود 🤕

خیلی جالب بود یه شخصی تو مملکت خودش یک سال اسیر باشه نشون دهنده اوضاع بحرانی اوایل انقلاب است و اینکه چقدر نعمت امینت اهمیت داره و از نون شب واجب تره خدا عذاب کومله و دموکرات ها را هم زیاد کنه

یک داستان واقعی و به شدت عاشقانه با پایانی بسیار تامل برانگیز. در جاهایی از کتاب می خوانیم که چگونه زندانی و زندانبان از جفای روزگار، دست در گردن هم انداخته و گریه میکنند، کسانی که روزی به خون هم تشنه بودند، چگونه در اغوش یکدیگر گریه میکنند و تنها یک چیز در این میان واضح است: نفرین بر جنگ و درگیری و نفرین بر قدرت طلبی های سیاسی، که چگونه انسانهای عادی و بیگناه را به بدبختی و فلاکت و در به دری میکشاند. این کتاب بسیار روی من تاثیر گذاشت. خواندنش را به هر انسان حق طلب و ژرف اندیش توصیه میکنم.

چند سال پیش خونده بودمش.یکی از اون کتابهایی هست که در خاطرم میماند.عالی بود

کتاب بسیار جالبی است و مخلوطی از دفاع مقدس و عاشقانه ای جالب به همراه سختی های مسیر: که عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها

عالی،داستان خیلی خوبس داره.من نسخه چاپی رو دوسه سال پیش خوندم

من کتاب درباره جنگ خیلی خوندم، اما انصافا این خیلی خوب و خاص بود و خیلی هم جا داره حتی تبدیل ب فیلم بشه،

خیلی گیرا و جذاب بود ولی آخرش کلی غصه خوردم☹️☹️☹️ چه کاری بود آخه خب برمیگشتن با هم اسداباد😒😒 آدم مگه چندبار شانس میاره و عشقشو پیدامیکنه؟

از اون کتابهاییه که در حین مرور برهه‌ای از تاریخ دفاع مقدس در اثنای آن عاشقانه ای هم درجریانه‌. قشنگه .زندگی همیشه جریان داره!

واقعا قبل از خوندن کتاب فکر نمی‌کردم با چنین اثر گیرایی مواجه بشم. داستان فقط روایت ساده‌ی یه رزمنده از دوران جبهه یا اسارت نیست. نویسنده بدون قضاوت کردن و فقط با ذکر خرده داستان‌های واقعی، خواننده رو به درک واقع‌گرایانه ای از دغدغه‌ها و روحیات اجتماع در سال‌های اول انقلاب می‌رسونه. مضاف بر این خوانده درگیر عواطف شخصی شخصیت‌ها هم می‌شه که از این حیث تنه به تنه داستان‌های پرتب‌وتاب هالیوودی می‌زنه، با این تفاوت که خواننده می‌دونه با روایتی حقیقی طرف هست، نه یک افسانه.

توپ توپ.اصلا نمیتونستم کتابو بذارم زمین.یه ماجرای عشقی تو دل اسارت.دمت گرم کیانوش جون! آقای گلزار راغب،الان دیدم یه کتاب دیگه هم نوشتید.بازم کتاب بنویسین.

من متوجه نشدم اخرش جشمش کی خوب شد؟ داستان با چشمم شروع شد اما بعد محو شد؟؟؟ واسم ی معما شده ک چشمم چی شد بلاخره؟؟ در کل کتاب خیلی قشنگی بود توصیه میکنم بخونینش

عالی،پیشنهاد میکنم بخونین.

کتاب خوبی، آدم آخرش درگیر میمونه بازم...

کتاب جالب و جذابی است. زندگی بعضی افراد چقدر فراز و نشیب داره. باید شاکر خدا باشیم که زندگی بی دغدغه ای داریم.

بسیار کتاب خوب و متن روان و دلنشینی داشت، واقعا چه سختی های زیادی که آزادگان عزیز ما، تحمل کرده اند. فقط کاش نویسنده، در مورد ادامه جنگ تحمیلی و اینکه بعد از آزادی از زندان کوموله، در ادامه دفاع مقدس چه خاطراتی داشته اند، اشاره میکردند.و یا جلد دوم خاطرات خود را منتشر میکردند.

من نسخه چاپیش وخوندم تصورنمی کردم یه رزمنده بادیدن یه دختردچاررویاهای عشقی بشه فکرمیکردم مثل فیلمای جنگی همش درحال ذکرن ولی خیلی جالب بودعشقی جنگی ولی ناکام

بینهایت عالی... جز معدود کتابهایی بود که تعریفش خیلی شنیده بودم و خیلی به دلم نشست. فقط حیف که پایانش انقدر تلخ بود!

عاشقانه ای در میانه جنگ، از قساوت کومله دموکرات تا مظلومیت مردمان کرد و رزمندگان

عالی

این کتاب زیباست ارزش کتاب خوندنش را دارد

"نخواهمت داشت تا فراموشت نکنم " آخه اینم شد حرف!

این کتاب عالیه، داستان اسارتی که منجر به عشقی سوزنده و نافرجام میشه. توصیه میشود خواندش

این کتاب رو به دوستان توصیه میکنم، فضای عاشقانه ترکیب شده با حال هوای جنگ و اسارت در این داستان خیلی جذاب و زیباست.

باسلام واقعا کتاب خوبیه

شُنام و شیلان 💔💘 عاشقانه ای دلچسب، جذّاب و پُر کِشِش، وغم انگیز؛ با پایانی بُهت آور و حیرت انگیز... توجّه: گول سه چهار فصل ابتدایی رو نخورید، طاقت بیارید، به فصل های جذّاب زندگی می‌رسید!

این کتاب باتوجه به واقعی بودن داستان وپرداختن به موضوع جدیدازسالهای اولیل جنگ وجذاب وهیجان داربودن روندداستان اگه به شکل هنرمندانه تری نوشته میشد میتونست بیشترازاین ها محبوبیت کسب کنه. پرداخت به عشق دراوج اسارت وجنگ ونگاه جدید به گروهکهای مختلف درایران ازنکات خوب این کتاب بود. ولی یک موضوعی که برام جالب وبیشنر عجیب بود اینکه یک پاسدار مدتها بادختر بوده وحتی درقسمتهای پایانی کتاب این موضوع مطرح شده بود که چندوقت تمام وقت باهم بودن بدون اینکه نسبت ومحرم هم باشن

داستان پسر نوجوانی که به عضویت سپاه در میاد و واردجنگ میشه، بعد از مدتی توسط کومله ها اسیر میشه و خاطرات زمان اسارتش رو تو این کتاب منتشر کرده. برخلاف غالب کتاب هایی که مربوط به خاطرات جنگ هستند، خبری از معنویتِ صرف نبود. آخرش هم حس غم و حالت سنگینی داشت. یک نقطه منفیش این بود که جزییات خیلی ثبت نشده بودند و تصویر کاملی از اتفاقات تو ذهنم شکل نگرفت که احتمالا به خاطر این باشه که اینا خاطراتیه که یاد نویسنده مونده. لو رفتن: اون جایی که شیلان رفته بود و کتاب تموم شد به شدت ناراحت کننده بود، نه از جهت عشقی از این جهت که معلوم نشد سرنوشتش و پیوندش با کومله چطور شد ))) :

#کتابخوندم #شنام کتاب خاطرات یه رزمنده است که ۱۶ سالگی ، عضو سپاه می شه. چطوری؟ داداشش یه کاره ای توی سپاه اسد آباد بوده، این که درخواست می ده، با ضمانت داداشش اجازه می دن وارد دوره های آموزشی بشه. از سالها قبل که روستاشون فقط دبستان داشته و این بعدش اومده شهر برای درس خوندن ، داداشش خیلی بهش چیزا یاد داده ، کتاب داده خونده، خلاصه تربیت اعتقادی جالبی داشته روش. داداشه اینجا ۲۲ سالشه، دانشجوی برق خلاصه، از روزی که می ره جبهه قصه شروع می شه. تا تقریبا ۳ سال بعد کتاب به شدت صاف و راحت و شیرین هست اصلا خبری از شعار و اطلاعات جنگی زیاد نیست خلاصه جنگش درشت نیست. حقیقیه، با همه ضعف ها و قوت های انسانی و به شدت متفاوت و جذابه با هر کتاب جنگی که خوندین، چون فقط یه مدت کوتاه از این سه سال در جبهه می گذره😂 حجم زیادی هم نداره اینجوری نیست که رشد شخصیت رو بتونی به وضوح ببینی، ولی می بینی. باهاش بلوغ رو تجربه می کنی. کاش از روش فیلم ساخته بشه. دلم نمی خواد هیچی شو لو بدم. مناسب چه سنی هست؟ به نظرم۱۶ به بالا مخصوصا هر کسی که ، توی محیط سختی قرار گرفته و تنگ شده روزگار براش

بسیار گیرا و خواندنی، به گونه‌ای که در دو مرحله و کمتر از ۲۴ ساعت تمام شد. رویدادها همچون یک فیلم سینمایی در برابر ذهن خواننده گذر می‌کند. هم عشقی ناگفته و پنهان و هم رویدادهای در هم پیچیده زمان آن روز، به همراه یادی دوستان شهید و زنده یک نکته برای تصحیح، پانویس ۲۵ و ۲۶ یکسان هستند.

خاطرات اسارت یکسال و اندی پاسدار کیانوش گلزار راغب بدست کومله، و ماجرای شهادت برادر بززگترشان بدست این گروهک منحوس. قبلا در کتاب عصرهای کریسکان نوشته سعید سردشتی ذکر این جوان آمده بود...

کتابی بسیار خواندنی و جذاب

عالی بود.🥺👌 اولین کتابیه که از خواندنش پشیمون نیستم،💯

اول این رو بخونید بعد عصرهای کریسکان رو.

آخرش تلخ تموم شد لازم شد تکرار کابوس اسارت واسه بیگناهان

من واقعا خوشم از کتاب اومد حتمآ بخونین

سرگذشت کیانوش گلزار راغب که اسیر کومله بود.توصیه میشود

من خیلی نگران زخم چشم کیانوش بودم،ولی هیچی راجع بهش نگفت،یکی دو تا اشتباه هم داشت ،مثلا حسن مراد با برادرش شهید شده بود ولی میگه موقع آزادی اومد استقبالم و....

این کتاب از زبان کومه له به راحتی مرام مائوئیسم را تخریب کرده است در حالی که کشور پهناور چین مرام مائو را پذیرفته است ولی من هم با نظر شنام درباره کومه له موافق هستم

کتاب؛ فوق العاده ست، البته از نظر نگارشی و نوع ثبت و روایت شاید مشکلاتی داشته باشه، ولی روند کتاب اینقدر گیراست که این چیزها زیاد تاثیر نداره. با اینکه کتاب تموم شده ولی ولع من برای این کتاب تمام نشده

زیاد جالب نبود، عصرهای کریسکان با اختلاف، اثر ماندگارتری از این نویسنده است